کد خبر: 1418208
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۶
گفت‌و‌گوی اختصاصی ایکنا/

قهرمان «امروز» میرکریمی و نقد قضاوت‌های نهفته‌ در بطن جامعه

گروه هنر: فیلم «امروز» نقد یک قضاوت نهادینه شده در بطن اجتماع است؛ سرک کشیدن در زندگی و گذشته افراد جزیی از زندگیِ روزمره شده و طبیعی بود فیلمی که برخلاف تصور و ذهنیت شکل گرفته در اغلب افراد ساخته شود با مخالفت‌هایی نیز روبرو شود.

«امروز» جدیدترین تجربه رضا میرکریمی کارگردان خوشنام سینمای ایران است. این سینماگر در کار اخیرش بار دیگر به دغدغه‌های خود پرداخته است. این فیلم قرار است در اکران عید فطر روی پرده رود؛ به همین بهانه رضا میرکریمی در گفت‌و‌گوی اختصاصی خود با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) درباره دغدغه‌هایش در این فیلم سخن گفته است.

در ابتدای بحث، راجع به شکل‌گیری و ساخت فیلم سینمایی «امروز» توضیح دهید؟

«امروز» بعد از «یه حبه قند» ساخته شد. «یه حبه قندی» که شاید بیننده را بیشتر در فرم درگیر می‌کند و با ایجاد اتمسفری نوستالژیک که در حافظه تاریخیِ همه ایرانیان ثبت شده در تلاش است مخاطب را با خود همراه کند، اما «امروز» آگاهانه از آن فضا دوری می‌جوید. اینجا محتوا کاملا بر فرم تفوق دارد. تصویر کردن قهرمانی امروزی که بر دغدغه‌هایم استوار بود، مأموریت اصلیِ «امروز» است.

«امروز» در شکلِ فیلمنامه‌نویسی و درام تفاوت‌های آشکاری با سایر فیلم‌هایتان دارد. علت این مسئله چیست؟

در فیلمنامه سعی شده تا حد ممکن از گذشته شخصیت‌ها صحبتی به میان نیاید و تنها اشاراتی کوچک که آنها هم قطعیتی ندارند شِمایِ کلی شخصیت‌ها را آشکار می‌کنند. در حقیقت این فرم در نگارش فیلم‌نامه «امروز» از دل شخصیت اصلی آن آمده است. «یونس» بی‌آنکه در گذشته مسافرش جستجو کند حاضر به کمک به هم نوع خود می‌شود و بدین ترتیب فرم فیلمنامه و شخصیت اصلی در یک ارتباط تماتیک قرار می‌گیرند.

در صحبت‌هایتان اشاره‌ای به قهرمان امروزی داشتید؛ اصولا تعریف قهرمان در سینما چیست و قهرمان فیلم «امروز» چه تفاوتی با شخصیت‌های سایرِ فیلم‌هایتان دارد؟

قهرمان کسی است که قادر است چیزی را تغییر دهد و این تغییر به مثابه عملِ قهرمانانه در فیلم بروز کند و نشان داده شود. در فیلم‌های قبلی‌ام این تغییر بیشتر درونی بود به این معنی که شخصیت در جدال با خود بود که تبدیل به قهرمان می‌شد، ولی در «امروز» قهرمان فیلم(یونس) جدال‌هایش را با خود انجام داده و به یک قطعیت و آرامش رسیده، گویی دیگر تکلیفش با جهان پیرامونش روشن شده است؛ عرفانی کاربردی که آن‌ را نه به دور از جامعه، بلکه در دلِ مناسبات دنیایِ مدرن به خدمت می‌گیرد تا به دور از ریاکاری‌های رایج، شهرش را به جایی بهتر برایِ زیستن تبدیل کند.

به مفهوم قضاوت در جای جای فیلم پرداخته می‌شود؛ کمی راجع به این موضوع توضیح دهید؟

فیلم نقد یک قضاوت نهادینه شده در بطن اجتماع است. سرک کشیدن در زندگی و گذشته افراد جزیی از زندگی روزمره شده و طبیعی بود فیلمی که برخلاف تصور و ذهنیت شکل گرفته در اغلب افراد ساخته شود با مخالفت‌هایی نیز روبرو شود. شاید آسانترین کار این بود که شخصیت اصلیِ قصه راجع به گذشته زنی که می‌خواهد به او کمک کند جستجو کرده و دائم او را در بوته قضاوت‌ها و توقعات خود قرار دهد. این دقیقا همان چیزی است که مخاطب انتظارش را دارد و بارها یا خودش تجربه کرده یا دیده است. شاید سخن گفتن راجع به عمل قهرمانانه‌ای که در حالِ انجام آن است آن چیزی است که مخالفان فیلم می‌خواستند ولی فیلم این خواسته را به چالش می‌کشد و آن را نقد می‌کند. البته طبیعی است که قهرمان فیلم کمی غیرعادی به نظر بیاید ولی شاید آن چیزی که ما از آن به عنوان عادی یاد می‌کنیم همان جاییست که باید بیشتر بر آن تمرکز می‌کردیم و شکل‌گیری همین رفتار عادی آفتی است که در جامعه‌ امروز شاهد آن هستیم. بگذریم که اصلا ساختن فیلم درباره شخصیتی که کمی غیرعادی به نظر می‌آید مگر ایرادی دارد؟!

سکوتِ قهرمانِ فیلم «امروز» چه مرزی با انفعال دارد؟

از نگاه من منفعل بودن یا نبودن شخصیت ارتباطی با حرف زدن یا سکوتش ندارد. این عملِ شخصیت است که او را از انفعال خارج می‌کند. تراز قهرمان بودن یک شخصیت میزان عملگرایی اوست نه خوب سخن گفتن. می‌دانم که این در تقابل با قهرمانان فعلیِ سینمایِ ایران است که معمولا در ادامه راهشان دچار تشکیک می‌شوند و به همین دلیل درباره عملشان توضیح می‌دهند. همین توضیح و حرف زدن از کار خود است که عملِ قهرمان را ریاکارانه جلوه می‌دهد یا در شکلِ دیگر باعث ایجاد نوعی مظلوم‌نمایی در شخصیت می‌شود که شاید تماشاگر حس کند مدیون و بدهکار این شخصیت است و دقیقا همینجاست که بیننده دیگر مطمئن می‌شود که قادر نیست تبدیل به چنین فردی شود و از او فاصله می‌گیرد.

با این نحوه از قهرمان‌پردازی فکر می‌کنید تا چه حد در گیشه موفق می‌شوید؟

تعداد عواملِ غیرقابل مدیریت در فروش یک فیلم زیاد است. ولی به هر حال «امروز» در نمایش‌هایِ مردمی جشنواره فیلم فجر اقبال بسیار بهتری از نمایشِ منتقدان داشت و این ما را به اکرانی موفق امیدوار می‌کند.

کمی درباره اجزایِ فنی فیلم توضیح دهید. به نظرتان آیا اگر کمی بیشتر از موسیقی استفاده می‌شد به میزانِ جذابیت فیلم نزد مخاطبانِ عام اضافه نمی‌کرد؟ چرا در این فیلم از دوربینِ روی سه پایه استفاده کردید؟

مرزی در این کار وجود داشت که باید در مورد همه اجزایِ فیلم رعایت می‌شد. فیلمنامه، طراحی، بازیِ بازیگران، رنگ و نور و موسیقی می‌توانست فیلم را در ورطه یک ملودرامِ سینمایِ بدنه بیندازد. آن رویِ سکه نیز فیلمی بود که شاید خیلی ضد قصه و خاص می‌شد. در این میان باید باریکه‌‌ای را انتخاب و در آن مسیر حرکت می‌کردیم. اندازه استفاده از موسیقی هم بر همین مبناست. در دو فیلم قبلی‌ام از دوربین رویِ دست استفاده کردم ولی در اینجا دوربین باید همگام با شخصیت اصلی فیلم می‌بود. شخصیتی که بیشتر سکون دارد و عملش از دلِ سکونش بیرون می‌آید و به این ترتیب نیازی به دوربین رویِ دست احساس نکردم.

نظرتان درباره تلخ بودنِ فیلم‌هایِ جشنواره سی‌ودوم چیست؟

نمایش تلخی و فقر لزوما فیلمی را تلخ یا اصطلاحا سیاه نمی‌کند. تلخی زمانی است که شخصیت‌های فیلم توان اصلاحِ چیزی را نداشته باشند و در حقیقت کرامت انسانی زیر سؤال رود. در این میان نباید از یاد برد که این آثار برآمده از یک دوره سخت سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر این سرزمین بودند که برآیند آن آثاری است که مشاهده می‌کنیم. راه گذار از این دست آثار این نیست که نگاهی ساده‌لوحانه و خوشبینی محض را جایگزین کنیم. شاید ترسیم قهرمانانی از جنس مردم این امید را در دلِ مخاطب بیدار کند که می‌تواند خود، بانی تغییراتی خوب در اجتماع شود.

captcha