به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، غلامعلی حداد عادل در همایش جهانی حکمت مطهر که صبح امروز چهارشنبه دهم اردیبهشت ماه در سالن همایشهای صدا و سیما آغاز به کار کرد، به بیان نکاتی در خصوص عقلانیت و وحدت در نگاه استاد مطهری پرداخت.
حداد عادل با بیان اینکه استاد مطهری از جوانی به مسائل جهان اسلام توجه داشتند، بیان کرد: افق دید ایشان گسترده بود و محدود به شهر و محله خودش نبود. او یک نگاه وسیع داشت و عالم اسلام را در بعد تاریخی و در گستره جغرافیایی میدید و مسائل آن را در متن واقعیات جهان امروز ارزیابی میکرد.
وی با اشاره به یکی از مقالات استاد مطهری در باب وحدت با عنوان «الغدیر و وحدت اسلامی» بیان کرد: ایشان در این مقاله سعی کردهاند که معنی درست وحدت اسلامی را توضیح بدهند و اثبات کنند که الغدیر بر خلاف وحدت اسلامی نیست. علاوه بر این، روش صحیح رسیدن به وحدت را هم مد نظر قرار میدهند. بیانات ایشان به قدری دقیق است که احساس میکنیم که همین دیروز نوشته شده و یک جمله از آن هم کهنه نشده است و نکاتی را که ایشان مورد توجه قرار داده است، همین امروز باید در دستور کار همه باشد.
حدادعادل در مورد تبیین استاد مطهری از معنای وحدت اسلامی بیان کرد: ایشان توضیح میدهند که مراد از وحدت اسلامی این نیست که پیروان مذاهب مختلف از عقاید خود دست بردارند و یکی شوند یا اختلافات فکری را کنار بگذارند. ایشان بر این نکته تأکید میکنند که بحث وحدت یک بحث اجتماعی است، نه یک بحث کلامی و اعتقادی و استدلالی. استدلال آوردن برای باورهای خود نباید علتی شود برای اینکه در مقابل دیگران، شیعه و سنی با هم متحد نباشند و اختلاف زیانبخشی داشته باشند.
وی در ادامه به تبیین اصول فکری شهید مطهری برای تأمین وحدت میان مسلمین پرداخت و گفت: استاد مطهری اساساً یک متفکر عقلگراست و محور تفکر و اعتقادات ایشان عقلانیت است و بارزترین صفت برای استاد مطهری یک متفکر اسلامی عقلگراست. بر این اساس، ایشان چراغ عقل را پیش ما میگذارد تا ما از عقل بپرسیم که برای رسیدن به وحدت چه کار باید کنیم.
حداد عادل با بیان اینکه اول درس عقل این است که دفع دشمن مشترک بر طرح اختلافات داخلی مقدم است، اظهار کرد: این یک اصل بدیهی است و هر کسی که اندک خردی داشته باشد، آن را تأیید میکند. همچنین اگر این عقلانیت در جهان اسلام باشد، تشخیص اینکه ما امروز دشمنی مشترک داریم، چه شیعه باشیم و چه سنی، کار دشواری نیست. بنابراین اول وظیفه ما این است که از کیان اسلام در مقابل آن چه که موجودیت آن را هدف گرفته است، دفاع کنیم.
وی افزود: استاد مطهری در مقاله خود به سیره امیرالمؤمنین(ع) استشهاد میکنند و میگویند که قیام نکردن حضرت علی(ع) اضطراری نبود، بلکه انتخاب ایشان بود. ایشان به این نتیجه رسیده بود که مصلحت اسلام در ترک قیام و بلکه همگامی و همکاری است. استاد میگوید که علی(ع) اصل یا همه یا هیچ را در این زمینه محکوم میدانسته است و اینگونه فکر نمیکرده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه استاد مطهری اصولاً معتقد است که نباید دین را در مقابل عقل قرار داد، بلکه تعقل عین دینداری است، عنوان کرد: تمام تلاش استاد برای دعوت دانشگاهیان به دین با زبان عقلانی صورت گرفته است و روش ایشان اینگونه است.
وی با خاطرنشان کردن این مطلب که عقل زبان استدلال جهانی است، بیان کرد: هیچ کس این ادعا را ندارد که اختلاف من و شما این است که تعقل بکنیم یا نکنیم و این که گفت وگو کنیم تا به این نتیجه برسیم که باید تعقل کرد یا نه. بلکه همگی میپذیرند که عقل را میزان قرار دهند و حرفها را در ترازوی عقل بسنجند.
وی عاقل را به خط مستقیم و جاهل را به خط منحنی تشبیه کرد و گفت: هر خط مستقیمی قابل انطباق با خطوط مستقیم دیگر است اما خط منحنی لزوماً با دیگر خطوط منطبق نمی شود. حال اگر عقل که خط مستقیم است در میان آید ارزش هر خطی مشخص میشود.
حدادعادل همچنین با اشاره به این مطلب که استاد مطهری در همه عمر تلاشش این بود که سطح تفکر و تعقل جامعه را ارتقا ببخشد، گفت: او یک شیعه خالص مخلص بود که منبر میرفت و روضه میخواند، اما در عین حال تحقیق میکرد و کتاب مینوشت که چگونه خرافات وارد این عرصه شده است. تفکر عقلی او این گونه خود را نشان میداد.
وی عنوان کرد: نکته مهم این است که از خصوصیات او این بود که نسبت به اهل بیت(ع) و پیشوایان دین، محبت و معرفت را با هم میخواست. او محبت را لازم میدانست اما محبت بدون معرفت را هم کافی نمیدانست و هم آفت میدانست. در واقع در تفکر عقلانی او مسلمان بودن این است که ما نسبت به اولیاء دین با دو بال محبت و معرفت، به صورت متوازن و متعادل پرواز کنیم. به صرف معرفت و بدون محبت پروازی حاصل نمیشود و به صرف محبت بدون معرفت هم پروازی حاصل نمیشود. شهید مطهری ولایت را اینگونه میفهمید و این درسی است که ما امروز باید بگیریم و امروز که ولایت فقیه محور اندیشههای سیاسی ما شده، باید محبت را با معرفت همراه کنیم و بین آنها توازن برقرار کنیم.
وی با اشاره به این مطلب که بسیاری از خصومتها در فرق اسلامی ناشی از غلبه محبت بر معرفت است، عنوان کرد: اگر شما فقط محبت را کافی بدانید، این محبت بر ذهن شما غلبه میکند و چشم و گوش شما کر میشود و دیگر حقیقت را نمیبینید و نسبت به خلاف آن چه دوست دارید، بغض پیدا میکنید. محبت خوب است، چون حرکت ایجاد میکند اما معرفت جهت را تعیین و تصحیح میکند. حرکت و جهت درست باید با هم باشند.
وی افزود: چنین است که عقل در عالم دینداری و مذهب ما را از افراط و تفریط حفظ میکند و اگر دقت کنید، بسیاری از اختلافات ناشی از افراط و تفریط است.
یکی دیگر از فواید عقلانیت در دینداری این است که ما را از خرافات حفظ میکند و الان که خیلی از اختلافات بر اثر این است که بعضیها از خرافات پرهیز نمیکنند و از غلو فاصله نمیگیرند و هر چه میشنوند نقل میکنند و در ترازوی عقل نمیسنجند و همینها مایه اختلاف و تفرقه میشود، اگر عقلانیت باشد علفهای هرز از فضای دینداری زدوده میشود.
وی خاطرنشان کرد: سیره عملی استاد مطهری هم همین بوده است که مسائل اساسی جهان اسلام را به دعوا و اختلافات شیعه و سنی ترجیح میدادند.
وی با بیان اینکه مسئله اختلاف در عالم اسلام امروز اهمیتی صد برابر روزگار شهید مطهری دارد، اظهار کرد: این به این دلیل است که امروز قدرت اسلام ظاهر شده است و همان اندازه که قدرت اسلام در دنیای امروز آشکارتر شده است ، توطئه برای ایجاد اختلاف بین مسلمانان هم بیشتر شده است. امروز انقلاب اسلامی توانسته است قابلیت دین را برای حکومت و به پیروزی رساندن نهضت و استمرار آن پیروزی و اداره جامعه نشان دهد.
وی افزود: چه خطری برای استکبار بالاتر از این که جمهوری اسلامی الگویی برای ملتهای دیگر شود و همه به پای خیزند برای این که سکولاریسم و لائیسیته را کنار بزنند و دین را وارد عرصههای اجتماعی و سیاسی و حکومتی کنند و مردم را متحد کنند و پشت سیاست درست بیاورند و کشورهای خودشان را از یوغ سلطه استعمارگران و صهیونیسم آزاد کنند. این است که شما میبینید امروزه در مناطقی از جهان اسلام که شیعه و سنی قرنها مسالمتآمیز در کنار هم زندگی میکردند، جریانهای تکفیری به راه افتاده و مسلمانان به دست هم کشته میشوند و طرف مقابل هم نگاه میکند.
وی با اشاره به بیانات اخیر مقام معظم رهبری در جمع مداحان، بر مطالب ایشان نیز تکیه و تأکید کرد و گفت: ایشان فصل بلیغی را به حوزههایی اختصاص دادند که به اختلافات دامن میزند. از نظر ایشان انقلاب اسلامی باید باعث وحدت مسلمین شود، نه این که وسیلهای برای تفرقه شود. ما باید از راه اهداف مشترک وارد شویم و بگوئیم که انقلاب اسلامی یک اقدام افتخارآمیز و یک میدان شهادت و حماسه بود برای رهایی عالم اسلام از چنگ استعمار. باید گفتمان ما در مورد انقلاب یک گفتمان وحدتبخش باشد و از این راه وارد شویم که یک کشور اسلامی موفق شده و این باعث وحدت شود.
وی در پایان سخنان خود نیز بر این مطلب تأکید کرد که دامن زدن به اختلافات مذهبی مخصوصاً در چند سال اخیر در قالب گروه های تکفیری، توطئه غرب و صهیونیسم برای خنثی کردن بیداری اسلامی است. آن ها برای خنثی کردن بیداری اسلامی جریان تکفیری را به وجود آوردند تا آتشفشان بیداری اسلامی به صهیونیسم و دشمنان بیرونی سرایت نکند، راه گدازههای خروشان و روح حماسی را منحرف کرده و متوجه برادرکشی کردند.