به گزارش ایکنا؛ حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام در برنامه «هدی» که شب گذشته 2 خرداد، از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به ایراد سخن در زمینه ویژگیهای زمامداری در حکومت اسلامی پرداخت که در ادامه میخوانید؛
تکبر یک رذیله مهم اخلاقی است و در جایگاه مدیریت و جایی که انسان اقتدار پیدا میکند، تبدیل به یک قاتلِ جانی و خطرناک میشود که عزت و سعادت دین و قیامت فرد و جامعه را با مخاطره مواجه میکند و هرچقدر که جایگاه مدیریت بالاتر باشد، آثار این رذیله ویرانگرتر میشود و لذا حضرت علی(ع) در نهایت جدیت و قاطعیت، مالک را از گرفتار شدن به عجب و تکبر بر حذر داشتند و در مقام مذمت تکبر به مالک فرمودند، مالکِ نفس خودت باش و نفس و تمایلات نفسانی خودت را تحقیر کن تا از تحقیر مقام خدمتگذاری در امان بمانی.
اینجا یک نکته بسیار لطیفی را بیان میکنند و معلوم میشود مالکیت بر نفس و حکومت کردن بر نفس، مهمتر و اساسیتر از حاکمیت بر کل کره زمین است. هم نفس قدرت زیادی دارد و هم اینکه انسان در مدارا با نفس گرفتار میشود و به همین دلیل در اینجا یک ظرفیت بزرگی باید وجود داشته باشد که امام(ع) فرمود بر نفس خود امیر باش و علامت این امارت این است که تمایلات نفسانی را در دولت وجودی خودت تحقیر کنی. همچنین در سایه کلمات نورانی حضرت علی(ع) معیار تخفیف نفس و صحبت مبارزه با خواهشهای نفسانی در اختیار ما قرار دارد.
این معیار را مرحوم سیدرضی در کلمه 289 کلمات قصار از قول امیرالمومنین(ع) ارائه میکند و مجموعه ویژگیهایی را بیان میکند که باید رسمالخط حیات مدیریت در جامعه اسلامی باشد که معیار دقیقی است. حضرت(ع) فرمود این برادر من یک ویژگی داشت که اگر در بین دو امر قرار میگرفت آن مورد که با خواهشهای نفسانی در تضاد است را انتخاب میکرد. توجه کنید که که برادر حضرت علی(ع)، در جایگاهی است که دو امرش بین خیر و شر نیست، بلکه هر دو باید خیر باشد، اما در این جریان خیر نیز فرمود اگر بین دو امر قرار گرفت، نگاه میکند ببیند کدام یک از این کارها و اعمال که توسط او انجام میشود، با خواهشهای نفسانی سازگاری بیشتر دارد و همانجا رهایشان میکند.
یعنی اگر از برداشتن کیفش احساس لذت کرد، باید مچ دست همکارش را بگیرد و کیفش را خودش حمل کند. اگر جفت کردن کفش، گرفتن کت، زدن دکمه آسانسور و نشستن بالای مجلس، موجب شد که که نفس او لذت ببرد و دوست داشت زمانی که وارد مجلس میشود، همه جلوی پای او بلند شوند و این فرد نیز متواضعانه دستی به سینه بزند و این رفتارها حالش را خوب کرد و نفسش خوشحال شد، در اینجا حضرت علی(ع) فرمود با این تمنا مخالفت کن، چون به هر میزانی که به نفس خودت حال بدهی، از دایره دوستی با من خارج شدهای.
بنابراین، این معیار، بسیار بزرگ است. از نگاه حضرت علی(ع) باید بزرگی اتاق با تنگی قبر معدل ایجاد کند. شلوغکاریهای اطرافیان کممایه و یا تعریف و توصیفهایی که مردم مضطر میکنند نباید توجه زمامداران را جلب کند و مدیری که تحت هدایت حضرت علی(ع) قرار دارد، کسی است که تنهاییها و غربت روزهای کرونایی را به یادش بیاورد.
این انسان به خاطر یک ساختار نانومتری از زمین و زمان خودش را منفک کرده است. حضرت(ع) فرمود از آن بترس تا شخصیت با عظمتی داشته باشی و وقتی که تو عظمت یافتی، کل خلقت اعم از پست و میز و ... بیارزشتر از آن ساختار ویروس کرونا میشود. بالاتر اینکه میگوید اگر درک برقی از عظمت غیرقابل توصیف خدا برایت به وجود آید، به طور طبیعی سلامت دین، عقل و سلامت انسانیت تو ضمانت میشود.
لذا امام(ع) فرمود اگر این دیدگاه را پیدا کردی، این دیدگاه و نگرش تو را از جایگاه سرکشی به زیر میکشد و تندیهای تو را کم میکند، چون نوعاً انسانهای متکبر یکی از علائم تکبرشان این است که حوصله آنها زود سر میرود. تا یک نفر میخواهد حرفی بزند، میگوید خلاصه بگویید. در حالیکه کار خاصی هم ندارد. اگر کار مفید و منطقی انجام شود، باید در ساعت مناسب اداری به سامان برسد و احتیاج به اضافهکاری نداشته باشد.
حضرت(ع) فرمود شما اگر بر هواهای نفستان احاطه پیدا کنید، دیگر عصبانی نمیشوید. پای حرف میزان و حساب که میرسد، کسی که مدیریت میکند میگوید حوصله شنیدن ندارم که این علامت تکبر است و مقامی که حوصله شنیدن ارباب رجوع را به عنوان ولی نعمت ندارد، گرفتار نوعی از تکبر است. در ادامه امام(ع) فرمود اگر این هوای نفس شکست، اولا تندی تو کم میشود و ثانیا آنچه از نیروی عقلت از دست رفته به تو برمیگردد. این یعنی دلخوش بودن به ریاست و بر مرکب ریاست سوار شدن، سند بلاهت و بیعقلی است. یعنی روز جلسه معارفهات را با روز تودیعت یکی بگیر و هر وقت که وارد دفتر کارت میشوی، بنا را بر این بگذار که آخرین روز کاری تو است و هر امضایی که میکنی، بدان آن امضا ممکن است سند عزت یا خفت تو باشد.
معلوم میشود تندی و تیزیهای ریاست، عقل مدیران ریاستطلب را هدف قرار میدهد و در پیشگاه مردم از مدیر و رئیس متکبر، تصویر یک انسان ناقصالعقل را به نمایش میگذارد. ممکن است پیش روی او تملقش را بکنند، اما در خلوت میگویند او دیوانه است. قضاوتی که مردم در خلوت خود نسبت به آن صاحبمنصب میکنند در متن جامعه منتشر میشود، اما آن که در مقابل تملق میکند، کاربردش فقط بین خودش و رئیس است. اما قضاوت دقیقش حتماً منتشر میشود و بعد هم آنچه قطعی و حتمی است اینکه مدیر متکبر به عنوان موجود ناقصالعقل شناسنامه پیدا میکند.
فرمود طوری رفتار نکنید که احساس خدایگانی به شما دست بدهد. آینه قدی برای خودتان نگذارید که مدام خود را نگاه کنید و لذت ببرید. شما وقتی میخواهید به خودتان مباهات کنید، به مادرتان مباهات کنید که زمینههایی را برایتان فراهم کرد که خودتان را وقف خدمت به مردم کنید.
جبروت متعلق به خدا است و عظمت بیمنتها نیز همینطور است. اساس شکلگیری هر مقام و منصبی که در این کره خاکی وجود دارد، 150 گرم کاغذ و قلم است و به درد نمیخورد، اما همینها ممکن است که فهم غلط درست کند و برخی از صاحبمنصبان به درک غلط بیفتند. به غلط و با توجیهات نادرستی که برای خود درست میکنند، خود را منجی فرض میکنند و وقتی به اداره میروید میبینید که یک عدهای هستند که گویا اصلا ایشان محیالدین است. اما اینطور نیست. در سازمان از شما متدینتر هم وجود دارد، اما خدا برای شما زمینه کار را فراهم کرده است و شکرانه این مقام و منصب، تواضع در مقابل دانش عمومی و تدین عمومی در سیستم است.
انتهای پیام