مرجعیت مفهومی تاریخی، متأخر و ترکیبی از «افتا» و «ولایت» است
کد خبر: 3842652
تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۰:۵۸
حجت‌الاسلام حمید پارسانیا:

مرجعیت مفهومی تاریخی، متأخر و ترکیبی از «افتا» و «ولایت» است

گروه اندیشه ــ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در نشست بررسی کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه»، با بیان اینکه مفهوم مرجعیت تاریخی و متأخر است که از ترکیب «افتا» و «ولایت» شکل گرفته است، گفت: در مشروطه مرجعیت تلفیقی از افتا و سطحی از مدیریت اجتماعی می‌شود که فقیه در آن بسط ید ندارد؛ بسط ید محدود مرجعیت در سطح رقابت حکومتی را در جنبش تنباکو شاهد هستیم.

پارسانیا

به گزارش ایکنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه» که به قلم محسن صبوریان نوشته شده است، عصر امروز، ۲۵ شهریور، با حضور جمعی از علاقه‌مندان و اندیشمندان در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در این نشست بیان کرد: این کار، نقطه عطفی در این حوزه پژوهش در ایران بوده است و باید به نویسنده کتاب از این جهت تبریک گفت. بنده نیز به صورتی در فرایند تدوین این کار حضور داشته‌ام و برداشت خودم را به جهت روش، ذکر می‌کنم.

وی در ادامه افزود: این کار، نوعی جامعه‌شناسی تاریخیِ مسئله تکوین نهاد مرجعیت است و یک رویکرد اجتماعی به مسئله دارد و زمینه‌های اجتماعی کار نیز به این صورت است و مسئله قدرت و اقتدار، بخشی از این امر است؛ یعنی صرفاً روی حوزه اقتدار متمرکز نیست. البته اقتدار نیز سهم مهمی در مسئله دارد. نکته دیگر اینکه به جهت روش فکر می‌کنم رویکردی که در اینجا وجود دارد، نوعی از پدیدارشناسی است. چون مفهوم پدیدارشناسی را که به کار می‌بریم بسیار وسیع است؛ یعنی با کلمه پدیدارشناسی یک تفکیک قائل می‌شویم و یک نکته را مهم می‌دانیم که آن هم معنا و حضور معنا در حوزه حیات و زیست انسانی است و دوم ذات‌گرایی نسبت معنا در مقابل برساخته دانستن آن است، یعنی رویکرد‌هایی که نوعاً معنا را به افق‌های دیگر تحلیل می‌برند، ضمن اینکه برای آن نقشی قائل هستند، اما حوزه اصالتی را برای آن قائل نیستند. این کتاب کاملاً از این زاویه و از این جهت پدیدارشناسی است و برای معنا ذات قائل است و این ذات در حوزه تاریخ فعال می‌شود و الزامات خودش را به تدریج ظاهر می‌کند. با این نگاه، مرجعیت یک معناست که در یک نظام معنایی و در یک مقطع تاریخی خاصی فرصت ظهور پیدا می‌کند.

پارسانیا تصریح کرد: حضور معنا در عرصه حیات و زیست برساخته است. معنا خودش ذات دارد، اما اینکه کنشگران معنا را می‌آورند، فعل انسانی است و لحظه‌به‌لحظه تاریخی است و نیاز به رصد دارد؛ یعنی کنشگر با اقبال خودش می‌تواند با ذخیره‌ای که از معنا تحقق پیدا کرده برخورد کند و از آن‌ها استفاده کند؛ لذا کار، یک کار تاریخی است و یک حوزه معناشناسی فقهی، فلسفی، کلامی و اصولی نیست و بحث نکرده که اجتهاد و فتوا در نظام معنایی شیعی چیست و چطور است و وارد نزاع‌های اصولی و کلامی اخباری و یا اصولیون نشده است که بخواهد آن سنخ بحث‌هایی که بین مثلاً بحرالعلوم یا محدث بحرانی بوده را مطرح کند.

روند شکل‌گیری پدیده مرجعیت در نظام فکری شیعه

وی در ادامه افزود: بر اساس این رویکرد، مسئله مرجعیت یک پدیده‌ای است که به نظام فکری شیعه باز می‌گردد و اگر ایشان به شیخ مفید رجوع کرده یا زمینه تاریخی را یافته، سعی کرده که امتداد عقبه‌‎های این معنا را ببیند. مفهوم مرجعیت تاریخی و متأخر است، اما این مفهوم از ترکیب حوزه «افتا» و «ولایت» شکل گرفته است. در یک فرصت تاریخی خاصی که فرصت ظهور یافته، این ترکیب ایجاد شده است. در نظام اندیشه‌ای شیعی، عالم و فقیه سه مسئولیت دارد؛ فتوا، قضا و ولا. اما این معنا همواره فرصت ظهور اجتماعی نداشته و در زمان ائمه(ع) نیز تحقق اجتماعی پیدا نکرده است. به لحاظ تاریخی در عصر غیبت بخشی از آن امکان ظهور پیدا می‌کند تا بخواهد این نظام معنایی آنقدر در جامعه گسترده شود که فتوا بدهد و یک نهاد ایجاد کند که کمیت و کیفیت مربوط به خود را می‌طلبد و کتاب به جهت جامعه‌شناسی تاریخی این‌ها را دنبال کرده است.

این عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بیان کرد: اگر جریان اخباری‌گری در فرهنگ ظهور پیدا می‌کرد، چیزی به نام مرجعیت نداشتیم و محدثانی داشتیم که نقل حدیث می‌کردند، منتها در این مقطع، جایگاه و منزلتی که فقیه به دلیل ارتباطی که با حوزه فرهنگ و مردم پیدا می‌کند و تعاملی که در فتوا به وجود می‌آید، زمینه شکل‌گیری دو مسئولیت دیگر فقه یعنی قضا و ولا را ایجاد می‌کند و عالمان به قضاوت می‌پردازند و این، رقیبی برای قدرت سیاسی موجود می‌شود و مهم‌تر از او، احکام ولایتی است که شروع می‌کنند و به آن می‌پردازند. به عبارتی فقیه فقط فتوا نمی‌دهد و مردم در رفتار خود به فتوای او عمل نمی‌کنند، بلکه نوعی متصدی اجرا و قوام فقه در زندگی است و به تدریج این تصدی‌گری را به وجود می‌آورد که به عرصه مدیریت اجتماعی می‌آید. شاید مسئله ارتباطات اجتماعی، موجب می‌شود تا در ظرفیتی که در فقیه است تجمیعی صورت گیرد. ویژگی نهاد افتا این است که قوام او روی علم نهفته است، لذا شخصی که می‌تواند به صورت شاخص ظهور کند، زمینه تمرکز در او ایجاد می‌شود.

تفکیک‌ناپذیری مصداقی نهادهای اجتماعی 

پارسانیا در ادامه افزود: تمرکز در حوزه فتوا به تدریج زمینه اجرا و ولا را نیز ایجاد می‌کند. تتبع خوب مؤلف این است که ما نهاد‌های اجتماعی را به لحاظ مفهومی تفکیک می‌کنیم، اما به لحاظ مصداقی بسیاری از این‌ها قابل تفکیک نیستند؛ یعنی حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست مصادیقشان با هم ارتباطِ درهم آمیخته‌ای دارند. این اقتدار و ارتباط که می‌آید، قاعدتاً مناسبات اقتصادی خودش را نیز باید نشان دهد و یکی از کار‌های خوبی که در این کتاب شده، نشان دادن نهاد وقف است که چطور این نقش را ایفا می‌کرده و لذا صاحبان فتوا، خود را به دلیل استغنایی که از ناحیه وقف پیدا می‌کرده، به سراغ ظرفیتی به نام خمس نمی‌رود و این ظرفیت مسکوت می‌ماند، اما با هجومی که به نهاد وقف می‌شود، یک ظرفیت دیگری در این نظام معنایی شکوفا می‌شود.

مرجعیت در سطح رقابت حکومتی

وی تصریح کرد: به نظر می‌رسد که تکوین نهاد مرجعیت بخشی از پروسه تحقق آن نظام معنایی است و دقیقاً باید تاریخی دیده شود. ضمن اینکه کنشگران در لحظه در بستر معانی تحقق یافته عمل می‌کنند و عمل آن‌ها تأثیرگذار است، بستری که وجود داشته نیز باید ملاحظه شود؛ لذا از این نگاه تاریخی و به عقبه‌های تاریخی رفتن کتاب را لازمه این روش می‌دانم و این کتاب را در یک حلقه‌ای می‌بینم که برای تحقیقات بعدی فرصت ایجاد می‌کند. بازه زمانی کتاب نیز از اواخر قاجار تا دوران پهلوی است که این مقطع را مورد لحاظ قرار داده و تکوین مرجعیت را می‌بیند. اما بعد از آن با مسائل دیگری نیز مواجه هستیم؛ یعنی وقتی مرجعیت که تلفیقی از حوزه افتا و یک سطحی از مدیریت اجتماعی است که فقیه بسط ید ندارد، آبستن ایجاد مفهوم بعدی است. یعنی در مشروطه این مسئله تحقق پیدا می‌کند. اعمال ولایت از مسیر شهر و اموری که بسط ید محدود در ذیل قدرت دیگری وجود دارد در سطح رقابت حکومتی در جنبش تنباکو خود را نشان می‌دهد. به صورت نهادینه‌ای در مشروطه سعی می‌کند این دخالت تثبیت شود در نظام مشروطه، تا انقلاب اسلامی.

پارسانیا در ادامه افزود: به نظر می‌رسد که مسئله فتوا و ولایت در مراحل بعدیِ این فرایند تحقق نظام معنایی شیعی پیش‌بینی شود که چطور می‌شود و چه مسیری را طی می‌کند و نهاد‌های به وجود آمد چه دگردیسی‌هایی را خواهند داشت که موضوع رساله‌های دیگری است و این رساله زمینه خوبی را برای ورود به آن‌ها ایجاد کرده و بدون وجود این کتاب نمی‌توانست قدم‌های بعدی به راحتی برداشته شود.

این عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران تصریح کرد: شکل‌گیری نظام مرجعیت یک مناسبات و روابط سازمان یافته‌ای را می‌طلبد و اینجا به تبعش یک نوع بروکراسی شکل گرفته است، اما زیاد این مسئله را مهم نمی‌دانند که محور کار ایشان باشد، اما جا دارد که برگردند و روش خود را بر مبنای بنیان مبانی نظری، برجسته‌تر و یا بازسازی کنند و این مسائل روشی این طور نیست که در حوزه تحقیقات اجتماعی و سیاسی، ابتدائاً کامل باشند، بلکه در فرایند پژوهش‌ها روش‌ها شفاف‌تر خود را نشان می‌دهند.

برای مشاهده گزارش تصویری این نشست اینجا کلیک کنید!

انتهای پیام

captcha