به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم در مراسم گرامیداشت بیستمین سال تأسیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا که عصر چهارشنبه، هشتم آبانماه برگزار شد، به بیان نکاتی در باب جایگاه فلسفه و فلسفه اسلامی پرداخت.
داوری اردکانی با بیان این که مشکل اهل فلسفه با مشکل اهل علم و دانشمندان متفاوت است، اظهار کرد: فقیه و فیزیکدان و پزشک میدانند که علمشان چه کاره است و چه آثار و نتایج و برکاتی دارد، اما از ما میپرسند که فلسفه چیست و چرا هست و چرا باید باشد.
وی با اشاره به دغدغه برخی برای روزآمد کردن فلسفه اسلامی، عنوان کرد: من در پاسخ فردی که چنین نگاهی داشت، گفتم که این سخن بدی نیست اما چه کسی باید این کار را انجام دهد؟ کسانی که چندان تعمقی در این فلسفه نکردهاند و احاطهای بر آن ندارند چگونه این کار را انجام دهند و چگونه فلسفه اسلامی را که کم میشناسند یا کم میشناسند روزآمد کنند و اگر به دانایان این فلسفه بگوئی که شما این کار را انجام دهید، آنها هم میپرسند که شما از کجا این فرمایشات را میفرمائید.
داوری اردکانی این تصور را که اقوال بیان شده در فلسفه باید، چنان که علوم دیگر به کار میآیند، کاربرد داشته باشد، تصوری نادرست دانست و بیان کرد: اگر چنین توقعی داریم باید بدانیم که اصلاً فلسفه آن چیزی که فکر میکنیم نیست. مشکل این نیست که فلسفه کاربرد دارد یا ندارد بلکه مشکل این است که ما براساس یک تلقی موهوم درباره فلسفه اظهار نظر میکنیم و به آن راه نشان میدهیم.
رئیس فرهنگستان علوم با بیان این که فلسفه جان زندگی و جان جامعه است، اظهار کرد: فلسفه به کار نمیآید به این معنا که مصرف نمیشود و اصلاً شأن فلسفه اجل از این است که شما آن را مصرف کنید بلکه او به ما میگوید که چه چیز مصرف کردنی است و چه چیز مصرف کردنی نیست. فلسفه «فیلو»، یعنی دوستی، است و دوستی جان زندگی است. دوستی اگر نباشد تشتت و تفرقه است.
وی ادامه داد: اگر میخواهید ملاصدرا را مصرف کنید باید بدانید که ملاصدرا مصرفشدنی نیست. اگر میخواهید یاد بگیرید که همه نظراتش را قبول داشته باشید اشکالی ندارد اما میتوانید نظر دیگری هم نسبت به او داشته باشید و بدانید که فیلسوفان فقط مدرسان معلومات فلسفی نبوده و نیستند. آنها درس تفکر دادهاند و ما وقتی به فلسفه میپردازیم یاد میگیریم که چگونه تفکر کنیم و یاد میگیریم که چگونه مسائل را طرح کنیم.
داوری اردکانی با اشاره به قول ارسطو که الهیات را به علت این که بیسودترین علوم است، اشرف علوم خوانده است، عنوان کرد: این به این معناست که الهیات چندان شرف دارم که نمیتوان قصد انتفاع از آن داشت؛ چرا که چیزی که شما میخواهید از آن منتفع شوید در دست شماست ملک شماست و آن را مصرف میکنید و ارج ندارد. اما فلسفه را نمیتوان مصرف کرد چون آموزگار شماست.
وی با بیان این که معلم دو معلم است، اظهار کرد: معلم یکی آن است که معلومات میآموزد و محترم است اما معلمانی هم هستند که راه نشان میدهند و آنها هستند که اساس تعلیم را میگذارند و اگر آنها نبودند تعلیم بعدی هم موضوعیت نداشت. فیلسوفان راهنمایان قوماند و پیداست که در هر عصری زبانشان متفاوت و حرف و تعلیمشان متفاوت است.
داوری اردکانی ادامه داد: ما فلسفه را نمیآموزیم که مشکلی از مشکلاتی را که با آنها درگیر هستیم حل کنیم بلکه فلسفه میآموزیم که ببینیم این مشکلات چه هستند و چرا به وجود آمدند و چگونه میشود از این مشکلات فراتر رفت. کار علوم حل مسائل است و در آن ها مسائلی که حل میشود و کارگشای زندگی مردم است، طرح و حل میشود اما در فلسفه ما با طرح پرسش مسائل را زیاد میکنیم و البته راه میجوئیم اما فلسفه همواره فلسفه و مسائل آن همواره مسئله خواهند ماند چون مسائل آن مسائلی نیستند که کنار گذاشته شوند و ما در اندیشیدن به این مسائل راه زندگی و آینده را پیدا میکنیم.
وی با بیان این که فلسفه توجه کردن به افق آینده و دیدن آن افق از ورای ابرهایی است که همواره آن را پوشاندهاند، اظهار کرد: با کشف این افق و با یافتن این افق همه چشم ها و همه دست ها همسو به یک جهت میشود. فلسفه با به رؤیت در آوردن افق آینده اتحاد و دوستی به وجود میآورد و این را ما نمیتوانیم محاسبه کنیم و این مدعایی است که نمیتوان آن را اثبات کرد بلکه حس میشود و اگر کسی بگوید که حس مناط اعتبار نیست آن وقت به شواهد تاریخی متوسل میشوم که ببینید فیلسوفان در تاریخ چه کردهاند. فیلسوفان چیزی را دیدند که برای دیگران به آسانی قابل دیدن نبود اما آنها هم میتوانستند وقتی که به آن ها نشان داده میشد تصدیق کنند.
وی در پایان اضافه کرد: در فکر این نباشیم که فلسفه ابن سینا یا ملاصدار یا هر فیلسوف دیگر را روزآمد کنیم، اگر اهل فلسفه هستیم، دل به فلسفه ها بدهیم و فلسفه ها به ما کمک می کنند.