به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، مرتضی نجفیقدسی، از فعالان حوزه فعالیتهای قرآنی کشور، که مراودات فراوانی با سید علیاکبر پرورش، وزیر سابق آموزش و پرورش و مبارز انقلابی اصفهان داشته است، با بیان خاطراتی از وی گفت: همه کسانی که مرحوم استاد پرورش را دیده یا حتی فقط یک بار ملاقات کرده باشند، آثار تواضع و فروتنی را در ایشان به وضوح یافتهاند.
وی ادامه داد: استاد پرورش براساس آموزههای قرآن و اهل بیت(ع) هیچگاه خود را برتر از دیگران نمیدید و به همه افراد حتی آنانی که نمیشناخت و یا بچه بودند، احترامی ویژه میگذاشت و افراد گمان میکردند که ایشان آنها را میشناسد. وی میگفت باید با افراد طوری برخورد و معاشرت کنید که اگر بعد از ملاقات به شما گفتند این شخصی را که الان دیدی از اولیاء خدا بود، شما از عملکردتان و نوع دیداری که داشتهاید پشیمان نشوید و خدا را شکر کنید که به وظیفه خود عمل کردهاید و وجود او را محترم شمردهاید.
نجفیقدسی اظهار کرد: شبی خواب دیدم بنده و حاج آقا مرتضی نبوی در طرفین استاد پرورش در صف نماز نشستهایم و بعد از اتمام نماز، هنگامی که افراد به یکدیگر تقبل الله میگویند و دست میدهند، استاد پرورش به حاج آقا مرتضی نبوی دست دادند و تقبلالله گفتند و خم شدند و دست ایشان را هم بوسیدند. من تعجب کردم که چرا استاد پرورش اینکار را کردند. در حالی که حاج آقا مرتضی خودشان را شاگرد معنوی استاد پرورش میدانند چطور اجازه دادند تا استاد دست ایشان را ببوسند و فکرم را مشغول کرد تا اینکه خواستیم از اتاق خارج شویم، استاد به بنده تعارف کردند شما بفرمائید، بنده عرض کردم خیر، حضرتعالی بفرمائید و ایشان هنگامی که با مقاومت بنده روبهرو شدند به سمت درب دیگر اتاق رفتند و من هم از همان در خارج شدم، ناگهان دیدم استاد برگشتند و از دری که بنده خارج شدم، پشت سر بنده خارج شدند. شرمنده شدم و عرض کردم حاج آقا چرا اینکارها را میکنید؟ آن بوسیدن دست حاج آقا مرتضی نبوی و آلان هم پشت سربنده خارج شدید، آخر چرا اینکارها را میکنید؟ استاد پرورش در جواب جمله بسیار زیبایی فرمودند که در خاطرهام نقش بسته و ماندگار است، ایشان با صدایی آهسته فرمودند: «انسان تا افتادگی نکند، نمیتواند پرواز کند». خواب من هم در اینجا تمام شد.
وی ادامه داد: روزی برای استاد پرورش این خواب را نقل کردم، وی خوشحال شد و تاریخ آن را جویا شدند و عرض کردم، سپس گفت این خواب یک ماجرایی دارد و آن این است که یک روز در جلسهای که حاج آقای مرتضی نبوی هم بودند، یکی از عزیزان حاضر در جلسه شروع به تعریف و تمجید از حاج آقا مرتضی نبوی کرد و من احساس کردم که غرض او از این تعریفها بیشتر تحقیر بنده است که در این جلسه حضور دارم و ایشان از حاج آقا مرتضی تعریف میکند. تا این فکر به ذهنم خطور کرد با خود گفتم پرورش؛ مگر تو حاج آقا مرتضی را از خودت بهتر نمی دانی؟ گفتم چرا، به خود نهیب زدم که تو چکار داری او با چه نیتی از حاج آقا مرتضی تعریف میکند، اصلا چرا تو خود از ایشان تعریف نمیکنی، که در اینجا من ورود کردم و گفتم آقا این حرفها که شما برای حاج آقا مرتضی میزنید که چیزی نیست، ما خیلی بالاتر از اینها را قائل هستیم و شروع کردم به تعریف از ایشان و حقیقتا آن تعریفهایی که در آن روز در آن جلسه من از ایشان کردم در حکم بوسیدن دست ایشان بود. من برداشتم از خواب شما این است که آن عملم در آن روز در تعریف از حاج آقا مرتضی نبوی بسیار خوب بوده است.
نجفیقدسی در پایان یادآور شد: انسان تا افتادگی نکند نمیتواند پرواز کند. شرط پرواز روحی و معنوی انسان، افتادگی و تواضع و فروتنی است و مسلما انسان متکبر هیچگاه اهل پرواز نخواهد بود چرا که زمینگیر نفس خویش است.