کد خبر: 1459117
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۹
به بهانه نقد کتاب «سیدمحمود طالقانی»/

توصیه امام خمینی(ره) به خواندن ‌«پرتویی از قرآن» و «قرآن در صحنه» طالقانی

گروه اندیشه: یکی از نکات مورد اشاره کتاب «محمود طالقانی: زندگی و شیوه قرآنی» توصیه امام خمینی(ره) به خواندن کتاب ‌پرتویی از قرآن و دیدن برنامه تلویزیونی قرآن در صحنه آیت‌الله سیدمحمود طالقانی بود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، کتاب سید محمود طالقانی: زندگی و شیوه قرآنی، نوشته ابوالفضل خوش منش که سال جاری توسط انتشارات سروش در سالگرد آیت الله طالقانی در شهریور سال جاری، رونما شد، توسط خبرگزاری ایکنا مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد.
کتاب حاضر در واقع اندیشه قرآنی طالقانی را در بستر زندگی و زمانه ایشان بررسی می‌کند. در واقع کتاب اندیشه‌های تفسیری او را تاریخ‌مند و متناسب با شرایط اجتماعی و حتی سیاسی بررسی می‌کند. نویسنده در مقدمه کتاب می‌گوید: «اغلب موضوعات مهم تفسیر طالقانی ارتباطی زنده با زمان او داشته و به مثابه رودهایی‌اند که در بستر زمانی خاصی شده‌اند. از این رو، بررسی آنها نگاهی به پیشینه موضوعات را می‌طلبد و این کاری است که این کتاب تا حدی انجام داده» (ص 9).

بیانات رهبر معظم انقلاب درباره آیت‌الله طالقانی
نویسنده در مقدمه کتاب به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره طالقانی اشاره می‌کند: «آقای طالقانی اهل فکر نو بر محور دین و با تمرکز بیشتر بر روی قرآن و نهج‌البلاغه [بود]؛ یعنی ایشان اصلاً اینجوری بود. لکن همه‌ی ابعاد شخصیت آقای طالقانی بُعد روشنفکری دینی نیست. یک بُعد مهم بُعد مبارزه است. خیلی‌ها روشنفکر بودند اهل مبارزه نبودند؛ روشنفکر دینی هم بودند اهل مبارزه نبودند؛ همان خصلت عمومی تقریباً [همه‌ی] روشنفکران دیروز و شاید بعضاً امروز ما در آنها هم بود که من یک وقت از یک نمایشنامه‌ای نقل کردم آقای روی ایوان [را] که پائین نمی‌آید توی مردم نمی‌آید با متن قضیه کار ندارد با میدان کار ندارد، بالای ایوان می‌نشیند تماشا میکند حرف میزند! خب خیلی از روشنفکرهای دینی اینجوری بودند [اما] آقای طالقانی نه، اهل عمل بود؛ یعنی توی میدان بود، احساس درد میکرد حقیقتاً؛ این را ما که با ایشان معاشر بودیم – رفت و آمد می‌کردیم- می‌دیدیم، محسوس بود در ایشان، واضح بود که آدمی اهل درد بود و میخواست مبارزه کند؛ لذا تبعات مبارزه راهم قبول کرد [و به] زندان افتاد؛ هیچ اظهاری از آقای طالقانی بالواسطه [یا] بی‌واسطه نقل نشد؛ [البته] من هیچوقت با ایشان هم‌زندان نبودم، اما هم‌زندانهای ایشان هم نقل میکنند؛ خود ما هم دیدن ایشان میرفتیم – گاهی از مشهد که من می‌آمدم، روزهای ملاقات میرفتم زندان قصر – از پشت میله‌ای صحبت میکردند؛ دائم روحیه میدادند.
من دادگاه تجدید نظر ایشان، توی دادگاه بودم. یک صورت ظاهری درست کرده بودند که هر کس میخواهد بیاید. یک سالن کوچکی گذاشته بودند آقای طالقانی و دیگران نشسته بودند، ما هم آمدیم به عنوان تماشاچی آنجا نشستیم. در وقت تنفس، من اول‌بار آنجا آقای طالقانی را از نزدیک دیدم. از دور ایشان را می‌شناختیم و اسمش را شنیده بودیم اما از نزدیک، من اول‌بار آنجا ایشان را دیدم. منشِ آقای طالقانی توی این دادگاه اصلاً روحیه‌بخش بود؛ خودِ منش ایشان. ایشان توی آن دادگاه نشسته بود، یک عصا هم دستش گرفته بود، با بی‌اعتنائی تمام؛ رئیس دادگاه اسم متهمین را می‌آورد که بلند شوند خودشان را معرفی کنند؛ ایشان نه بلند شد، نه خودش را معرفی کرد؛ همان طور نشسته بود! آن رئیس دادگاه هم یک سرلشکری بود، هی دو بار سه بار تکرار کرد؛ ایشان هم بی‌اعتنا نشسته بود و به نظرم شاید این را هم گفت: خب من را که می‌شناسید، من محمود طالقانی‌ام! یک آدم اینجوری‌ای بود، یعنی آدم مبارز، متکی به نفس، دارای اعتماد به نفس، متکی به خدا. این یکی از ابعاد آقای طالقانی.

یک بعد دیگر آقای طالقانی که به نظر من نباید فراموش بشود، صفای این مرد بود. به قدری این آدم با صفا و روراست و در معاشرتها صادق بود که انسان از این همه زلالی حیرت میکرد. آدم زلالی بود آقای طالقانی. هیچ در قید و بند و ملاحظات و [اینها نبود]؛ نه ملاحظات آخوندی، نه ملاحظات روشنفکری، نه ملاحظات مبارزاتی –چیزهایی که حالا به خودشان ببندند- مطلقاً در این آدم وجود نداشت؛ صاف، روشن. هر وقت من می‌آمدم تهران، اوقاتی که ایشان آزاد بودند، میرفتیم منزل ایشان –یک بار دو بار- می‌نشستیم؛ این منزل پیچ‌شمیران. البته آن منزل بالا هم رفته بودم من، اما بیشتر اینجا ایشان را میدیدیم. انسان [وقتی] می‌نشست پهلوی این مرد، واقعاً روحیه میگرفت؛ هم روحیه‌ی مبارزاتی، هم روحیه‌ی صفا و رفاقت و معنویت و اینها. اینها در این شخصیتهای برجسته، خوب است بزرگ بشود. ماها –غالباً آدمها- مبتلا هستیم به یک چیزهائی. این آدم، آدم صافی بود، روراست بود، بی‌شائبه و بی‌شیله‌پیله بود. نتیجه‌ی این بی‌شیله‌پیله بودن [هم] صراحتش بود، صراحت در بیان.

همان خطبه‌ای که شما اشاره کردید، این خطبه را نمیشود عادی به حساب آورد؛ اینها دائماً میگفتند «پدر طالقانی»، اصلاً خودشان را فرزندان او معرفی میکردند، به عنوان «پدر» او را اسم میبردند. کیست که توی این رودربایستی گیر نکند؟ آن آدمی که توی اینجور رودربایستی‌ها گیر نکند و برود آنجور قرص و محکم توی خطبه و موضعِ به آن صراحت و به آن شدّت بگیرد، کیست؟ اینجور آدمی را آدم واقعا بگردد پیدا کند! مرحوم طالقانی اینجوری بود. من بعد از همین خطبه‌ی ایشان تلفن کردم؛ گفتم آقا من خواستم از شما تشکر کنم به خاطر این خطبه، گفت بله، خیلی‌ها هم تلفن میکنند فحش میدهند به خاطر همین خطبه! اینجوری بود دیگر، تحمل میکرد، یعنی آدمی بود [با] یک روحیه‌ی اینجوری. غرض، چقدر خوب است که آقای طالقانی معرفی میشود ....ایشان ظاهراً متولد حدود هزار و سیصد و بیست و نه قمری [هستند]. مرحوم آقای آ سیّد مرتضای عسگری که با ایشان رفیق و همدوره و در قم با هم بودند، به نظرم میگفت: من دو سال بزرگترم از آقای طالقانی. به هرحال تاریخ، همان تاریخی که نوشته شده درست است لابد. ان‌شاءالله .. منتها آقای طالقانی را با همه‌ی ابعاد معرفی کنید. صرفِ یک روشنفکر مذهبی نیست، همچنانی که صرفِ یک پیشنماز مسجد هدایت نیست، همچنانی که صرفِ یک مبارز نیست، یعنی مجموعه‌ی این خصوصیات ... ».

فصل‌بندی کتاب
بخش نخست کتاب سیدمحمود طالقانی؛ زندگی و شیوه قرآنی که بخش مهم کتاب را دربرگفته؛ به زمینه و زمانه فکری طالقانی اشاره میکند. فصلی که زوایای تاریخی بستر و زمینه رویش تفکر قرآنی او را با وسعت و دقتی خاص مورد توجه قرار می‌دهد. این فصل در واقع مقدمه کتاب محسوب شود. زیرا بستر تاریخی طالقانی را از مواضع مختلف داخلی و بین‌المللی، جهان اسلام، حتی جغرافیایی مورد توجه قرار می‌دهد. با اینکه این بخش مقدمه بر کتاب محسوب میشود، اما به واقع مهمترین بخش کتاب است. فصل بعدی بخش نخست، با عنوان «آخوند» نیز در پی فصل اول است که در واقع سیمای شخصیتی طالقانی را در افق تاریخی آن تبیین می‌کند. نویسنده با اینکه در صدد تبیین سیمای شخصیتی طالقانی است، ابایی از بیان ابعاد سیاسی او ندارد. تاجایی که در ‌پایان میگوید: می‌سزد که او را «گاندی ایران» خواند (ص 131).
بخش دوم، ‌پرتو هدایت قرآنی نام دارد که مولف در فصل نخست آن سعی کرده به روش‌شناسی قرآنی طالقانی ‌پی ببرد، ضمن اینکه هدف و غایت او را از تفسیر قرآن، بی تأثیر از فضای سیاسی و اجتماعی نمیداند و میگوید: «در میان مفسران فارسی نویس کسی که هم آوایی خوبی به این دعوت نشان داده، آیت‌الله طالقانی است که میتوان او را اهداکننده تفسیر اجتماعی به ملت ایران دانست. طالقانی عمرش را صرف چنین رویکرد و بازگشتی به قرآن کریم کرده است. او به مقوم‌های مختلفی توجه دارد که خیمه اجتماع را برمی افرازد و جامعه را از رکود و رخوت و از جمود و خمودی خموشی به سوی قسط و قیام و شکوفایی میبرد. او تفسیر را در 1318 شمسی پس از آزادی از حبس رضاشاه در مسجد قنات‌آباد تهران آغاز کرد. ‌ از ‌‌شهریور 20 همان درس تفسیر قرآن بود که گروه‌های مختلف از جمله طلاب و دانشجویان را گرد آورد» (ص 137).
فصل دوم بخش‌ ‌دوم «تفسیر پرتویی از قرآن: شکل و شیوه» نام دارد که در این فصل تفسیر ‌پرتویی از قرآن آیت‌الله طالقانی را از لحاظ روش‌شناسی، شکل‌شناسی و ساختار کتاب مورد بحث قرار می‌دهد. در این بخش اطلاعات خوبی درباره تاریخچه و خود مجموعه کتاب ‌پرتویی از قران بدست می‌دهد.
در بخش سوم با عنوان «تفسیر ‌پرتویی از قرآن: جهت و محتوا»؛ نویسنده کتاب تفسیری طالقانی را از حیث محتوا مورد بررسی قرار می‌دهد که این بخش یکی از مطول‌ترین بخشهای کتاب است. در این بخش سعی شده نکات بدیع تفسیری و محتوایی پرتویی از قرآن و وجه تمایز تفسیر مورد توجه قرار گیرد.
اما نویسنده پس از بررسی پرتویی از قرآن سعی کرده در فصل چهارم به نقد تفسیر بپردازد. او در ابتدا با اشاره به توصیه‌های امام راحل مبنی بر خواندن پرتویی از قرآن و دیدن (احتمالاً خواندن متن مکتوب) برنامه قرآن در صحنه آیت‌الله طالقانی؛ به نظرات شهید بهشتی اشاره می‌کند که «شهید بهشتی معتقد بود: تفسیر ‌پرتویی از قرآن سرشار از سرخط‌های مهم و درک زنده آیات از ویژگی‌های آیت‌الله طالقانی است ... جا دارد این تفسیر به عربی برگردانده و به فرهیختگان جهان عرب عرضه شود» (ص 272).
نویسنده پس از این دو نقل قول به نقد برخی از آرای طالقانی می‌پردازد؛ به عنوان نمونه می‌گوید: «یکی از ملاحظات عمده درباره ‌پرتویی از قرآن، توجه گاه فراتر از حد معمول به مسئله اختلاف قرائات است» (ص 273).

رویکرد نادرست در قبال طالقانی از نگاه خوش‌منش
خوش‌منش در خاتمه این فصل و کلاً کتاب خود معتقد است که کسانی که می‌گویند طالقانی فاقد اندیشه دینی استوار و طرفدار مجاهدین خلق بود و کسانی که معتقدند تنها مبارزات سیاسی او طالقانی را بر سر زبان انداخت؛ رویکردی نادرست می‌داند و حتی سخن شادروان مهندس مهدی بازرگان که درباره طالقانی گفت: «سبب محبوبیت وی روشنفکر بودنش بود»، نقد می‌کند و معقتد است جوهر و سازمان فکری او برتر از روشنفکری به معنای مصطلح آن بود، او مفسر و عالمی روشن‌بین و روشن‌ضمیر بود. در خاتمه جملات کتاب، خوش‌منش می‌گوید: امام خمینی سخن بازرگان درباره روشنفکری را برنتافت و در خطابه عمومی به این سخن اعتراض کرد.

گفتنی است، یکشنبه بیست مهر ساعت 15، نشستی با عنوان نقد و بررسی کتاب «سیدمحمود طالقانی؛ زندگی و شیوه قرآنی» با حضور دکتر ابوالفضل خوش منش، نویسنده کتاب و همچنین دکتر سیدمحمدمهدی جعفری، شناسنده مکتب قرآنی آیت‌الله طالقانی، در محل خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) برگزار می‌شود.

captcha