در آموزههای دینی واژههای نصیحت، تذکر، موعظه، استماع قول، اتّباع احسن، تواصی به حق، دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر اهمیت و جایگاه انتقاد و انتقادپذیری را بیان میکنند. قرآن کریم میفرماید: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛ پس بندگان مرا که به سخن گوش فرامیدهند، و آنگاه بهترین آن را پیروی میکنند، مژده بده.» در کلمه «استماع» نکته نغز ویژهای نهفته که در «سماع» نیست.
آنکه گوش فرامیدهد، نقد و بررسی نیز میکند، تمام پیامدهای خوب و بد و زیبا و زشت سخن را میسنجد و آنگاه دست به گزینش میزند. به هنگام برگزیدن نیز میان خوبها و خوبترها به گونهای ارزیابی میکند و در پایان با آگاهی و بررسی همهجانبه، سخن نیکوتر و پیشنهاد به واقع نزدیکتر و طرح و برنامه خردمندانهتر را برمیگزیند.
انسان افزون بر پذیرش نقد، باید در گام نخست به نقد خویش بپردازد و پیش از آنکه به کاستی و عیب دیگران توجه کند، در جستوجوی زدودن عیبهایش باشد. اگر آدمی آینه خویش شود، از بسیاری انتقادها در امان میماند و اگر همگان به فکر نقد خود برآیند، نقد اجتماعی کمتر میشود و در نتیجه پارهای از تنشها و تشنجها از بین میروند و جلوی بسیاری از نقدهای ویرانگر گرفته میشود.
امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، در گفتوگو با ایکنا، در رابطه با فرهنگ نقد و انتقادپذیری و نیز فراگیری و آموزش نقدی که منجر به اصلاح در جامعه شود، اظهار کرد: در جامعه ما در طول تاریخ از لحاظ جامعهشناسی تاریخی به دلیل نوع حکومتهای خودکامه پادشاهی که جامعه و مردم را به هیچ وجه به حساب نیاوردند، همواره راه بر هرگونه نقد و انتقاد بسته بوده است. در طول تاریخ از دوران بزرگمهر گرفته که سرش را به دار آویختند تا منصور حلاج که جان خود را در راه مخالفت با دستگاه خودکامه عباسی از دست داد، متأسفانه هیچگونه نقدپذیری در میان سلاطین و خلفای مستبد وجود نداشت.
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی گفت: نقدپذیری در جامعه تاریخی ما وجود نداشته و هر شخصی که زبان به نقد گشوده و حکام و پادشاهان را مورد نقد قرار میداد، محکوم به گوشهنشینی و یا فرار از دست مأموران حکومتی بود. در نتیجه فرهنگ نقدپذیری شاید در جامعه جا نیفتاده و از سوی مردم و حکومتها پذیرفته نشده است. زمانی که در تاریخ از رعیت و رعایا در جامعه سخن به میان میآید که باید همواره مطیع اوامر حکام باشد، دیگر جایی برای نقد و انتقاد باقی نمیماند و هر فردی که بنا به هر دلیلی از ظلم و جور گرفته تا بیعدالتی انتقادی را مطرح کرده جان خود را از دست داده یا مجبور به فرار و انزوا شده است.
قرائیمقدم بیان کرد: گروههای ذینفوذ، الیگارشی، خانوادههای ثروتمند و حاکم اجازه هیچگونه انتقاد را در جوامع مختلف نمیدهند و این ویژگی جامعه سنتخواه است. جوامع سنتی همواره اینگونه القا میکند که آنچه گذشتگان برای جامعه به ارمغان آوردهاند وحی منزل است و باید اجرا شود و هر فردی که از این دایره خارج شده، دچار خطا و اشتباه شده است. در سراسر دنیا جوامع از مرحله سنتخواهی و دنبالهروی حکام و سلاطین عبور کرده و به قول بسیاری از جامعهشناسان و مورخان به مرحله عقلانیت و نقد رسیدهاند. البته انتقاد باعث میشود تا سنتخواهان در برابر مواضع نقدهای مختلف ایستاده و از خود مقاومت نشان دهند.
وی با بیان اینکه عدم انتقادپذیری و نقد صحیح در جوامع مختلف ریشه سنتی دارد، گفت: بسیاری از بزرگان تاریخ که انگیزههای اصلاحی و ساختاری در جوامع خود داشتهاند، همواره با مقاومت و برخوردهای تند سنتخواهان و افرادی که منافع زیادی از جامعه میبرند روبهرو شدهاند.
قرائیمقدم با اشاره به اینکه متأسفانه نقد صحیح و انتقادپذیری به جوامع مختلف آموزش داده نشده است، اظهار کرد: عدم انتقاد و نقدپذیری در جوامع به این دلیل است که آموزشهای لازم به جامعه ارائه نشده است. حکومتهای پادشاهی و مونارشی هیچ زمینهای برای آموزش نقد و انتقاد را در جوامع مختلف فراهم نکردهاند. آموزش نقد و انتقادپذیری باید از طریق تعلیم و تربیت به جامعه ارائه شود. آموزش و پرورش در این زمینه وظیفه بسیار سنگینی دارد و باید روشهای پرسش و پاسخ و حل مسئله را به دانشآموزان آموزش دهد. امروزه در مدارس و دانشگاهها حتی زمینه نقد از اساتید و معلمان وجود ندارد.
وی تصریح کرد: زمینه ایجاد انتقاد و نقادی، وجود شک در اذهان به ویژه اقشار مختلف دانشآموزی و دانشجویی در حوزههای مختلف است، اما زمانی که هیچ کدام از این اقشار اجازه شک و بیان تردیدهای خود در رابطه با مسائل گوناگون را ندارند، توسعه فرهنگ نقد و انتقادپذیری نیز ایجاد نخواهد شد. زمانی که جامعهای سنتخواه باشد، هیچ چیزی جز آنچه از گذشتگان رسیده، قابل قبول نیست و این امر به دلیل عدم پرورش جامعه بوده است. خانوادهها و آموزش و پرورش نقش بسیار مهمی در آموزش فرزندان برای ایجاد روحیه نقادی و انقادپذیری دارند. دستیابی به این روحیه فرایند درازمدتی دارد که باید برای دستیابی به آن برنامهریزی کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی ادامه داد: انتقادپذیری و نقادی از درون خانواده، مدرسه و دانشگاه آغاز شده و نتایج خود را در درازمدت در جامعه نشان خواهد داد. آموزش باعث میشود تا تمامی مردم اندک اندک با این روحیه آشنا شده و جامعهای پویا و سازنده شکل گیرد. شاید امروز روحیه نقادی در خانوادهها وجود نداشته باشد و حتی والدین تحمل انتقاد فرزندان خود را نداشته باشند. البته این مسئله در حال حاضر اندکی کمرنگ شده است و والدینی که از سطح دانش و تحصیلات بالایی برخوردار هستند، اجازه نقد و انتقاد را به فرزندان خود میدهند.
قرائیمقدم با بیان اینکه برای ایجاد روحیه نقد و انتقادپذیری در جامعه نیازمند تغییرات پایهای و عمقی و ساختاری در آموزش جامعه هستیم، گفت: جوانان جامعه امروز سؤالات و نقدهایی دارند که باید به خوبی به آنها پاسخ داده شود تا شبهات از بین برود. مقام معظم رهبری همواره بر ایجاد کرسیهای آزاداندیشی در جامعه به ویژه مجامع دانشگاهی تأکید میکنند که متأسفانه کار چندانی در این زمینه صورت نگرفته است. مسئولان باید به تأسی از مقام معظم رهبری، زمینه ایجاد فضای آزاداندیشی و اینگونه کرسیها را در جامعه فراهم کنند تا اقشار مختلف به ویژه دانشگاهیان و محصلان بتوانند انتقادات و شبهات خود را در رابطه با مسائل مختلف به خوبی مطرح کنند و پاسخ مناسب و قانع کنندهای را در رابطه با سؤالات خود دریافت کنند.
وی اظهار کرد: نقدپذیری فرایندی دارد که در طول زمان به وجود میآید و جوامع مختلف آرام آرام به این روحیه دست پیدا میکنند. خانوادهها وظیفه دارند تا فضای نقدپذیری را در خود مهیا کنند. والدین باید برای دستیابی به روحیه نقدپذیری تمرین و نیز فضا را برای فرزندان ایجاد کنند. چنانچه این روحیه در میان خانوادهها فراهم شود و فرزندان در طول زندگی خود در دوران مدرسه و دانشگاه آموزش ببینند و معلمان و اساتید نیز این شرایط را فراهم کنند و تحمل نقدپذیری و انتقاد خود را بالا برند، جامعه نیز اندک اندک به سمت پویایی و نقدپذیری حرکت خواهد کرد. در گذشته در خانوادهها و حتی مدارس و دانشگاهها هیچ فردی اجازه انتقاد از والدین و معلمان و اساتید را نداشت، اما امروزه جامعه به این سمت حرکت کرده است و فرزندان با روحیه انتقاد آشنا شدهاند.
انتهای پیام