کد خبر: 1335499
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۳۶
حجت‌الاسلام شفیعی اظهار کرد:

زبان فطری قرآن؛ عامل هماهنگی جهان بشری

گروه اندیشه: یگانه زبانی که عامل هماهنگی جهان گسترده بشری است، زبان فطرت است؛ زبان فطرت فرهنگ عمومی و مشترک همه انسان‌ها در همه زمان‌هاست.


حجت‌الاسلام حسین شفیعی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم وحیانی معارج و مدیر گروه تفسیر ترتیبی، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) در خصوص نقش آیت‌الله جوادی آملی در تمدن‌سازی اسلامی گفت: شاکله فکری آیت‌الله جوادی‌آملی را قرآن تشکیل می‌دهد و بنان و بیان ایشان بر مبنا و اندیشه قرآنی استوار است. قرآن و عترت از هم تفکیک‌ناپذیرند. به تعبیر ایشان در اسلام دو گروه به انحراف کشیده شده‌اند، یکی گروهی که شعار مسموم «حسبنا کتاب‌الله» سر دادند و دوم گروهی که در شیعه پیدا شدند و «حسبنا العترت» را پیشه خود ساختند.



وی با بیان این که آیت‌الله جوادی‌آملی می‌فرمایند، بازگشت شعار «حسبنا کتاب‌الله» رد قرآن است، ادامه داد: استاد جوادی آملی در جلد 12 تفسیر تسنیم، صفحه 188، جمله «قرآن منهای عترت کتاب بدون کتاب است» را بیان می‌کنند. در شرح این جمله شاید بتوان گفت، این جمله مانند این آیه «أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ؛ آیا شما به پاره‏‌اى از کتاب ایمان می‌آورید و به پاره‏‌اى کفر می‌ورزید»(بقره/85) است و

این در واقع همان کتاب بدون کتاب است که در بالا ذکر آن رفت.



شعار «حسبنا الکتاب و العترت» و عدم تقید به آن



وی بیان کرد: علامه در این مورد گفته‌اند که برخی هم «حسبنا الکتاب و العترت» گفته‌اند و گفتند که کتاب و عترت برای ما کفایت می‌کند، منتها آن‌ها در مقام عمل، ظواهر قرآن را حجت ندانسته‌اند و قائل به تحریف نقیصه شده‌اند. یعنی چنین بیان کرده‌اند که آیاتی از قرآن حذف یا تحریف شده‌اند. آیاتی دیگری را هم دارای ظهور ابتدایی و استعمالی می‌دانند و ظهور جدی و ارادی برای آن قائل نیستند و قائل به تحریف قرآن شده‌اند.



تمدن‌سازی در اندیشه آیت‌الله جوادی‌آملی



این استاد دانشگاه افزود: درباره تمدن‌سازی ابتدا به ساکن باید معنای تمدن را بررسی کرد. آیت‌الله جوادی‌آملی برای تمدن دو معنا را مطالبه کرده‌اند، یکی اجتماعی زندگی  کردن که خداوند ساختار بشر را به گونه‌ای آفریده که مجبور است برای رفع نیازهای خود با دیگران به سر ببرد و معنای دوم تمدن، حق‌محور بودن و عدالت اجتماعی داشتن است که این  مقتضای طبیعتش نیست و مقتضای فطرتش است. انسان از نظر طبیعت مادی، بالطبع مدنی و شهرنشین است ولی طبعا حق‌مدار نیست و به تعبیر ایشان می‌خواهد همه چیز را به استخدام خود در بیاورد.



وی اظهار کرد: استاد جوادی‌آملی در جلد دهم از تفسیر تسنیم بیان می‌کنند که انسان «مستخدم» یا «وحشی بالطبع» است و عقل و فطرت از درون و وحی و فطرت از بیرون، خوی سرکشی استخدام و یغما‌گری انسان را سامان می‌بخشد و انسان را به خدمت متقابل و تبعیت از قانون و نظم فرا می‌خواند. بنابراین نتیجه می‌گیریم که انسان فطرتا متمدن و خداشناس است؛ انسان فطرتا خواهان عدالت اجتماعی و کمک به هم‌نوعان خودش است.



تحول تمدنی اسلام



وی خاطر نشان کرد: علامه در برخی از کتاب‌های خود گفته‌اند که وقتی اسلام ظهور کرد، با ظهور خود تحول عظیمی آفرید و یک فرهنگ و تمدن دیگری خلق کرد. فرهنگ و تمدن عصر خود را تغییر داد و عربی را که به حدی از توحش رسیده بود که در قرآن آمده «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ، یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا یَحْکُمُونَ؛ و هر گاه یکى از آنان را به دختر مژده آورند چهره‏‌اش سیاه می‌گردد در حالى که خشم [و اندوه] خود را فرو می‌خورد، از بدى آنچه بدو بشارت داده شده از قبیله [خود] روى می‌پوشاند آیا او را با خوارى نگاه دارد یا در خاک پنهانش کند وه چه بد داورى می‌کنند»(نحل/58-59) به مدنیت رسانید.



شفیعی گفت: اعراب، چنان به بت‌های خود افتخار می‌کردند که در جنگ‌هایشان این مسئله را عامل برتری خود نسبت به مسلمانان می‌دانستند. اسلام با رساندن صدای عدالت‌خواهی خود به گوش همگان، تحولی تمدن‌ساز را ایجاد کرد.



وی ادامه داد: قرآن کریم کتاب هدایت انسان‌ها در همه اعصار و همه شهر‌هاست. در آیات قرآن آمده «وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ؛ این [آیات] جز تذکارى براى بشر نیست»(مدثر/۳۱) یا «وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ؛ و حال آنکه [قرآن] جز تذکارى براى جهانیان نیست»(قلم/۵۲) و قلمرو رسالت پیامبر هم همه جهان است، آن‌چنان که در سوره سبأ آمده «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِّلنَّاسِ؛ و ما تو را جز بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستادیم»(سبأ/28) که این «کافة للناس» بیان‌گر قلمرو رسالت پیامبر(ص) است.



قرآن و جهان‌شمولی



مدیر گروه تفسسیر ترتیبی دانشگاه معارج گفت: قرآن به عنوان کتابی که به تعبیر علامه جهان شمول است، اولا باید به زبان جهانی سخن بگوید و ثانیا محتوای آن باید برای همه مفید باشد. زبان قرآن، زبان فطرت است. در فهم معارف قرآن، نه بهره‌مندی از فرهنگ خاصی شرط است و نه تمدن ویژه‌ای مانع از بهره‌مدی از قرآن می‌شود. یگانه زبانی که عامل هماهنگی جهان گسترده بشری است، زبان فطرت است. زبان فطرت فرهنگ عمومی و مشترک همه انسان‌ها و در همه زمان‌هاست. قرآن می‌فرماید «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ؛ پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است، آفرینش خداى تغییرپذیر نیست»(روم/30) در این آیه آمده که زبان همه انسان‌ها زبان فطرت است.



وی در آخر افزود: پس اولا قرآن کتاب هدایت همه انسان‌ها است و کتابی جهان‌شمول است. کتاب جهان‌شمول باید به زبان جهانی سخن بگوید و محتوایش باید برای همه مفید باشد. زبان جهانی آن زبان فطرت است، پس این قرآن است که همه افراد را از هر گروه، نژاد و زبانی را جمع کند. قرآن توانست صهیب رومی، سلمان فارسی و بلال حبشی را کنار پیامبر گرد آورد.

captcha