آیت‌الله سیدرضی شیرازی؛ مفسر مردمی و ستون حوزه تهران
کد خبر: 4018415
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۳
یادداشت

آیت‌الله سیدرضی شیرازی؛ مفسر مردمی و ستون حوزه تهران

مباحث اخلاقی و تفسیری آیت‌الله سیدرضی شیرازی در مسجد شفا یک تازگی بیان وجود داشت که کمتر جایی شنیده می‌شد؛ عالم بزرگواری که خود را وقف هدایتگری مردم کرده بود و به‌ حق یکی از ستون‌های حوزه علمیه تهران بود.

 آیت‌الله سید رضی شیرازیدر آخرین ماه خزان ۱۴۰۰ و در آستانه‌ ایام فاطمیه یکی دیگر از ستون‌های معنوی پایتخت فرو ریخت و اهل معنا و معنویت را داغدار غمی دیگر کرد. این بار محله یوسف‌آباد تهران عالمی وارسته و مردمی، فقیهی فیلسوف، مفسری اخلاق‌مدار از نوادگان میرزای بزرگ شیرازی (صاحب فتوای تحریم تنباکو) مرحوم آیت‌الله سیدرضی شیرازی (رضوان‌الله‌علیه) را از دست داد.

عالم بزرگواری که خود را وقف هدایتگری مردم کرده بود و برای این هدایت‌گری هر سختی و رنجی را می‌پذیرفت تا انسانی را هدایت و مسلمان کند؛ و به‌ حق ایشان یکی از ستون‌های حوزه علمیه تهران بود که مرجع عالیقدر جهان تشیع آیت‌الله‌العظمی سیستانی نیز در پیام تسلیتی چنین فرمودند: «آن بزگوار سالیان متمادی از ستون‌های حوزه علمیه تهران و از جایگاه بالایی در ترویج علم و دین برخوردار بودند و زحمات فراوانی را در این راه متحمل شدند که همواره به یاد ماندنی است.»

بیش از پنج دهه در مسجدی اقامه نماز و منبر و وعظ داشت که این مسجد بنا به دستور آیت‌الله‌العظمی بروجردی ساخته شد و طی مراسمی با حضور آیت‌الله‌العظمی سیداحمد خوانساری افتتاح شد و آیت‌الله‌العظمی خوانساری، همان ابتدا ایشان را به امامت جماعت این مسجد که در یوسف‌آباد تهران واقع‌ شده، منصوب کردند.

در دهه 80 در پنجشنبه شبی توفیق اولین دیدار و آشنایی با این عالم زاهد و بی‌ادعا و فیلسوف با اخلاق و قرآنی در این مسجد نصیبم شد. با اینکه اولین دیدار بود، ایشان با چهره‌ای خندان و رویی باز مرا پذیرفتند و با حوصله و وقت جواب سؤالات مرا دادند.

ترور نافرجام و نجات معجزه‌ آسا

در این دیدار، ایشان از ماجرای ترور نافرجامشان در همین محل توسط یک نوجوان صحبت کردند؛ ابتدا تعجب کردم که چرا چنین عالم مردم‌داری را دشمن هدف تیرِ کین قرار داده است! ولی بعد متوجه شدم که تفکر هدایتگرانه ایشان و اشتباه محاسباتی گروهک فرقان باعث شد تا در سال‌های داغ ترور این عالم وارسته هم در لیست آن‌ها قرار بگیرد، اما به‌طور معجزه‌آسایی نجات یافتند.

امام خمینی(ره) نیز در پیامی این ترور را محکوم کردند. در بخشی از پیام امام خمینی(ره) آمده است: «سوءقصد به اشخاصی که در طول عمر به خدمت خالق و خلق اشتغال داشته‌اند، اراده آنان را مصمم‌تر و حقانیت مکتب را واضحتر می‌نماید. گروهی که به اسم اسلام، فرزندان اسلام را ترور می‌کنند و به اسم خلق، زندگی خلق را به تباهی می‌کشند، می‌توان آن‌ها را جز هواخواهان اجانب و خیانت‌کاران به اسلام و خلق مسلمان دانست؟»

در ادامه این گفت‌وگو ایشان از مهم‌ترین توفیقی که در این منطقه نصیبشان شده صحبت کردند. ابتدا تعجب کردم چگونه در محله یوسف‌آباد که آن‌چنان هم مذهبی نیست و مرکزی حوزوی هم در آنجا نیست، چه شده است که باعث توفیق ایشان شده است؟! بعد گفتند: در این منطقه اقلیت‌های مختلف دینی ساکن هستند که خداوند عنایت نمود و توانستم با گفت‌وگوی عقلی و قرآنی، آن‌ها را مسلمان و پیرو مکتب اهل بیت(ع) کنم و این را بزرگ‌ترین توفیق و عنایت خدا می‌دانم. دفتری هم تهیه کردم که هر کس به دین اسلام مشرف می‌شود، در آن دفتر نامش را ثبت و امضا کرده است که تاکنون بیش از ۵۰۰ نفر در این دفتر مشخصات خود را ثبت کرده و مسلمان شده‌اند. بعد گفتند دوست دارم این دفتر هم با من دفن شود. هر چند بعد از این دیدار این تعداد بیشتر شد.

این سخنان آیت‌الله سیدرضی شیرازی مرا به فکر فرو برد که ایشان چگونه توانسته‌اند بیش از ۵۰۰ نفر را مسلمان کنند، در صورتی‌ که برخی‌ باعث دین‌زدگی مردم شده‌اند و نه اینکه کسی را به دین نتوانسته‌اند جذب کنند، بلکه برعکس دین‌داران را هم بی‌دین کرده‌اند! و واقعاً توفیق بزرگی بود که خداوند آن را به ایشان عنایت کرده بود.

ستاره فروزان و هدایتگر یوسف‌آباد

پیش خود گفتم به‌ حق، آیت‌الله سیدرضی شیرازی یک ستاره فروزان و هدایتگر در یوسف‌آباد تهران است که با قدمش به این منطقه همچون اجداد طاهرینش کلام او نیز در قلوب مردم اثر کرد و مسلمان و غیرمسلمان به ایشان جذب شدند و آن‌ها را مرید مکتب اجداد طاهرینش کرد.

علاوه بر حوزه، قدم ایشان برای این منطقه هم باعث برکت شد و جمع عظیمی با اسلام ناب محمدی آشنا و حتی مسلمان شدند.

سپس از میدان تعلیم و تدریس سخن گفتند و فرمودند: بدون مطالعه سر کلاس نمی‌روم و برای تدریس شب‌ها تا پاسی از شب بیدار هستم و مطالعه و تحقیق می‌کنم که فردا با مطالعه به کلاس درس بروم، تا مدیون دانش‌پژوه نشوم. در مسجد هم جلسه اخلاق و تفسیر را برای مسجدی‌ها دارم که در سطح آن‌ها سخن می‌گویم.

بعد از آشنایی با ایشان، توفیق بود در برخی از جلسات اخلاق و تفسیر ایشان شرکت کنم. در مباحث اخلاقی و تفسیری ایشان یک تازگی بیان وجود داشت که کمتر جایی شنیده بودم و یک تأثیرگذاری خاصی داشت که نشان می‌داد ایشان اول عامل به سخن خویش هستند.

حتی ایشان این جلسات را که در مسجد برگزار می‌شد را یک سخنرانی و جلسه عادی نمی‌دانست، بلکه با مطالعه سخنرانی می‌کردند و آن را هم کلاس درس می‌دانستند و خیلی هم حساس بودند که مسجدی‌ها هم به مباحث دقت و توجه داشته باشند.

یک شب در حین سخنرانی در قسمت خانم‌ها، سروصدا بود که باعث شد برخی متوجه سخنان ایشان نشوند، که ایشان گفتند: سخنرانی یک کلاس درس است و موقع سخنرانی نه مفاتیح باز کنید و بخوانید و نه حرف بزنید، کاملاً گوش کنید و یاد بگیرید که این مباحث، مطالب دین شماست که باید بفهمید و یاد بگیرید. اگر هم نمی‌خواهید درس را گوش کنید، بیرون بروید و مزاحم یادگیری دیگران نشوید.

تا این حد ایشان جلسات مسجد را هم جلسه درسی می‌دانستند و نسبت به یادگیری علوم دینی حساس بودند که مستمع خوب بفهمد و دیگران هم مزاحم یادگیری آن‌ها نشوند. با این مقام علمی و حساسیت در علم‌آموزی، اما در مجالس عزاداری اهل‌ بیت(ع) که ذکر شهادت معصومین بود، چشمانشان اشک‌بار و بارانی بود.

آخرین وداع

جمعه ۱۲ آذرماه اهالی یوسف‌آباد تهران، مسجدی‌های مسجد شفا، مشرف‌شدگان به اسلام ناب محمدی، طلاب و دانشجویان، علما و عموم مردم در تشییعی باشکوه با پیکر مطهر این عالم خستگی‌ناپذیر و مردم‌دار و هدایت‌گر وداع کردند و این‌گونه ستاره فروزان و هدایتگر محله یوسف‌آباد تهران بعد از پنج دهه خاموش شد و به دیدار معبودش شتافت.

ولی حتی ایشان به فکر امروز نیز بود و یادگاری را نیز برای اهالی این محل گذاشت و آن فرزند برومندش حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمحمدحسین شیرازی است که او راه والد خویش که برگرفته از قرآن و مکتب اهل‌بیت(ع) است را در این منطقه ادامه دهد.

بعد از تشییع باشکوه در تهران و قم، پیکر مطهرش جهت تدفین روانه نجف اشرف می‌شود تا در جوار حرم مطهر خورشید هدایت و امامت، آقا امیرالمؤمنین(ع) و در مقبره میرزای بزرگ شیرازی آرام گیرد.

امیرمحسن سلطان‌احمدی، خبرنگار افتخاری ایکنا

انتهای پیام
captcha