حجتالاسلام والمسلمین سیدمحود صادقی، محقق و نویسنده، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در خصوص علم دینی، گفت: دانشمندانی که اکنون در حوزه علوم اسلامی فعالیت میکنند و نظریهپرداز محسوب میشوند، دو دسته هستند.
وی افزود: برخی از دانشمندان جنبه فکری و کاریشان تتبعی است؛ یعنی اینکه آنها خود را از حصار آثار اسلامی خارج نکردند و بیشتر در قلمرو آثاری که از قدما رسیده است، محدود شدهاند و در همان دیواری که دور خود ساختهاند، زندگی میکنند و طبعا نظریاتی را هم که ارائه میکنند، در حوزه علوم اسلامی است. به عنوان مثال اگر اندیشمندی در حوزه عرفان حرف میزند در محدوده همان علم است و اگر حرف نو و بدیعی داشتهباشد، در حوزه همان علم است و کار جدیدی را ارائه نمیکنند.
تفکیک علوم اسلامی از علوم انسانی
وی در ادامه گفت: گروهی دیگر از اندیشمندان هستند که علاوه بر اینکه تتبع کافی در کتب و آثار باقی مانده از قدما دارند و در همان حیطه خاص نظریهپردازی میکنند و احیانا نوآوریهایی هم دارند، کار تحلیلی هم انجام میدهند؛ یعنی علومی مثل عرفان و فلسفه را ابزاری برای فهم علوم دیگر قرار میدهند. گاهی ممکن است که این ابزارها برای شناخت علوم اسلامی باشد و گاهی هم ممکن است که در حیطه علوم انسانی باشد.
این نویسنده و محقق با اشاره به اینکه با این سخنها قصد جداسازی علوم انسانی از علوم اسلامی را دارد، خاطرنشان کرد: علامه جوادیآملی در گروه دوم قرار دارد. ایشان با اینکه در بسیاری از علوم اسلامی نوآوریهایی دارند، در مسائل جدید هم صاحب نظریهاند و حرفهای تازهای زدهاند.
علت برتری تفسیر المیزان در نگاه علامه جوادیآملی
وی با اشاره به احاطه آیتالله جوادیآملی بر علوم مختلف اسلامی نظیر فلسفه، فقه، اصول، عرفان و تفسیر، بیان کرد: علامه این قدرت را دارند که از همه این علوم بهره بگیرند و آن را در خدمت جامعه اسلامی بگذارند. علامه جوادیآملی علت برتری تفسیر المیزان را در این میدانستند که مرحوم علامه طباطبایی فقط به مبانی و منابع تفسیری اکتفا نکردهاست، در واقع علامه جوادیآملی، المیزان را در دو بخش میدیدند.
وی ادامه داد: در ده جلد اول، نفس کار تفسیر به انجام میرسد و کار تفسیر علامه طباطبایی در این ده جلد به پایان میرسد و در ده جلد بعدی که هنر علامه طباطبایی نیز در آنجا تبلور یافته است، از اساتید دانشگاهیای مانند هانری کربن واندیشمندان داخلی استفاده میکرده تا نسبت به مسائل و مکاتب روز شناخت پیدا کند؛ این مسائل را به خدمت قرآن عرضه میکردند و پاسخ آن را از خود قرآن میگرفتند.
محمودی اظهار کرد: علت برتری المیزان فقط به روش تفسیری علامه نیست، چون روش تفسیر قرآن به قرآن مسبوق به سابقه بودهاست. ما در دوره خودمان مرحوم سیدعبدالاعلی موسوی سبزواری را داشتهایم که در «مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن» خود، دقیقا همین روش تفسیری علامه طباطبایی را البته با نگاهی جدا از علامه پی گرفتهاست و در حال حاضر آیتالله جوادی آملی پیرو استاد خود علامه طباطبایی هستند.
وی گفت: چیزی که المیزان را به المیزان، به عنوان یک تفسیر بسیار مهم در عصر حاضر بدل کردهاست، عرضه مسائل جدید به قرآن و پاسخ گرفتن از آن است. آیتالله جوادی هم در حقیقت همین منش و مکتب استاد خود را پی گرفتهاند. علت اینکه آیتالله جوادی در اذهان علمی نسل امروز به خوبی شناخته شده و با ایشان ارتباط برقرار میشود، این مسئله است که ایشان سعی کردهاند مسائل و حوادث و مکاتبی را که دنیای جدید با آنها مواجه است، به قرآن کریم و داشتههای علمی خود عرضه کند و با اخذ پاسخ علمی از آن منابع، آن را در اختیار نسل امروز قرار بدهد.
این پژوهشگر دین افزود: تازگی و شادابی آثار ایشان حاصل جامعیت علمی علامه است. ایشان همه علومی را که کسب کردهاست و در آنها صاحب نظر هستند را در خدمت تفسیر آورده و تفسیر را ابزاری برای خدمت به جامعه انسانی قرار دادهاست.
نیاز به صنعت تبدیلی برای آثار علامه جوادی آملی
وی در خصوص نیاز به تألیفات تبدیلی برای آثار علامه جوادیآملی به منظور طرح در دانشگاهها گفت: ابن عربی که کتاب فصوصالحکم را نوشت دارای عقودی بود که همه توانایی شناخت و درک آن را نداشتند. مفاهیمی را که ابن عربی در فصوص آوردهاست، بعدها مولوی در مثنوی با زبان دیگری بیان کرد. مولوی در اینجا نقش زبان واسط را بازی کردهاست؛ یعنی همان مفاهیم رفیع را به زبان سادهتری که زبان شعر باشد در اختیار همگان قرار دادهاست. درباره آثار آیتالله جوادی آملی نیز به همین زبان واسط نیازمندیم و باید به چنین مسئلهای بپردازیم.
نگارش برای مخاطب خاص
وی در خاتمه با بیان اینکه بخواهیم یا نخواهیم، آیتالله جوادیآملی در آثار خود به دنبال مخاطب خاص میگردد، گفت: برخی از شاگردان ایشان به علامه گفته بودند که کتاب «تسنیم» که مهمترین اثر ایشان است، دارای چنین تعقیدها یا دشواریهایی است که علامه در پاسخ گفته بودند «من کتاب تسنیم را برای اساتید سطوح عالی حوزه نوشتهام». مشخصا علامه در این کتاب به دنبال مخاطب خاص است. اساتید سطوح عالی حوزه یعنی کسانی که سالها در حوزه زحمت کشیدهاند. اگر دانشجوی دوره ارشد یا حتی دکترا به سراغ این آثار برود نمیتواند بهره لازم را از این کتاب ببرد. طبعا برای اینکه این آثار را در دسترس مخاطب عام قرار بدهیم لازم است که این آثار، تحت نظر استاد بازنویسی شود و به زبان همه فهم تبدیل شود.