به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، سخنان آیتالله جاودان در ششمین شب فاطمیه دوم که در ادامه بحث کفاره و با موضوع موارد برطرف کننده گناهان و لزوم تلاش و زحمت کشیدن در این راه ایراد شده است، در ادامه میآید.
أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین.
همه طرحی که دین برای ما دارد این است که ما پاک و پاکیزه از دنیا برویم. پاک و پاکیزه به محضر خدا برویم. همین. هر چه شما پاکتر و پاکیزهتر باشی، مطلوبتر است. این بحث کفارات که عرض میکنیم هم برای این است که خرابیهایی که گذشته به بار آوردهام را جبران کنم. این خرابیها به معنای آلوده کردن خودم است. به معنای نجس کردن خودم است.
در مورد منافقین در آیه 95 سوره مبارکه توبه میفرماید: «إِنَّهُمْ رِجْسٌ؛ اینها پلیدی هستند.» یک نفر نجس میشود و یک نفر نجسی است. خیلی نمیخواهیم لفظش را باز کنیم. انسان ممکن است به یک جایی برسد که نجس باشد. عین نجاست میشود. ببینید سگ عین نجاست است. اگر دست تر من به سگ بخورد، نجس میشود. خود سگ نجسی است. عین نجاست است. خون عین نجاست است. شراب عین نجاست است. دستی که به خون میخورد، نجس میشود. اصطلاحاً میگوییم متنجس. کفاره اینها را پاک میکند.
حالا تا به حال یک سری از کفارات را عرض کردهایم. اگر در خاطرتان باشد فرمودند که گریه بر امام حسین(ع)، «یَحُطَّ الذُّنُوبَ العِظام» حالا اگر گفته میشود گریه بر امام حسین(ع) «یَحُطَّ الذُّنُوبَ العِظام»، گریه بر حضرت صدیقه(س) هم «یَحُطَّ الذُّنُوبَ العِظام» است. فرقی نمیکند. ریشه گناهان بزرگ را از بین میبرد. ریشهکن میکند. همین مطلبی که شبهای گذشته عرض کردیم. فرمود که محبت ما خانواده گناهان بزرگ را برطرف میکند.
از همه این مواردی که گفته شد، سادهتر صلوات بر محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین بود. گناهان بزرگ را ریشهکن میکند. پلیدیهای مرا پاک میکند. اگر شما فقط هفتهای یک قطره برای امام حسین(ع) اشک بریزی و گاهی هم صلوات بفرستی نمیشود. میترسم گاهی آدم صلوات را هم درست نفرستد. صلوات شعار است. اما شعار نیست. دعا است. آن را باید به عنوان دعا بگویید. این دعا، یک دعای مستجاب است. از هر کسی قبول میشود. در مورد روز عرفه در عرفات هم فرمودهاند هرکس آنجاست، آمرزیده میشود. حتی منافق. خب بعد چطور؟ باز بیرون میآید و برمیگردد. خب هیچ. خودش دومرتبه خراب کرد. اگر نه هر کس آنجاست، بخشیده میشود. صلوات هم دعایی است که از هر کس پذیرفته میشود. خیلی خوب است. فقط شما باید اینها را به عنوان دعا بگیرید. عرض کردم شعار هست. بلند هم بگویید. شعار است. جنبه شعاریاش هم هست. اما من با صلوات دعا میکنم. این گناهان بزرگ را ریشهکن میکند. پس مگر ما چقدر گناه داریم؟ این یک مسالهای است.
به عنوان مثال: «مَن سَجَدَ شُکراً؛ هرکس سجده شکر کند... وَ هُوَ مُتِوَضِّیٌ؛ وضو داشته باشد، با وضو سجده شکر کند...» سجده شکر ما اینگونه است که سر به سجده میگذاریم و بدون توجه و سریع میگوییم شکراً شکراً شکراً. اینگونه نه. سجده شکر کند. برای شکر خدا و شکر نعمتهای خدا به خاک بیفتد. «کَتَبَ الله لَهُ عَشر حَسَنات؛ ده تا صواب برایش می نویسد... و مَحا عَنهُ عَشرَ خَطایا عِظام؛ ده گناه بزرگ را پاک میکند». یک سجده شکر این کار را میکند. از اهل خانواده مرحوم آخوند ملاحسین قلی پرسیدند، گفتند این اواخر از صبح به سجده میرفت تا ظهر. از ظهر به سجده میرفت تا شب. اواخر عمرش بود. به سجده میرفت.
این را مکرر عرض کردیم. اینجا مردم را دو دسته میکنند. یک دسته کسانی هستند که وقتی قبض روح میشوند سالم هستند. در آیه 28 سوره مبارکه نحل دسته دیگر را اینگونه مطرح میکند: «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ؛ فرشتگان میآیند آنها را قبض روح میکنند در حالیکه این به خودش ظلم کرده است.» این داستانی دارد. دسته دوم کسانی هستند که در آیه 32 سوره مبارکه نحل میفرماید: «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ طَیِّبِینَ» کفارههایی که عمل کرده است نتیجه داده است. دیگر چیزی نمانده است. اگر چیزی بماند من باید آن طرف کفارهاش را بدهم. کفاره آن طرف سخت است. اگر آدم اینجا کفارهاش را بدهد و پاک و پاکیزه از دنیا برود، آن دنیا راحت است. «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ طَیِّبِینَ» آنهایی که وقتی ملائکه برای قبض روح شان میآیند، پاک و پاکیزه هستند. به محض رسیدن آن فرشتهای که برای قبض روح آمده به زبان من از این همه پاکیزگی حظ کرده. حیرت کرده در این عصر و زمان آلوده ما، در این شهر آلوده ما، این چطور اینقدر پاکیزه مانده است.
داستان یک آقایی را عرض کرده بودم. خدا رحمتش کند. اینها سه نفر بودند که با هم قرار گذاشته بودند که پاک و پاکیزه باشند. حیرتانگیز است. گفتند این آقا در پاساژ شانزه لیزه که من اصلاً نمیدانم کجاست، روسری زنانه میفروخت. برایش در مورد وضو سوال پیش آمده بود. شب در خواب امیرالمومنین(ع) آمدند برایش وضو گرفتند. اینگونه وضو میگیرند. دستش را بالا زد و برایش وضو گرفت. بعد او را برده بود در بهشت گردانده بود. این پیرمرد را دیدی؟ بله آقا دیدم. این سلمان بود. میشود؟ معلوم است میشود. «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ طَیِّبِینَ» پاک و پاکیزه قبض روح میشوند. همانجا میگویند آقا بفرمایید بهشت. تا چشم باز کند، چشمش به بهشت باز میشود. یک سره به بهشت میرود.
در ادامه آیه میفرماید: «یَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَیْکُمُ» از همان دم مرگ فرشتگان به آنها میگویند سلام علیکم. وقتی فرشته به انسان سلام میکند، مانند سلامهای ما نیست. مثلاً ممکن است ما سلام کنیم و بخواهیم از هم تقیه کنیم. یا سلامی باشد که پشتش طمع باشد. ما صد جور سلام داریم. آنها که صد جور سلام ندارند. یک جور سلام میکنند. سلام واقعی. واقعاً بر تو سلام باد. از آن لحظه دیگر هیچ رنجی برای او نیست. تمام شد. «یَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» بفرمایید بهشت. آخر آدم از دم مرگ که به بهشت نمیرود! چرا میرود. اگر حساب شما پاک است، خب پاک است دیگر! حسابی نداری. به کسی بدهکار نیستی. اگر بدهکار بودی، میایستاندند و میگفتند آقا چرا؟ چطور؟ چه؟ اما خب او بدهکار نیست. اگر به عمرش غیبت کسی را نکرده باشد و غیبت کسی را نشنیده باشد، خب بدهکار نیست دیگر. بفرمایید بهشت. یک سر به بهشت میرود. ببینید میفرماید: «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» این مهم است. یک کسانی یک حرفهایی میزنند که چه عرض کنیم! «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» زحمت کشیدهای. زحمت.
یک داستانی از قدیم از مرحوم آقا شیخ محمدحسین زاهد شنیده بودم. نمیدانم. هرکس بوده واقعاً آفرین دارد. گفته بودند روز عاشورا در مسجد بزازها که گرمترین روضههای تهران بود و روضهخوان اصلاً نمیتوانست روضه بخواند، ایشان رفته بود و روضه حضرت رضا(ع) را خوانده بود. روز عاشورا. یخ است دیگر. آقا این چه کاری بود کردی؟ به نظرم قبل از ایشان نظام رشتی منبر بود. خب نظام فوقالعاده بود. خیلی خوب بود. گفت وقتی داشتم پایم را روی پله میگذاشتم، آن شیطان درونم گفت که برو و روی دست ایشان بخوان. گفتم حالا به تو میگویم. خب این زحمت کشیده دیگر. زحمت کشیده. گفتند ظهر نان و پنیر و سبزی داشتند. گفت خانم ظهر نان و سبزی را میخوریم. چون پنیر اگر بماند طوری نمیشود. اما سبزی کهنه میشود. پنیر بماند برای شب. همسایه مرغ پخته بود. آن زمان مرغ شاهانه بود. کسی مرغ نمیخورد. مرغ پخته بود و روی اخلاصی که به ایشان داشت برای ایشان هم آورده بود. واقعاً به ایشان اخلاص داشتند و حقش هم بود. وقتی آمد در زد، گفت فلان خانه خیلی مشکل مالی دارند. غذا را برای آنها ببر. خب زحمت کشیده. پیاده به امامزاده داود میرفتند. ایشان سوار ماشین نمیشد. احتیاط میکرد. حالا کاری نداریم. پیاده میرفتند. چهار فرسخ بود. تا میرسید میگفت خب داداش جون بیا حمد و سورهات را بخوان. خب بابا پیرمرد خسته شدی. یک چایی بخور. یک نفسی تازه کن. نه. بیا حمد و سورهات را بخوان.
من عرض میکنم که قیامت نگویید نمیدانستیم. همه شما باید نزد یک معلم و یک اهل فن، حمد و سوره را بخوانید. در طول زمان وقتی یک کمی عمر انسان میگذرد، کم کم در طول زمان حمد و سورهاش عیب میکند. آن کسی که از اول نزد معلم حمد و سورهاش را نخوانده هم که باید حتماً بخواند. در هر صورت من عرض میکنم که همه شما باید حمد و سورهتان را بخوانید تا مطمئن شوید که درست میخوانید. آن آقا گفت این مسجد کهنه بود و صد تا سوراخ داشت و ده جایش ترک داشت و این حرفها. گفت این حیوانات همین طور سر و صدا میکردند. وقتی ایشان رویش را برمیگرداند به سمت جمعیت و بسم الله الرحمن الرحیم را میگفت، همه ساکت میشدند. گفت «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» زحمت کشیدی. زحمت کشیدی. در پاک دامنی خودت زحمت کشیدی. خیلی عظیم است. کوشیدی یک بار هم دروغ نگویی. کوشیدی چشمت به نامحرم نیفتد. در تمام عمرت یک بار هم نیفتد. خوشا به حالت.