کد خبر: 1382228
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۳
حجت‌الاسلام بهجت‌پور عنوان کرد:

تقویت رویکرد تحولی در علوم انسانی و تربیت دانشمندان متعهد در پرتو قرآن

گروه اندیشه: علوم انسانی و علوم اجتماعی صرفاً برای تحلیل وضع موجود و پیش‌بینی آینده، یا تشخیص گذشته و توجیه وضع موجود نیستند و بر همین اساس می‌توان در پرتو قرآن، رویکرد تحولی و رویکرد توصیه‌ای را در علوم انسانی و اجتماعی تقویت کرد.

حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت‌پور، رئیس مؤسسه قرآنی التمهید، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی در خصوص انسان و قرآن و انسان‌شناسی قرآنی و علوم انسانی اسلامی و قرآنی پرداخت.

حجت‌الاسلام بهجت‌پور قرآن را کتاب تغییر و نه صرفاً دانش، دانست و اظهار کرد: علمی که در قرآن مطرح است و باطن قرآن است، در تکنیک‌های به کار گرفته شده در آن برای تغییر، عینیت یافته است. قرآن تا حدی می‌گوید و توصیف می‌کند که تغییر را ایجاد کند؛ و لذاست که کل مباحث توحید یا کل مباحث اخلاقی یا کل مباحث اجتماعی را یک‌جا نمی‌آورد و توصیفات آن نیز محض و بریده از توصیه نیست، و سرّ آن توزیع مباحث و این ترکیب توصیف و توصیه نیز همان هدفی است که ماهیت قرآن را توضیح می‌دهد و آن «کتاب تغییر» بودن است.
بخش پیشین این گفت‌وگو را در این جا بخوانید!
بهجت‌پور در تشریح این وجه تکنیکال بیان کرد: وقتی شما می‌خواهید فنی را به کسی یاد بدهید، برای مثال فن خطاطی را،  ابتدا یک تذکر می‌دهید که برای مثال این حرف باید این مقدار کشیده بشود و بعد شروع می‌کنید یک سرمشق می‌نویسید و می‌گویید که این را تمرین کند؛ یعنی آموزش آن در کنار عمل است. آموزش‌های فنی و به طور کلی آموزش‌های مربوط به مهارت‌های تغییر این‌گونه است.
وی ادامه داد: برای مثال قرآن می‌فرماید که «اِعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا...؛ بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند»(حدید/17) این را می‌فرماید و بعد می‌فرماید: بنابراین نسبت به قیامت‌تان و مسئولیت‌تان در برابر خدا کوشا باشید و متوجه باشید. در واقع قرآن می‌گوید: این مطلب را بدان، پس خدا را بندگی کن، این مطلب را بدان، پس خدا را پرستش کن. بنابراین پرستش را متکی بر آن مطلب مربوط به دانایی مطرح می‌کند.
ساختار علم و نگاه تنزیهی به علم الهی عینیت‌یافته در قرآن
نویسنده «تفسیر همگام با وحی» در ادامه با این پرسش‌ها مواجه شد که در چنین شرایطی تا چه حد بایستی با رویکرد علمی و تا چه حد با رویکرد ایمانی با قرآن، با چنین ویژگی‌ای که شما می‌گوئید مواجه شد؟ و آیا نباید نکات علمی آن را اشاراتی برای عمل در نظر گرفت و نگاهی تنزیهی‌تر به علم الهی عینیت یافته در قرآن داشت؟
وی در پاسخ به این پرسش‌ها بیان کرد: نظام علمی‌ای که ما برای قرآن مطرح می‌کنیم، ساخت ذهن ماست و ساختار دانش محصول تجربه‌ها و دستاوردهای بشر است. در مواجهه با امور مختلف، دستگاه‌های تولید دانش در انسان فعال می‌شود و به آگاهی او ساختار می‌دهد؛ ساختاری که به کار او می‌آید.
بهجت‌پور در ادامه اظهار کرد: برای مثال، در علم شیمی، این‌که شما عناصر را تقسیم می‌کنید و ترکیبات آن‌ها را بیان می‌کنید، در زیست‌شناسی بین پدیده‌ها گونه‌شناسی و تقسیم می‌کنید، این تقسیمات و قطعه‌بندی‌ها که در دانش صورت می‌گیرد، محصول تجربه بشری است، اما خود طبیعت این‌ها را ندارد. در قرآن هم همین‌طور است و خود قرآن دسته‌بندی‌های انسان‌شناختی را و دسته‌بندی‌هایی را که الان ما برای مثال در علم اخلاق، در علم فلسفه، در سیاست و ... داریم، بیان نمی‌کند. این‌ها مسائلی است که بشر بر اساس نظام تعلیمی و تربیتی خود ابداع کرده است.
قرآن؛ متنی مدل‌ساز برای تغییر
وی افزود: در این جا کاری که می‌کنند، این است که این مطالب را به محضر قرآن می‌برند و برای دانش‌ها از اطلاعات و رهنمودهای موجود در قرآن استفاده می‌کنند. اما این‌که خود قرآن چیست، خود قرآن یک متن است که آمده است تا یک تغییر عینی خارجی را در جامعه معاصرین نزول رقم بزند و آن را برای تغییر در جوامع و افرادی که پس از قرآن می‌آیند، مدل کند. این متن، متن ناظر به تغییر، یعنی با هدف تغییر است.
این پژوهشگر برجسته قرآنی بیان کرد: این متنی که آمده است و چارچوب‌های تغییر و رویه‌های تغییر را دارد رقم می‌زند، از ناحیه خدایی نازل شده است که عالم، حکیم و به همه چیز آگاه است؛ «علی کل شیء علیم» است، خبیر است و ریز مسائل را می‌داند، از جمله مسائلی که ریز آن را می‌داند، انسان است، از جمله جامعه است، از جمله هستی است و روابط بین این‌ها. بر همین اساس، وقتی که خدا می‌خواهد تغییر بدهد، با توجه به همه این‌هاست که گاهی در قرآن رسماً به آن‌ها اشاره می‌کند و گاهی رویه‌ای را به خرج می‌دهد که توجه به این نکته‌ها از آن فهمیده می‌شود.
وی ادامه داد: قرآن بر این اساس دارد تغییر می‌دهد و کار محقق این است که وقتی می‌خواهد علوم انسانی را تولید کند و ببیند توصیه‌ها و توصیفات قرآن یا خدای متعال چیست و با مطالعه این گزار‌ه‌ها، توصیفات قرآن را به دلالت مطابقی یا به دلالت تضمنی یا التزامی بیرون بکشد. برای مثال، دلالت‌های التزامی غیر بیّن با براهین و با ادله قابل اثبات هستند و می‌شود این‌ها را به قرآن و به خدای متعال نسبت داد و حتی به بخشی از این مطالب می‌شود با فهم بواطن و فهم اسرار قرآن رسید.
آیا می‌توان علوم را یک بار برای همیشه از قرآن استخراج کرد؟
بهجت‌پور در ادامه در مواجهه با این پرسش قرار گرفت که با توجه به این‌که علوم انسانی، خود را علومی توصیفی می‌شناسند و می‌شناسانند و همچنین با توجه به صدور قرآن از منظری بالاتر از منظر انسانی، آیا بهتر نیست که از جایگاه ارشادی قرآن و موقعیت برتر آن در نسبت با علوم انسانی، سخن بگوئیم؟ به این معنا که قرآن برای علوم انسانی افق‌گشایی می‌کند و این علوم همواره باید بکوشند که به سمت این افق و منظر قرآن حرکت کنند و به آن نزدیک شوند و نه این که علوم را یک بار برای همیشه از قرآن استخراج کنیم.
وی در پاسخ به این پرسش بیان کرد: بله، غالباً در علوم ما علوم توصیفی از وزن بیشتری نسبت به علوم توصیه‌ای برخوردارند، اما در قرآن جنبه توصیه‌ای غالب می‌شود و محور می‌شود و جنبه توصیفی به تبع آن مطرح می‌شود. بر همین اساس، قرآن کتاب جامعه‌شناسی و کتاب علوم انسانی نیست، بلکه کتاب انسان‌سازی و جامعه‌سازی و تربیت است و حالا که جامعه‌ساز حکیمی آمده است و تکنیک‌های ساخت جامعه را مطرح کرده است، ما در کناره این دریا می‌نشینیم و علوم مرتبط با شناخت جامعه را از این دریایی که آمده است تا جامعه را متحول کند، دریافت می‌کنیم. 
دو مرحله استفاده از قرآن برای تحول در علوم انسانی
بهجت‌پور ادامه داد: اگر دانشمندان می‌خواهند علوم انسانی را از قرآن تولید کنند، باید بدانند کنار یک دریای بزرگ قرار گرفته‌اند و ما به عنوان کسانی که در حوزه علوم انسانی سراغ قرآن می‌رویم، در واقع داریم بازگشت دومی به علوم انسانی پیدا می‌کنیم و برای ارتقای علوم انسانی کار می‌کنیم، در این مرحله قرآن در تولید دانش و علوم انسانی اصل است.
وی اظهار کرد: در مرحله اول ما می‌آییم ببینیم که همین علوم انسانی فعلی را با محوریت دانش‌های توصیفی، چگونه می‌شود در پرتو قرآن پالایش کرد. اما در یک نقطه دوم هم قرار می‌گیریم و می‌گوییم که علوم انسانی و علوم اجتماعی صرفاً برای تحلیل وضع موجود و پیش‌بینی آینده، یا تشخیص گذشته و توجیه وضع موجود و این‌که چرا انسان امروز یا جامعه به گونه‌ای خاص رفتار می‌کند، صرفاً این علوم برای این مقصود و بیان‌کننده این مطالب نیستند. بر همین اساس، ما می‌توانیم در پرتو قرآن رویکرد تحولی و رویکرد توصیه‌ای را در دانش‌های علوم انسانی و اجتماعی تقویت کنیم.
این محقق و پژوهشگر برجسته قرآنی افزود: در این روند تقویت دانش‌های علوم اجتماعی و علوم انسانی، قرآن می‌تواند کاملاً دانشمندان این رشته‌ها را برای دانش‌هایی که مآل آن تغییر و هدف آن تحول است و نه صرفاً دانش بی‌تعهد نسبت به تغییر، تربیت کند. در واقع این مرحله را از قرآن به خوبی استخراج کنیم.
بهجت‌پور در پایان در مورد انسان‌شناسی قرآن نیز بیان کرد: من در مجموع معتقدم برای این‌که جنبه تکنیکال قرآن فهمیده شود، دقیقاً باید به دو نکته توجه شود؛ یکی این‌که هدف قرآن را بفهمیم و بدانیم که هدف قرآن آموزش نیست، بلکه تحول و تغییر است و دوم این‌که برای این‌که این هدف را به خوبی بفهمیم و این هدف را به خوبی در قرآن همراهی کنیم، باید قرآن را با توجه به سیر نزول سوره‌هایش موضوع مطالعه و بررسی قرار بدهیم.

captcha