به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، فریدون ضمیری یکی از مربیان قرآن گمنام شهر تهران است که دارای جلسه با قدمت بیش از 25 سال در مسجد رحمتیه منطقه 14 تهران است. او در سوم اسفندماه 1321 شمسی در خانوادهای کثیرالاولاد در شهرستان آستانه اشرفیه متولد شده است.
در ابتدا درباره خانواده پدریتان بفرمایید؟شغل پدرم پارچهفروشی بود. وی نخستین مؤذن محلهمان(کیسوم) در آستانه اشرفیه بود. مادرم نیز خیاط بود. به گونهای که پدرم همه 12 خواهر و برادر را با نماز، آداب دین و قرآن خواندن آشنا کرد. اما من به دلیل مشکل بینایی که از بدو تولد با آن روبرو بودم به مدرسه نرفتم اما علاقه وافری به خواندن کتاب داشتم و از برادرانم درسها را در خانه فرا میگرفتم و در امتحانات شرکت میکردم.
مشکل بینایی شما مادرزادی بود؟بله، هنگامی که سال 1345 نخستین جراحی بر روی چشمم انجام شد، مشکل بیناییام با عینک حل شد، البته پس از آن دو بار دیگر نیز برای بهبود وضعیت بیناییام مورد جراحی قرار گرفتم و باید بگوییم که با توسل به امام هشتم حضرت علیبنموسیالرضا(ع) این مشکلم برطرف شد و از آن لحظه تصمیم گرفتم چشمم را در راه قرآن بگذارم.
نخستین مشوقتان برای فعالیتهای قرآنی چه فردی بود؟پدرم، مرا از حدود هفت سالگی با نماز آشنا کرد و من و برادرانم را به همراه خودش به جلسات قرآنی که به صورت محلی و هیئی برگزار میشد، میبرد، اما این جلسات آن گونه نبود که در آن قواعد تجوید را بیان کنند و پس از آن حدود سال 1347 به تهران آمدم. این جلسات قرآن در خانهها و مساجد و بعضا در امامزاده رکابدار سیدجلالالدین اشرف (که «سیدجلالالدین اشرف» برادر آقا علیبنموسیالرضا(ع) است) نیز جلسات قرآن برپا میشد
درباره حرفهتان بگویید؟بازنشسته سازمان بازنشستگی کل کشور هستم.
پس از اینکه به تهران آمدید چه شد؟بعد از استخدام در سازمان بازنشستگی کل کشور، اقدام به تکمیل تحصیلاتم تا سطح دیپلم کردم و سپس با استاد حسینعلی شریف آشنا شدم که خاطرم هست پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که من از جلسات او نیز برای تکمیل قرائتم استفاده کردم و پس از آن برای آموزش قرآن به برخی از خانهها دعوت میشدم و شاگردان زیادی را تربیت کردم.
در محضر چه اساتیدی تلمذ کردید؟از جمله اساتیدی که داشتم میتوانم به حسینعلی شریف، حسین اخواناقدم اشاره کنم.
خاطرهای از حضورتان در جلسات قرآن بفرمایید؟خاطرم هست هرگاه در جلسات استاد اخوان اقدم حضور پیدا میکردم همراهم چندین جایزه بود تا به برخی از شاگردان بدهم بطوری که استاد میگفتند «ضمیری! همیشه دستش پربرکت است» و یا در آستانه سال نو حدود 15 سال است که سنت هدیه دادن 400 سررسید دعادار و یا همراه با برخی از زندگینامه اهلبیت(ع) را به قرآنآموزان جلسهام دارم.
اسم برخی از شاگردانتان را میفرمایید؟سعید حاجیان که خود نیز از جلسهداران و مدیران مؤسسه است.
از چه زمانی تدریس را آغاز کردید؟از سال 1367 رسما جلسهداری را آغاز کردم، خاطرم هست که ماه مبارک رمضان به دعوت سازمان تبلیغات اسلامی شرق تهران برای برپایی جلسه جزءخوانی قرآن به مساجد میرفتم که لله این جلسات را برگزار میکردم و معتقد بودم که سهمیهام را از رب العالمین گرفتهام.
شیوه تدریستان چگونه است؟اول سطح شرکتکنندگان در جلسه را مشخص میکنم و سپس براساس آن سطحبندی به آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن و صوت و لحن در سطوح مبتدی، متوسط و پیشرفته میپردازم.
چند جلسه سنتی قرآن دارید؟22 سال است که جلسهای را به صورت سیار در مناطق یک و دو شهر تهران، همچنین جلسهای را در کنار استاد حسینعلی شریف دارم. از سوی دیگر در زادگاهم کیسوم نیز زمانی که مادرم خیاطی میکردند با پولش در همان کیسوم، زمینی را خریداری کردند که بلااستفاده ماند تا اینکه طی سالهای اخیر من و برادرانم بر روی آن زمین ساختمانی ساختیم و هنگامی که به آنجا میروم جلسه قرآن در آن مکان نیز برگزار میکنم، یعنی بالای درب ورودی تابلویی زده شده تا اهالی و علاقهمندان به قرآن بدانند، هنگامی که من در آنجا هستم، جلسه قرآن نیز در آنجا برپا است. همچنین حدود 25 سال است که در مسجد رحمتیه جلسه قرآنم در حال برگزاری است. البته جلساتی نیز در مسجد شاهچراغ مولوی و محدوده شوش شرقی نیز داشتم.
در خصوص فعالیتهای قرآنیتان بیشتر برایمان بگویید؟حدود دو ماه طی سال 1365 از سوی محل خدمتم برای درمان چشمم و مجروحیتم به لندن رفتم و چون زبان انگلیسی میدانستم و در محرم الحرام بود، در آنجا جلسه قرآن و دعا، به ویژه مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) برگزار میکردیم. همچنین حدود هشت ماهی در دوران جنگ تحمیلی در نبرد حق علیه باطل در منطقه جنوب و غرب(کردستان) جلسه قرآن برپا کردم.
خاطرم هست که حدود سال 66 در جبهه، جوانی من را در آغوش گرفت و از من خواست که برایش دعا کنم. یک سال بعد آقایی من را در اتوبوس در محدوده خیابان طالقانی دید و جلو آمد و به من گفت شما همان فردی نبودید که در جبهه جلسه قرآن برگزار میکردید، گفتم بله، گفت خاطرتان هست از شما خواستم من را دعا کنید؟ گفتم بله، گفت حاج آقا یک موضوعی بود که 15 سال خانواده ما را به هم زده بود و هنگامی که از آنجا آمدم، دیدم دعای شما در حقم گرفته است. گویا آن مسئله حل شده و خانوادهام باهم رئوف شدهاند.
آیا زمانی که کارمند بودید نیز کلاسهای قرآن برای همکارانتان برپا میکردید؟بله، خاطرم هست که صبح زودتر در محل کارم حاضر میشدم تا برای آنهایی که علاقهمند به فراگیری قرآن هستند، جلسه قرآن بگذارم.
چه سالی ازدواج کردید و ثمر آن چند فرزند است؟سال 1352 ازدواج کردم و ثمرهاش دو فرزند دختر و پسر است و دخترم قرآن را نزد من فراگرفت در حال حاضر در مدارس فعالیتهای قرآنی و فرهنگی دارد و پسرم نیز تا حدودی به قرائت قرآن مسلط است.
پس مدت فعالیت قرآنیتان باید بیش از 25 سال باشد؟بله فعالیت قرآنیام به صورت تخصصی حدود 25 سال میشود.
خاطرهای از نخستین تدریستان دارید؟مهمترین خاطراتی که دارم مربوط به بچههایی بود که در کلاسم حضور پیدا میکردند، میدانید که کنترل کردن بچههای کوچک مشکل است، خاطرم هست حدود سالهای 68 یا 69 بود برای بچههای کوچکی که در جلسهام شرکت میکردند سخنرانی حدود دو دقیقهای انجام میدادم که طی آن رمز و رموزهای پیشرفت در قرآن را به آنها میگفتم که بچهها با علاقه بیشتری به دنبال فراگیری قرآن میرفتند، به بچهها میگفتم کاغذ و قلم بردارند و سه کلمه به عنوان رمز بنویسید که انسان را از هر شیطنت و بدی دور میکند و به سوی خوشحالی میبرد. از آنها میخواستم تا سه واژه «عزت، لذت و ذلت» را بنویسند.
عزت شما این است که لذت ببرید از این فراگیری قرآن، شیطنت کردن بدبختی و ذلت به همراه دارد و لذتی که با عزت باشد، هرگز تمام شدنی نیست و همه این شاگردانم که به جایی رسیدهاند و بعضا مهندس و دکتر شدهاند و من را در جایی میبینند به احوالپرسی من میآیند و آن صحبتهایم برایشان تداعی میشود.
آیا رتبهای در مسابقات دارید؟من برای مسابقات، قرائت قرآن را فرا نگرفتم، بلکه بیشتر به دلیل علاقه شخصیام به دنبال یادگیری آن بودم اما طی «همایش عمری با قرآن» که از سوی سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری و به همت فرهنگسرای قرآن برگزار میشود در سال 1390 به عنوان مدرس گمنام قرآن مورد تجلیل قرار گرفتم.
توصیهای برای رونق گرفتن جلسات سنتی قرآن دارید؟نباید با بچهها به خشونت رفتار کرد باید بگردیم و در میان خلقیات افراد، نقطه مفید و مثبت را پیدا کنیم و به آن بها دهیم که اگر به آن بها دهیم آن هنگام است که او عاشق قرآن میشود. پدر و مادران برای آشنایی بیشتر فرزندانشان با قرآن باید خودشان نیز در این راه گام بگذارند و از سوی دیگر نقاط مثبت فرزندانشان را بزرگ نمایی کنند تا آنها نیز با اشتیاق در این مسیر قرار گیرند و از دیگر سو باید برای بچهها در هر مقطع سنی روش خاصی را برای فراگیری قرآن در نظر گرفت و حربه تندرویی هیچ گاه نمیتوانیم جوانان را به راه بیاوریم، بلکه باید با حربه مفید کار کرد.
اگر درخواستی از مسئولان قرآنی کشور دارید، بفرمایید؟رسانه ملی چون تلویزیون و رادیو، کانال ویژه برای ورزش دارند و هزینههایی را در این زمینه انجام دادهاند، اما همین تلویزیون و رادیو به آن اندازه اهتمام به برنامههای قرآنی ندارند. بلکه این قرآن و جلسات سنتی قرآن به دلیل اینکه تا این اندازه مردمی است برپا است و اگر این عشق مردم برای حضور در این جلسات نبود و علاقه اساتید برای برپایی این جلسات نبود، قطعا تا به امروز شاهد باقی ماندن این جلسات نبودیم. باید مسئولان نگاه ویژه و خاص به قرآن داشته باشند و به عنوان پشتوانهای برای فعالیتهای قرآنی و قرآنیان باشند با وجود اینکه کشورمان در راه قرآن و برای نگهداری آن خونها داده است.