کد خبر: 1377012
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۹
حجت‌الاسلام بهجت‌پور:

ساختار و توزیع توصیفات در قرآن برای ایجاد تحول در جامعه است

گروه اندیشه: قرآن در حدی توصیف می‌کند که تغییر را ایجاد کند و لذاست که برای مثال می‌بینید که مباحث توحید، معاد، نبوت، اخلاق و ... در یک‌جای قرآن مطرح نمی‌شود؛ سرّ این توزیع این است که دانش قرآن در جایی که عملاً تغییر را رقم بزند، به کار رفته است.

حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت‌پور، رئیس مؤسسه قرآنی التمهید، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی در باب انسان‌شناسی قرآنی پرداخت.
بخش نخست این گفت‌وگو را در این جا بخوانید!
حجت‌الاسلام بهجت‌پور با اشاره به ترکیب علوم انسانی از توصیف‌ها و توصیه‌ها، اسلامی‌سازی علوم انسانی را استفاده از بیشترین حد شناخت، یعنی شناخت خداوند از هستی و انسان، برای دستیابی به توصیه‌های درست توصیف کرد و بر اساس نظریه‌اش در مورد مطالعات ترتیب نزولی قرآن، دستیابی به این توصیه‌ها را منوط به این مطالعات ترتیب نزولی دانست.
وی با بیان این‌که ما با مطالعات ترتیب نزولی به خوبی می‌توانیم انسان را در فرآیند تغییر، مطابق توصیه‌های قرآن حرکت بدهیم، عنوان کرد: قرآن صرفاً دانش نیست، بلکه مجموعه‌ای از تکنیک‌ها برای تغییر است. در واقع باید این کتاب را کتاب تغییر بدانیم و وقتی کتاب تغییر بدانیم، آن وقت تکنیک‌ها به راحتی از دل قرآن بیرون می‌آیند.
بهجت‌پور در پاسخ به این پرسش‌ها که آیا با چنین تبیینی از قرآن می‌توان از طریق تکنیک‌های به کار گرفته شده در آن برای تغییر، به نحو قابل توجهی به توصیفات رسید؛ به نحوی که نظامی از دانش بر پا کرد؟ و آیا عینیت دانش در قرآن در قالب نظام دانش است و یا در قالب همین تکنیک‌ها؟ گفت: عینیت علمی که در قرآن مطرح است و باطن قرآن است، در تکنیک‌های به کار گرفته شده در آن برای تغییر است. به تعبیر دیگر، قرآن آن دانش‌ها را در یک جریان تغییر نشان داده است. مانند این‌که شما برای مثال یک قاعده ریاضی را در حل یک مسئله نشان دهید.
رئیس مؤسسه قرآنی التمهید در پاسخ به این پرسش که آیا می‌توان در این نگاه نیز از حضور قرآن در نظام دانش سخن گفت؟ بیان کرد: بله. همچنان که شما می‌توانید از امور فیزیکی به قواعد ریاضی دست یابید، از مسائلی نیز که قرآن حل کرده است، می‌توان قواعد دانشی را که باطن این قرآن است، بیرون آورد.
وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر این که آیا تکنیکال توصیف کردن ماهیت زبان قرآن و ادبیات قرآن، مانع از این نیست که بیانی غیرتکنیکال هم برای آن قائل باشیم؟ عنوان کرد: در واقع بر اساس توصیفی که ما از ماهیت قرآن داشتیم و آن را کتابی برای تغییر دانستیم، آن چیزی که اتفاق می‌افتد و لازم می‌آید، این است که ما دانش قرآن را دانش بی‌تعهد نسبت به تغییر و تحول نمی‌دانیم؛ تنها همین. یعنی از قرآن توصیف محض بریده از توصیه بیرون نمی‌آوریم و به توصیف‌های گره خورده با توصیه می‌رسیم.
بهجت‌پوربا بیان این‌که قرآن می‌گوید و آموزش می‌دهد تا تغییر بدهد، ادامه داد: قرآن در حدی می‌گوید و توصیف می‌کند که تغییر را ایجاد کند و لذاست که برای مثال می‌بینید که توحید قرآن یک جا مطرح نمی‌شود، معاد قرآن یک جا مطرح نمی‌شود، نبوت قرآن یک‌جا مطرح نمی‌شود؛ بلکه آن قدر می‌گوید که تغییر را رقم بزند. در راه تغییر، از توحید آن قدر می‌گوید که تغییر شکل بگیرد و کل مباحث توحید را یک جا نمی‌آورد، یا کل مباحث اخلاق را یک جا نمی‌آورد و کل مباحث اجتماعی را یک جا نمی‌آورد.
وی افزود: سرّ این توزیع این است که آن دانش دانشی برای تغییر است و در جایی که عملاً تغییر را رقم بزند، به کار رفته است و توزیع و بیان می‌شود و به قدری گفته می‌شود که آن تغییر را ایجاد کند.

مطالب مرتبط
captcha