به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین داود عرفانی، استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، هفتم تیرماه در نشست علمی «جریان نو اخباریگری یا اندیشه ظاهرگرایی معاصر»، گفت: استاد حکیمی فرمودند مکتب تفکیک برداشت خالصی از دین است و با فلسفه و عرفان سازگاری ندارد. عرض کردیم اینگونه سخن گفتن درست نیست و انسان غیرمعصوم نمیتواند چنین ادعایی داشته باشد زیرا او با سایر افراد غیر معصوم در یک موقعیت مشابه معرفتی قرار دهد و ملاک برتری یک اندیشه بر دیگری صرفا پیمودن روش تحقیق درست و رسیدن به نتایج صحیح است.
وی افزود: متأسفانه ایشان با توجه به شناختی که از خوبی و نیکی ایشان داریم، ناخواسته دچار مغالطاتی در مباحث شدهاند؛ به عنوان مثال گاهی گرفتار مغالطه بستن راه استدلال هستند، این مغالطه، زمانی است که ما به جای آوردن برهان و دلیل برای اقناع مخاطب، جملاتی را بر زبان میآوریم که گویا این مطلب از مطالبی است که انسان باید مراتبی بگذراند تا به این معارف دست یابد و عقل به آن راهی ندارد.
عرفانی اظهار کرد: ایشان گاهی در دفاع از مطالب مکتب تفکیک، کلماتی به کار برده که مایه تعجب انسان است، به عنوان نمونه، در کتاب «متاله قرآنی» از محمدعلی نعیمیان فردوسی که در باب استاد حکیمی نوشته شده، برخی از این جملات از این بزرگوار آورده شده است.
استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، تصریح کرد: محمدعلی نعیمیان فردوسی از طرف آقای حکیمی نقل کرده است مطالب کسانی که در مکتب تفکیک کار کردهاند، مطالب بلندی است و رسیدن به آن کار هر کسی نیست و کار از حد رسالهنویسی برای دکتری فلسفه بالاتر است و اگر کسی 20 سال تمام و به صورت مداوم با تاملات الهی، تتبعات فلسفی و جنم معارفی بتواند سخنان بزرگانی چون سیدموسی زرآبادی، میرزا مهدی اصفهانی و شیخ مجتبی قزوینی را بفهمد، هنر کرده است.
وی افزود: فاضلان ما در حوزه و دانشگاه باید هم حب و هم بغض را کنار بگذارند و نقد فلسفی را به دقیقترین وجه انجام دهند و هم تعهد و تهذیب و شایستگی و صلاحیتهای لازم را در این موارد داشته باشند. اینها با این تعابیر راه استدلال را بستهاند و گفتهاند کسی میتواند این معارف را بفهمد که سالها ریاضت کشیده باشد و تعهد و تهذیب و تتبع و تأمل فلسفی داشته باشد تا به مقداری از معارف این بزرگان دست یابد. این نوع سخن گفتن درست نیست.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: گاهی فردی یکسری مطالبی دارد و مدعی نیست که اینها حرف دین است بلکه میگوید حرفهای خودم هست و در مکاشفه به آن رسیدهام و استدلالی به آن ندارم و معتقدم باید افراد کار کنند تا به آن برسند، در اینجا چندان اشکالی وارد نیست زیرا فرد آن را به دین نسبت نداد بلکه قرائت خود اوست ولی این بزرگواران در مکتب تفکیک مدعی هستند آنچه را میگویند عین دین خداست و اگر کسی بیرون از این دایره بخواهد آن را بفهمد حداقل باید 20 سال زحمت بکشد و تتبع و تأمل فلسفی همراه با تهذیب و کسب صلاحیتهای لازم داشته باشد. باز تأکید میکنیم این نوع سخن گفتن، بستن راه فهم و استدلال و گرفتار استبداد علمی شدن است.
وی اضافه کرد: ایشان همچنین بیان میکند کسانی که تصور میکنند مطلبی را مثلا از مرحوم میرزا مهدی اصفهانی پیدا کرده و آن را نقد میکنند، در صورتی که نقد فنی و درست باشد، تازه به نقد یکی دو مسئله از مسائل مکتب تفکیک پرداختهاند نه نقد قائمه مکتب تفکیک. حالا چرا این حرف را میزنند؟ چون قائل هستند قائمه مکتب تفکیک معارف اهل بیت(ع) است. بعد هم این مصرع را آورده است که «ای جناب عرصه سیمرغ نه جولانگه توست. نقد آن هم نقد مکتبی که به حاق قرآن و اهل بیت باز میگردد و از سوی نفوسی مهذب و کامل عرضه شده حساب و کتابی دارد و اهلیت و ریاضات شرعیه و مجاهدات میطلبد.»
استاد و پژوهشگر حوزه علمیه اضافه کرد: ایشان برای نقد مکتب تفکیک شروطی را گذاشتهاند که تقریبا نشدنی است. یکی از علل این نوع سخن گفتن، دور بودن از فضا و محیط آموزشی و پژوهشی است زیرا اگر در جمع طلاب و دانشجویان مطرح کرده و نقد شده بود، آن را منتشر نمیکردند و اساسا این حرفها را نمیزدند و یا کسی آن را قبول نمیکرد.
عرفانی بیان کرد: این ایراد به ایشان وارد است که خود شما و همعقیدههای شما که منتقد فلسفه و عرفان هستید، چند سال برای فهم معارف فلسفه و عرفان وقت صرف کردهاید؟ کدامشان 20 سال فلسفه و عرفان خواندهاند؟ و با همه این اوصاف اگر جناب صدرا، علامه طباطبایی، حسنزاده آملی و جوادی آملی که این شروط مانند درسخواندگی و ریاضت و تهذیب هم دارند، مگر این مکتب را نقد نکردهاند؟ بنابراین اساسا این نوع سخن گفتن درست نیست.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: مغالطه دیگر آنها مغالطه تحقیر است که در کتاب دکتر خندان هم به آن اشاره شده است؛ یعنی فرد به جای استدلال و برهان، شخصیت فرد ناقد را تحقیر کرده و با بطلان شخصیت او بطلان عقیده او را نتیجه بگیرد. در سخنانی که مقداری از آن را خواندیم و تعابیری چون عرصه سیمرغ نه جولانگه توست و اینکه بویی از معارف اهل بیت نبردهاید و اطفالی در این مسیر هستید، همه مؤید مغالطه تحقیر است.
وی اضافه کرد: باز در پیام جاودانه در صفحه 74 آورده که دیدم دانشجوی فلسفه نقدی با عرض و طول بر مکتب قرآنی و اوصیایی مکتب تفکیک نوشته و منتشر کرده است و کتاب معاد جسمانی در حکمت متعالیه و کتاب اجتهاد و تقلید در فلسفه را نخوانده است زهی نقدنویسان صاحب صلاحیت لازم و علمیت کافی. اینطور فرد مقابل را کوبیده است و در همین کتاب در صفحه 272 بعد از اشاره به سخنان شیخ طوسی نوشته است: این سخنان را بروید بخوانید و در آن تأمل کنید نقد نویسیتان پیشکش. یعنی نمیخواهد نقد کنید بلکه سعی کنید بخوانید و بفهمید.
عرفانی بیان کرد: در صفحه 143 کتاب هم نوشته است که این مبتدی ناقدان مکتب قرآنی و اهل بیتی تفکیک گرچه بعید نیست توجه دارند و خود را به راهی دیگر میزنند. این اتهام را به ناقدان زده که عمدا خودشان را به راه دیگری زدهاند و عمدا حقایق اهل بیت(ع) را نقد میکنند، یعنی هر کسی مکتب تفکیک را نقد کند، گویی مساوی با نقد اهل بیت(ع) است.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: در جای دیگری از این کتاب آورده است که البته آقایان سر و کار چندانی با سخنان و معارف اهل بیت(ع) و احادیث نداشته و ندارند. این هم یک نحو متهم کردن به ناآگاهی بلکه نوعی غیبگویی است؛ ایشان مطلع هستند که بنده ناقد با احادیث سر و کار چندانی ندارم، مگر از زندگی بنده خبر داشتهاند؟ این نوع سخن گفتن با ناقدان با اخلاق اهل بیت(ع) ناسازگار است و ادعای آنها خلاف معارف اهل بیت(ع) است.
وی افزود: مغالطه بعدی که در کلمات ایشان به چشم میخورد، مغالطه تلهگذاری است؛ یعنی من به کسانی که طرفدار عقیده من هستند، صفات مثبت و خوب میدهم و به کسانی که مخالف من هستند، صفات بدی نسبت میدهم. مثلا من برای نامگذاری یک شرکت نام «پوپک» را انتخاب میکنم و میدانم اهل ذوق و ادب و دوستان حاضر در جلسه به این نام رأی خواهند داد و لازمه این سخن آن است که افراد مخالف با این نام ادبدوست نیستند و کسانی که همرأی هستند، ادبدوست و اهل ذوق هستند. این مغالطه در آثار مرحوم حکیمی و همفکران ایشان زیاد وجود دارد چون هر وقت از همفکرانشان نام میبرند، از القابی مانند علامه و آیتالله و آیتالله العظمی و ... استفاده میکنند ولی وقتی نوبت مخالفین و منتقدین برسد، با القاب توهینآمیز و بدون لقب و یا با القاب آقا و استاد نام مینهند.
عرفانی بیان کرد: ببینید کسانی که ضد فلسفه و عرفان هستند نسبت به علامه حسنزاده چقدر بی ادبی کردند، همچنین نسبت به سایر بزرگان عرفان و فلسفه که هیچ توجیهی ندارد و هر کسی حرفی برای گفتن دارد، عقیده خود را بیان میکند و مخاطب یا نقد او و مطلب او را میپذیرد و یا خیر.
وی تصریح کرد: استاد حکیمی هم کسانی را که مؤید نظریه ایشان هستند، با القاب پرطمطراقی مطرح کرده و در کتاب پیام جاودانه آورده است: رجوع شود به سخن استاد بشر و عقل هادی عشر حکیم قدوسی، خواجه نصیرالدین طوسی، چنین لقبی یعنی «عقل هادی عشر» مایه تعجب است. یا مثلا در کتاب مکتب تفکیک آورده است: مشعلداران ... یا مکتب اولیایی و اوصیایی تفکیک، یا عقل خودبنیاد دینی که آنها در مقابل عقل یونانی آن را پذیرفته بودند یا تعبیر مکتبی که به حاق قرآن و اهل بیت(ع) بازگشت دارد، مؤید این نگاه آنان است.
انتهای پیام