به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرماندهان بسیج، درباره استکبار گفتند: «استکبار یک واژه قرآنى است که در قرآن درباره امثال فرعون و گروههاى بدخواه و معارض حق و حقیقت به کار رفته است. استکبار در گذشته هم بوده است، تا امروز هم وجود دارد. استخوانبندى استکبار در همه دورهها یکى است؛ البته شیوهها و خصوصیات و روشها در هر زمانى تفاوت میکند.»
یادداشت زیر از اصغر آقامهدوی، استادیار دانشکده الهیات، معارف اسلامی و ارشاد دانشگاه امام صادق (ع) به بررسی گفتمان استکبار از منظر قرآن کریم میپردازد:
شناخت استکبار
با دقت در آیات قرآن که مشتمل بر لفظ استکبار است دو مفهوم از استکبار برداشت میشود. برداشت اول ناظر بر فرد است. مستکبر کافری است که در برابر دعوت الهی سر به تسلیم فرو ننهاده است: «... چرا هرگاه پیامبرى چیزى را که خوشایند شما نبود برایتان آورد کبر ورزیدید؟ گروهى را دروغگو خواندید و گروهى را کشتید». 1
برداشت دوم از لفظ استکبار ناظر بر اجتماع است. آیاتی از قرآن، مستکبران را کفاری معرفی میکند که دارای موقعیتهای اقتصادی، نظامی و سیاسی در جامعه هستند و عدهای را تحت سلطه خود درمیآورند: «به زودى کسانى را که در زمین به ناحق تکبر مىورزند از آیاتم رویگردان سازم. [به طورى که] اگر هر نشانهاى را [از قدرت من] بنگرند بدان ایمان نیاورند و اگر راه صواب را ببینند آن را برنگزینند و اگر راه گمراهى را ببینند آن را راه خود قرار دهند. این بدان سبب است که آنان آیات ما را دروغ انگاشته و غفلت ورزیدند.»۲ چنین انسانی اگر به علت تواناییهای خدادادی به یک موقعیت اجتماعی، نظامی یا اقتصادی برسد، عنصر خطرناکی در مقابل دین خواهد بود و همه تلاش خود را در جهت فساد بر روی زمین مصروف خواهد داشت.3
رویارویی دو جریان استکباری و الهی
قرآن در آیات بسیاری به بیان مقابله دو جبهه کفر و ایمان میپردازد. در جبهه ایمان، پیامبران و مؤمنانی هستند که خواهان پیاده کردن احکام دینی در جامعه هستند و در طرف دیگر کفار مستکبری هستند که با حاکمیت دین بر جامعه مخالفند. قرآن کریم به نمونههای متعددی از رویارویی و تلاش مستکبرین برای مبارزه با حاکمیت دینی اشاره میکند و مؤمنین را نسبت به این واقعیت هشدار میدهد.۴ بر این اساس، خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم(ص) بر دائمی بودن مقابله دو جریان استکباری و الهی در سوره کافرون تأکید میورزد و این تقابل را ناشی از تفاوت در معبود در این دو جبهه میداند. به همین دلیل، مستکبرانی که در مقابل رسولان الهی و نذیران جامعه قرار میگرفتند برخوردهای مشابهی داشتند.5
اهداف مقابله؛ همانندسازی یا حذف فیزیکی
همه مستکبرانی که در مقابل انبیای الهی قرار میگرفتند، پیامبران قوم خویش را بین دو راه مخیر میساختند: عدول از مسیر الهی و پذیرفتن آداب و رسوم و فرهنگ حاکم بر جامعه یا خروج از دیارشان: «و کسانى که کافر شدند به پیامبرانشان گفتند شما را از سرزمین خودمان بیرون خواهیم کرد مگر اینکه به کیش ما بازگردید». 6
اصول حاکم بر روشهای مقابله مستکبرین با جریان حق
با تدقیق در آیات قرآن کریم میتوان به گزارههایی در مقام ارکان کاربرد قدرت نرم از ناحیه استکبار که همواره جریان باطل در رویارویی با جریان حق از آنها استفاده میکند دست یافت:
1. بهرهبرداری از نقاط ضعف
مستکبران در بُعد اجتماعی و شیاطین در بُعد فردی از نقاط ضعف انسان وارد میشوند. شیاطینی که در جهت گمراهی فرد تلاش میکنند؛ به نقاط ضعف انسان آگاهند. رمز اینکه مخلصین میتوانند از دامهای شیطان رهایی پیدا کنند، آن است که آنها به هیچ چیز جز خدا اتکا ندارند. در واقع، هرچه توکل و اعتماد فرد بر غیر خدا باشد، احتمال انحرافش از مسیر الهی بیشتر است، زیرا شیطان با تمسک به همان نقاط مورد اعتماد فرد در انسان نفوذ میکند. مستکبران و شیاطین انسانی نیز با مطالعات عمیق، دقیق و روانکاوی افرادی که در مقابل ایشان قرار دارند اقدام به ضربه زدن به آنها میکنند.
2. سیاست گام به گام
شیاطین انسانی و مستکبران از راههای بسیار ظریف سعی میکنند روحیه الهی را از یک جامعه اسلامی سلب و آنها را در پیگیری اصولشان دچار شک و تردید کنند. لذا تبعیت ایشان در امور جزئی پیامدهای بزرگتری را به دنبال دارد و منجر به حاکمیت کفر و نابودی ایمان در آن جامعه میشود.۷ لذا خداوند از مؤمنین میخواهد که از «خطوات» و گامهای شیطان تبعیت نکنند.۸ جمله «خطوات الشیطان» (گامهاى شیطان) گویا اشاره به یک مسئله دقیق تربیتى دارد و آن اینکه انحرافها غالباً به طور تدریجی نه به صورت دفعى در انسان نفوذ مىکند. (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ج۱صص۵۷۲-۵۷۳ و ج۲ ص۸۳)
3. استمرار
از آیات سوره «ناس»۹ این مطلب برداشت میشود که شیاطین جن و انس در توطئه خویش علیه حرکتهای تعالیبخش جدی هستند و با شکست در یک توطئه از راهی دیگر وارد میشوند تا اینکه یک انسان متعالی یا یک جنبش دینی را به انحطاط بکشند. قرآن کریم در این رابطه میفرماید: «و کسانى که زیردست بودند به کسانى که [ریاست و] برترى داشتند مىگویند [نه] بلکه نیرنگ شب و روز [شما بود] آن گاه که ما را وادار مىکردید که به خدا کافر شویم...»۱۰ آنچه ضامن حفظ یک انقلاب الهی بر پایه دین استد، استمرار فیوضات غیبی در پرتو تبعیت از رضوان الهی در بُعد فردی و اجتماعی است و آن نیز در نتیجه استقامت در دینداری علیرغم استمرار در توطئهها است.11
4. جامعیت
شیطان، دشمن آشتیناپذیر فضائل و کمالات میگوید: «آنگاه از پیش رو و از پشتسرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مىتازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهى یافت.»۱۲ بنا بر بیان علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، مقصود از «مِّن بَینِ أَیدِیهِمْ» رویدادهایی است که در زندگى براى آدمى پیش مىآید، حوادثى خوشایند یا ناگوار؛ و مراد از «َمِنْ خَلْفِهِمْ» اولاد و اعقاب است. مقصود از سمت راست که سمت مبارک و نیرومند آدمى است سعادت و دین او است. و «آمدن شیطان از دست راست» به این معنا است که وى آدمى را از راه دیندارى بى دین مىکند و او را در بعضى از امور دینى وادار به افراط به چیزهایى که خداوند از آدمى نخواسته است میکند. در نهایت منظور از «سمت چپ» بىدینى مىباشد، به این معنا که فحشا و منکرات را در نظر آدمى جلوه داده و وى را به ارتکاب معاصى وادار مىسازد. (طباطبایی،۱۳۷۴: ج ۸ صص۳۷-۳۸)
چپروی و راستگرایی، تقدس و تحجر در مقابل سهلانگاری در امور دینی همه از نتایج حاکمیت شیطان بر یک انسانند. شیاطین انسانی نیز با توطئههای همهجانبه فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی سعی در نابودی یک انقلاب دینی دارند. (آل یاسین، ۱۳۴۸: ص ۱۹۱)
پینوشتها:
1. آیه ۸۷، سوره مبارکه بقره
2. آیه ۱۴۶، سوره مبارکه اعراف
3. آیه ۲۰۵، سوره مبارکه بقره
4. آیات ۱۰۵، ۱۲۳، ۱۴۱، ۱۷۶ و ۱۶۰سوره مبارکه شعراء
5. آیه ۴۳، سوره مبارکه فصلت
6. آیه ۱۳، سوره مبارکه ابراهیم و آیه ۸۸، سوره مبارکه اعراف و آیه ۱۶۷، سوره مبارکه شعراء و آیه ۷۳ و ۷۴، سوره مبارکه اسراء
7. آیه ۱۰۰، سوره مبارکه آل عمران
8. آیات ۲۰۸ و ۱۶۸، سوره مبارکه بقره و آیه ۱۴۲، سوره مبارکه انعام و آیه ۲۱، سوره مبارکه نور
9. آیات ۴ و ۵، سوره مبارکه ناس
10. آیه ۳۳، سوره مبارکه سباء
11. آیه ۳۰، سوره مبارکه فصلت
12. آیه ۱۷، سوره مبارکه اعراف