کد خبر: 1371805
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۱
ابراهیم فیاض تشریح کرد:

نقش فقه در شکل‌دهی به عناصر فرهنگ/ فقه مبنای حکمت اسلامی است

گروه اندیشه: عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان این که فقه اسلامی مبنای حکمت و عقلانیت اسلامی است، به تشریح امکانی که فقه برای ورود مؤلفه‌های اصلی انسانی به سطح فرهنگ فرهم می‌کند، پرداخت.

ابراهیم فیاض، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی در باب جایگاه و مراتب انسان از منظر قرآن و ارائه یک نظریه انسان‌شناختی قرآنی برای اولین بار پرداخت و در همین چارچوب به تبیین اصالت فرهنگ، در مقابل اصالت جمع و اصالت فرد، در ساختار انسان‌شناختی و اجتماعی اسلام پرداخت.
بخش پیشین این گفت‌وگو را در اینجا بخوانید!
فیاض با اشاره به تکیه اصالت فرد بر «بشریت» صرف و اصالت جمع بر «انسان اجتماعی» صرف، گفت: در چارچوب اسلام به حساب آمدن غریزه به اصالت فرد منجر نمی‌شود یا از جنبه اقتصادی در دام اصالت جمعی که انسان اجتماعی را شکل می‌دهد نمی‌افتد؛ چرا که این غریزه با ایمان، که نظام معنایی انسان مسلمان را ایجاد می‌کند، پیوند می‌خورد و در نتیجه این پیوند، انسان مسلمان خود به خود به ساحت فرهنگ منتقل می‌شود و در حالی که از غریزه فاصله نمی‌گیرد، در مسیر صحیح کمال قرار می‌گیرد.
تعدیل عقلانیت اقتصادی غربی در اسلام
وی با اشاره به دچار شدن جامعه غربی به کمبود زندگی در نتیجه انشقاق میان غریزه، بعد اجتماعی انسان و بعد معنوی وی، که یکی از عوامل اصلی آن معنویت انتزاعی و رهبانیتی مسیحی بوده است، بیان کرد: در اسلام و در چارچوب کلان معرفتی آن آن چه مطرح است، تلفیق غریزه و ایمان است. این تلفیق در بعد اجتماعی در توجه به غریزه گرسنگی ذیل ایمان مطرح می‌شود. در این جا در حالی که بعد اجتماعی صرفاً مبتنی بر عقلانیت اقتصادی، انسانی خشن را پدید می‌آورد، در اسلام در عین حالی که عقلانیت اقتصادی غربی پذیرفته می‌شود اما این عقلانیت با اضافه شدن ساختارمند ایمان و غریزه جنسی تعدیل می‌شود.
این دانش آموخته حوزه و دانشگاه ادامه داد: در فقه اسلامی که مبنای حکمت اسلامی و عقلانیت اسلامی است همزمان هم غریزه جنسی هم غریزه گرسنگی، هم عناصر و قراردادهای اجتماعی، همگی ذیل ایمان لحاظ می‌شوند و این امر بدون این که به آسیب کمبود یا افراط در برخی جنبه‌های زندگی دچار شود، به تعادل زندگی در فرهنگ منتج می‌شود.
ارتقا یافتن انسان مسلمان در فرهنگ، از طریق فقه
وی با اشاره به امکانی که فقه برای وارد شدن این عناصر مختلف به فرهنگ فراهم می‌کند، اظهار کرد: ناگفته پیداست که مباحث اقتصادی که بر غریزه گرسنگی بنا می‌شود، در فقه ما به شدت مهم هستند و همین فقه عقلانیت اقتصادی ما را شکل می‌دهد و از طریق این عقلانیت، بخشی از فرهنگ ما شکل و قوام می‌یابد. این فرهنگ از طریق بحث «مکاسب محرمه» سیاستی را که بر اقتصاد بنا می‌شود، تعیین می‌کند. همچنین در حوزه مباحث اجتماعی آن چیزی که تعیین کننده بوده و هست و می‌تواند در باب قراردادهای اجتماعی مورد بحث و نظر قرار بگیرد، باب خیارات فقهی است.
فیاض عنوان کرد: بنابراین تفکر علوم انسانی اسلامی تفکری فراتر از علوم انسانی لیبرالی غربی و علوم انسانی سوسیالیتی غربی است که یکی مبنایش در مسیحیت است و دیگری مبنایش در یهودیت است. در یهودیت اگر شما نگاه کنید بیشتر مبنای آن به اصالت فرد برمی‌گردد و در مسیحیت و کاتولیسیسم برمی‌گردد به سوسیالیسم غربی.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: بر اساس آن چه از انسان شناسی اسلامی و قرآنی گفته شد، مبنای علوم انسانی اسلامی ساختاری دارد که هر دوی این‌ها در آن دیده می‌شود. در واقع آزادی فردی و جایگاه اجتماع، یا لیبرالیسم و سوسیالیسم یا به تعبیر دیگر غریزه جنسی و غریزه گرسنگی، در اسلام این‌ها همه دیده شده، اما به شکل مواد خام است و هنوز استخراج نشده است.
تعدیل لائیسیته و سکولاریسم در اسلام
وی با بیان این که اسلام نه با لائیسیته و عرفی‌گرایی بنا شده در قالب فرانسوی و نه با سکولاریسم انگلوساکسونی بنا شده بر محور علوم تجربی و بر اساس عقلانیت اقتصادی، با هیچ کدام مشکلی ندارد، بیان کرد: اسلام با هیچ کدام از این دو نفی نمی‌شود و هر دوی این‌ها را با هم جمع می‌کند. بر همین اساس ما اصلا مشکلی با آن‌ها نداریم، اما اسلام بعد می‌آید با یک نظام دیگر این سکولاریسم و لائیسیته را متعادل می‌کند.
ابتنای حکومت اسلامی و نظریه سیاسی اسلام بر امر به معروف و نهی از منکر
وی افزود: نظامی که این دو را تعدیل می‌کند امر به معروف و نهی از منکر است که بعد هنجاری به حقوق و قانون می‌دهد و در همین جاست که نظریه سیاسی اسلام شکل می‌گیرد.
فیاض با بیان این که حکومت اسلامی یک حکومت قانونی خشن و بدون عاطفه نیست، بلکه یک حکومت حقوقی هنجاری است، اظهار کرد: حکومت اسلامی هم حقوقی است و هم هنجاری. یکی از نمونه‌های آن این است که قصاص را قانون می‌کند و قول حتمی هم بر آن می‌دهد، اما همین را می‌گوید که ببخشید و اگر ببخشید بهتر است. همچنین حدودی در بعد مسائل جنسی ایجاد می‌کند اما سعی می‌کند که اگر کسی خطا کرد حد آن اثبات نشود پس هم بعد حقوقی دارد و هم بعد هنجاری.
لحاظ شدن آزادی و کرامت انسانی در دل ساختار قانونی اسلام
وی این امر را حاکی از لحاظ شدن آزادی در دل ساختار قانونی اسلام دانست و بیان کرد: با توجه به این نمونه‌ها در دل ساختاری که عرض شد کاملاً می‌توان دید که جایگاه آزادی و کرامت انسانی در اسلام کجاست.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پایان افزود: بنا بر همه آن چه که گفته شد نظام سیاسی اسلام بر اساس نظریه انسانی‌ای که طرح شد هیچگاه دچار عقلانیت بدون احساس و اجتماعی و صرفا قانون‌محور نمی‌شود بلکه با مبتنی کردن خود بر امر به معروف و نهی از منکر، بعدی هنجاری به خود می‌دهد که پیشاپیش بر نحوه عملکرد و ساختار آن تأثیرگذار می‌شود.

captcha