حجتالاسلام و المسلمین سعید بهمنی، مدیر گروه علوم قرآنی مرکز فرهنگ و معارف قرآن در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، با اشاره به طرحی پژوهشی که اخیراً با عنوان «فلسفه نظریه سنتهای تاریخی؛ بازخوانی نظریه قرآنبنیان شهید صدر» به انجام رسانده است، به بیان نکاتی در باب این پژوهش پرداخت.
بهمنی با اشاره به اینکه این تحقیق در قالب پژوهشهای محوری «بررسی و نقد منابع روششناسی فهم و تفسیر قرآن کریم» انجام شده است، عنوان کرد: شهید صدر روشی به نام روش فهم و تفسیر موضوعی ارائه داده است و در روش موضوعی مصداقی به نام نظریه سنتهای تاریخی ارائه داده است. در واقع ایشان روش تفسیر موضوعی را ارائه کرده است و برای این که آن روش را اجرا کند، به نظریه سنتهای تاریخی به روش تفسیر موضوعی پرداخته است. ما هم روش ایشان را تحلیل کردهایم و هم نمونه عملیای را که ایشان به آن پرداختهاند که همان نظریه سنتهای تاریخی به طور تدوین شده و نظاممند بررسی کردهایم.
وی هدف از این بررسی و تحلیل را استخراج میراث روششناسی اسلامی و تکمیل آن عنوان کرد و گفت: ما منابع روششناسی خودمان را مرور میکنیم و از آن جا که به مباحث روششناسی کمتر پرداخته شده است، کوشش میکنیم که اینها را بازخوانی و ان شاءالله در مراحل بعدی تکمیل کنیم.
بهمنی با اشاره به اینکه رویکردش در این تحقیق رویکردی فلسفه علمی بوده است، بیان کرد: بر اساس همین رویکرد، من در ابتدا توضیح دادهام که وقتی که با فلسفه مضاف به نظریه قرآنبنیان شهید صدر درباره سنتهای تاریخی نگاه میکنیم، کدام دادهها، دادههای دانش درجه اول هستند و کدام دادههای دانش درجه دو.
مدیر گروه علوم قرآنی مرکز فرهنگ و معارف قرآن با بیان اینکه مباحث این پژوهش در هفت گفتار تنظیم شده است، اظهار کرد: در این هفت گفتار من به چیستی سنتهای تاریخی، ویژگیها، اشکال و مصادیق، پیشینه، چرایی بیان سنتهای تاریخی در قرآن، مبانی و مؤلفههای دستیابی به سنتهای تاریخی و مباحث روشی پرداختهام.
بهمنی به عنوان نمونه به بحث خود در باب مبانی این نظریه اشاره کرد و گفت: مبانی شهید صدر در چهار سطح بررسی شده است. سطح یک مبنای هستیشناختی است. در مبنای هستیشناختی زیربنای نظریه مرحوم صدر اصل علیت است. در مبانی انسانشناختی دو مبنا به دست آمده است؛ یکی قابل شناخت بودن علت رویدادها برای انسان و دوم نبود تنافی میان سنتهای تاریخی و اختیار انسان. مبنای قرآنشناختی ایشان وحدت و پیوند میان تجربه انسان و قرآن کریم است و مبنای دوم رویکرد علمی قرآن کریم و مبنای سوم واقعگرایی قرآن است.
وی افزود: سطح چهارم مبانی ایشان مبانی تفسیری است. ایشان در مبانی تفسیری دو مبنا دارد، یک مبنا مبنای هستیشناختی است و یک مبنا هم مبنای دستوری و ارزشی است. این دو مبنای تفسیری یکی بیانگر امکان دستیابی به نظریههای اساسی اسلام از قرآن است و دیگری بایستگی استخراج نظریههای اساسی اسلام از قرآن کریم را بیان میکند. این مجموعه برای مثال هشت مبنای ایشان در نظریه سنتهای تاریخی است که به صورت پراکنده در بیانات ایشان بوده است و ما آن را به شکلی دستهبندی کردهایم که بتوان به عنوان یک الگوی روششناختی آن را مورد استفاده قرار داد.