از سوم دیماه، فیلم سینمایی «احمد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی، اکران عمومی خود را در سینماهای کشور آغاز کرد؛ فیلمی که سومین تجربه سینمایی این فیلمساز پس از «لباس شخصی» و «ضد» محسوب میشود. «احمد» در ادامه مسیر حرفهای امیرعباس ربیعی، نشاندهنده تثبیت نگاه او به سینمای تاریخمحور و بحرانمحور است؛ نگاهی که تلاش میکند میان روایت مستندگونه، درام انسانی و زبان سینما تعادلی قابل قبول برقرار کند. انتخاب چنین سوژهای در شرایط امروز سینمای ایران، خود نشان از جسارت و دغدغهمندی فیلمساز دارد.
دو فیلم پیشین ربیعی بهخوبی نشان دادند که این سینماگر جوان، شناخت مناسبی از ابزار سینما دارد و میداند چگونه میتوان مفاهیم و آموزههای فکری مورد نظر را در قالبی جذاب و غیرمستقیم به مخاطب منتقل کرد. وی برخلاف بسیاری از آثار مشابه، از مسیر بیان مستقیم و شعاری فاصله گرفته و تلاش کرده است پیام خود را در دل روایت و شخصیتها جاری کند. همین رویکرد سبب شده آثار او بیش از آنکه بیانیهگونه باشند، واجد ظرفیت گفتوگو با مخاطب شوند.
در فیلم «لباس شخصی»، ربیعی به دهه ۶۰ بازگشت و با نگاهی متفاوت، به بخشی از مناسبات حکومتی و فضای سیاسی – اجتماعی آن دوران پرداخت. این رجوع تاریخی، نه از سر نوستالژی، بلکه با هدف بازخوانی یک مقطع حساس صورت گرفت. کارگردان کوشید بدون سادهسازی یا سیاهوسفید کردن فضا، پیچیدگیهای آن دوره را به تصویر بکشد و مخاطب را به قضاوتی فعالانه دعوت کند؛ رویکردی که در سینمای معاصر کمتر شاهد آن هستیم.
فیلم «ضد» نیز ادامه همین نگاه بود؛ اثری که بار دیگر دهه ۶۰ را دستمایه روایت خود قرار داد اما اینبار با تمرکز بر یک تقابل دراماتیک پررنگتر. نکته قابل توجه در «ضد» این بود که با وجود مشخص بودن موضع کلی فیلم، روایت بهگونهای طراحی شد که تماشاگر از ابتدا احساس تحمیل پیام نکند. حتی برای نخستینبار شاهد شکلگیری یک نقش منفی موفق در آثار ربیعی بودیم؛ شخصیتی که کارکردی صرفاً تزئینی نداشت و بهخوبی در ساختار درام حل شده بود.

همین تجربهها مسیر را برای ساخته جدید ربیعی، یعنی «احمد»، هموار کرد؛ فیلمی که توانست در جشنواره فیلم فجر توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند. «احمد» بهجای روایت کلی زندگی یک شهید، بر مقطعی کوتاه اما بسیار تعیینکننده تمرکز دارد و این انتخاب، یکی از هوشمندانهترین تصمیمهای روایی فیلمساز به شمار میرود. تمرکز بر یک بازه زمانی محدود، امکان پرداخت دقیقتر شخصیت و موقعیت را فراهم کرده است.
«احمد» روایتگر ۱۸ ساعت ابتدایی پس از زلزله دلخراش بم است؛ ساعاتی که در آن، مدیریت بحران، سرعت عمل و تصمیمگیریهای حیاتی، نقشی سرنوشتساز ایفا میکنند. فیلم، ورود شهید احمد کاظمی به فرودگاه بم و تلاش او برای ساماندهی وضعیت، تخلیه مجروحان و هماهنگی میان نیروها را محور روایت قرار میدهد. این تمرکز زمانی، باعث شده اثر از پراکندگی دور بماند و ریتم کلی خود را حفظ کند.
یکی از ویژگیهای قابل توجه فیلم، استفاده از داستانکهایی است که بهصورت موازی در کنار خط اصلی روایت پیش میروند. این خردهروایتها، علاوه بر افزایش بار دراماتیک اثر، به نمایش ابعاد انسانی بحران کمک میکنند و تماشاگر را با سرنوشت افراد مختلف درگیر میسازند. حضور این داستانکها باعث شده فیلم از یک روایت صرفاً مدیریتی فراتر رود و به اثری چندلایه با محوریت انسان و رنج انسانی تبدیل شود.
شخصیتپردازی شهید احمد کاظمی در «احمد» یکی از نقاط قوت اصلی فیلم است. ربیعی از ساختن تصویری اغراقشده و قدسی فاصله گرفته و فرماندهای را به تصویر میکشد که در عین صلابت، دچار تردید، خشم و اندوه نیز میشود. برای مثال، در جایی از فیلم شاهد عصبانیت و حتی برخورد فیزیکی او هستیم و در جایی دیگر، اشک ریختن و التماس او از خدا برای نجات مردم را میبینیم؛ تضادی انسانی که شخصیت را باورپذیر میکند.
قدرت تصمیمگیری شهید کاظمی در لحظات حساس، یکی دیگر از وجوه برجسته شخصیت او در فیلم است. فیلم نشان میدهد که چگونه این فرمانده در شرایطی آکنده از آشوب، با صلابت و قاطعیت تصمیم میگیرد و مسئولیت عواقب تصمیمهایش را میپذیرد. این تصویر، بیش از آنکه بر قهرمانسازی تکیه کند، بر مفهوم مسئولیت و مدیریت جهادی تأکید دارد؛ مفهومی که میتواند برای مخاطب امروز نیز الهامبخش باشد.
«احمد» از منظر تولید، یک اثر بیگپروداکشن محسوب میشود و در طراحی صحنه، میزانسن و فضاسازی، تلاش قابل توجهی انجام شده است. با این حال، تجربه سینمای ایران نشان داده که پروداکشن عظیم بهتنهایی تضمینکننده کیفیت نیست و آثار پرهزینه بسیاری وجود داشتهاند که در نهایت به نتیجه مطلوب نرسیدهاند. تفاوت «احمد» در این است که امکانات تولیدی آن، در خدمت روایت قرار گرفته و بهصورت هدفمند مورد استفاده واقع شده است.
یکی از سکانسهای بهیادماندنی فیلم، صحنهای است که شهید کاظمی از روحانی حاضر در فرودگاه میخواهد برای مردم سخن بگوید تا ایمان و امیدشان در دل این بحران فرو نریزد. نحوه طراحی این سکانس و لحن سخنرانی روحانی، بهاندازه و بهدور از اغراق است و همین اعتدال، تأثیرگذاری آن را دوچندان میکند. این صحنه بهخوبی نشان میدهد چگونه میتوان مفاهیم دینی را بدون شعارزدگی در دل درام جای داد.
شخصیتهای فرعی فیلم نیز حضوری مؤثر و کارکردی دارند و به پیشبرد روایت کمک میکنند. بازی تینو صالحی در نقش دکتر زن فیلم، از جمله نقاط قوت «احمد» است که به ریتم و بار احساسی اثر افزوده است. موسیقی فیلم نیز نه اغراقآمیز است و نه خنثی؛ بلکه کاملاً در خدمت فضا و روایت قرار دارد و بهدرستی در لحظات حساس، حس و حال صحنهها را تقویت میکند.
تصویرسازی از فضای زلزلهزده، بهویژه فرودگاه بم، یکی از دشوارترین بخشهای تولید چنین فیلمی بوده است؛ کاری که ربیعی بهخوبی از عهده آن برآمده است. با این حال، میتوان نقد کرد که برخی خردهروایتها ظرفیت پرداخت عمیقتری داشتند و در مواردی ریتم فیلم میتوانست تندتر شود. این نقدها البته به ساختار کلی اثر آسیب جدی وارد نمیکند، اما میتوانست فیلم را منسجمتر نیز کند.

نکته تأسفبرانگیز درباره «احمد» احتمال قربانی شدن آن در شرایط فعلی اکران است؛ شرایطی که سینمای ایران بیش از هر چیز به آثار سطحی و کمدی گرایش دارد. با این حال، تجربه تاریخی نشان داده است که اینگونه آثار خوشساخت و دغدغهمند هستند که در حافظه سینمایی یک ملت باقی میمانند، نه فیلمهای صرفاً گیشهپسند. «احمد» از آن دست آثاری است که فارغ از فروش، میتواند جایگاه خود را در تاریخ سینمای معاصر ایران تثبیت کند.
انتهای پیام