کد خبر: 1381673
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۸
نگاهی به انتقادهای حاتمی‌کیا؛

بیان درد‌های امروز سینما و دغدغه‌ توده مردم

گروه هنر: انتقادهای اخیر ابراهیم حاتمی‌کیا از وضعیت سینما، سخنانی از زبان توده مردم و بیان درد‌های امروز سینما در جمهوری اسلامی است که باید با تأمل بیشتری به آن‌ها نگریست.

هفده روز از پایان جشنواره فیلم فجر می‌گذرد؛ جشنواره‌ای که در این دوره بحث‌های فراوانی را معطوف به خود کرد. در این میان یکی از بحث‌های اصلی درباره جشنواره فجر متوجه سینماگری می‌شود که اعتباری فراوان دارد و هر فیلمش برگی زرین در هنر این مرز و بوم است؛ ابراهیم حاتمی‌کیا فردی که وی را با سینمای دفاع مقدس می‌شناسیم و هنوز حاج کاظمش مثالی روشن برای سرداران بی‌ادعای جنگ است.

حاتمی‌کیا در ایام برگزاری جشنواره چند اظهار نظر درباره این رویداد سینمایی کرد؛ برای مثال کارگردان «آژانس شیشه‌ای» در جمع متفکران و سینماگران انقلاب اسلامی گفت: «به روشنی اعلام می‌کنم که جریان جشنواره فجر از جریان سینمای انقلاب فاصله گرفته است، البته من اعتراضی به این شکل از برگزاری جشنواره فجر ندارم، بلکه می‌گویم اگر خواهان برگزاری این گونه جشنواره فجر هستید نام آن را تغییر دهید.» این تذکر حاتمی‌کیا بسیار به جا و درست بود، بدون اینکه بخواهیم از فرد یا نهاد خاصی حمایت کنیم.

سینما با هدف ایجاد سرگرمی شکل گرفت و هیچ‌گاه در هیچ مقطع زمانی ندیدیم که سینما رسالت افسردگی مردم را برعهده داشته باشد، اما متاسفانه همان گونه که حاتمی‌کیا به آن اشاره کرده فیلم‌های ما این راه را طی می‌کنند؛ راهی که جز سیاه‌نمایی چیزی در بر ندارد و سبب نابودی سینما در گیشه نیز می‌شود، زیرا معمولا این دست فیلم‌ها تنها برای کارگردان و دوستانش ساخته می‌شود و مردم عادی که صاحبان اصلی سینما هستند با این آثار غریبه‌اند.

سینمای ایران دغدغه توده مردم را ندارد

در ادامه این بحث نقل قولی را به یاد می‌آورم که می‌گوید «هیچکس نمی‌تواند به اندازه برخی روشنفکران از مردم متوقع باشد» این وضعیت در حالی است که معمولا جریانات افتخار‌آمیز کشورمان توسط مردم عادی خلق شده است. برای مثال می‌توان به انقلاب و دفاع مقدس اشاره کرد که هسته اصلی آن را مردم تشکیل می‌د‌ادند، اما متاسفانه در سینمای کشورمان، صاحب نظران و کسانی که سلیقشان مسیر هنر هفتم را تشکیل می‌دهد، روشنفکرانی هستند که به هیچ وجه نظرشان همسو با مردم عادی نیست. برای همین امروز وضعیت سینما به این وضعیت اسفبار گرفتار آمده و هر روز شاهد تعطیل شدن یک سینما هستیم. نکته تاسف‌آور دیگر اینکه معمولا فیلم‌هایی که در جشنواره فجر به نمایش در می‌آیند برای رضایت جشنواره‌های خارجی تولید شده‌اند؛ فیلم‌هایی که تنها در پی به تصویر کشیدن کاستی‌های این سزمین هستند.

برای درک بهتر موضوع به نکته‌ای اشاره می‌کنم؛ وقتی فردی اروپایی وارد ایران می‌شود اولین اظهار نظرش این است که آنچه که شنیده با آنچه می‌بیند کاملا فرق دارد، چون رسانه‌های تبلیغاتی غرب دائم در پی نشان دادن تصویری سیاه از کشورمان هستند. در این میان برخی فیلمسازان ما نیز با نشان دادن تصاویر سیاه و اغراق‌آمیز به آنها را در رسیدن به خواسته‌شان کمک می‌کنند، البته به هیچ وجه نمی‌خواهیم بگویم که در کشور ما چنین مشکلاتی وجود ندارد، زیرا این کمبود در هر جامعه‌ای وجود دارد. برای مثال در امریکا چند میلیون فقیر و بی خانمان و جود دارد یا اینکه در هند اکثریت مردم در فقر به سر می‌برند، اما در چند فیلم سینمایی آنها به این موضوعات پرداخته می‌شود؟

بار دیگر باید تاکید کنم که نقدهای فوق به این معنا نیست که نباید ضعف‌ها را نشان دهیم، چون یکی از رسالت‌های سینماگر پرداختن به دغدغه مردم است، اما هنرمندی که با پول دولت فیلمسازی می‌کند باید بداند که در کشوری چون ایران که عظمتش دنیا را تحت تاثیر خود قرار داده، نقاط قوت بسیار فراوانی وجود دارد که می توان به آنها پرداخت؛ نقاط قوتی که در مقایسه با کاستی‌ها از کمیت بیشتری بهره برده است.

انتقاد جیرانی از جشنواره فجر

البته تنها حاتمی کیا نبود که درباره رویکرد نادرست جشنواره فجر انتقاد کرده است، بلکه سینماگران دیگری هم بوده‌اند که به عملکرد نادرست این فستیوال انتقاد کرده‌اند که چند نمونه از آن‌ها ذکر می‌شود:

فریدون جیرانی درباره جشنواره فجر معتقد است «شهامت داشته باشیم که فیلم فجر را تبدیل به جشن کنیم و فقط فیلم اکران کنیم؛ بحث انتخاب و جایزه و ... را حذف کنیم چون سلایق متفاوت هستند. بجای این، بخش بین‌الملل را به شکل جشنواره با حضور فیلمهای خارجی برگزار کنیم. خانه سینما هم میتواند جداگانه مثل هرساله جایزه بدهد.»

در اظهار نظری دیگر، وحید جلیلی نیز گفته است: «امسال 50 فیلم در جشنواره دیدیم و اگر همین دو سه فیلم دفاع مقدسی نبود آبروی جشنواره می‌رفت. این جشنواره، ‌جشنواره فلاکت بود. هم میلیاردرش مفلوک بود هم روحانی‌اش.» در راین راستا سیدرضا میرکریمی هم گفته است «وقتی سینمای ما در جشنواره فجر خلاصه می‌شود و این جشن اینقدر بزرگ می‌شود که حتی اکران سینمایی را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد، تبدیل می‌شود به کارزاری برای دفاع از عملکرد سالیانه نهادهای فرهنگی و مسولین فکر می‌کنند همه وظیفه آنها این است که فیلم بسازند و به این جشنواره بیاورند و در جشنواره نقد مثبت و منفی بگیرند، با فیلم‌ها پز بدهند، از روی فرش قرمز رد شوند و در برنامه‌های متعدد رادیویی و تلویزیونی شرکت کنند، نهاد و سازمان مطبوع خود را تبلیغ کنند و در رقابت با دیگر رقبای خود حرف‌هایی بزنند و اتفاقا سیاست‌گذار فرهنگی هم آنها را به این سمت سوق می‌دهد و می‌گوید اینجا و این نقطه مقصد نهایی ما است و بعد از آن دیگر خیلی مهم نیست.»

در پایان این یاداشت بار دیگر باید تاکید کرد که سینمای ایران هر گاه به موضوعات مورد علاقه مردم که آموزه‌های دینی بخشی عمده‌ای از آن را تشکیل می‌دهد،‌ روی آورده، شاهد رونق سینما بوده‌ایم، اما هرگاه این گرایش متمایل بخش محدودی از جامعه که عنوان روشنفکر به خود نهاده‌اند، شده، دیده‌ایم که روز به روز سینماهای بیشتری تعطیل شده‌اند؛ اصلی که بسیاری به آن معترف هستند، اما باز هم نسبت به آن بی توجه هستند.

captcha