کد خبر: 1464286
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۱
تقویم نینوا/ ۲

دیپلماسی عمومی امام حسین(ع) و برخورد قاطع با جبهه شر

گروه سیاسی: در دومین روز از محرم سال ۶۱ عبیدالله بن زیاد نامه‌ای خطاب به امام حسین (ع) می‌نویسد که با پاسخ قاطع ایشان همراه می‌شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، کربلا سرزمینی در قلب عراق است؛ بیابانی که با نام‌هایی همچون نینوا، غاضریه و طف نیز خوانده می‌شد و همچون سایر سرزمین‌های مشابه سکوت و آرامشی مثال‌زدنی داشت. این سکوت اما با مانعی که بر سر راه کاروان حسینی در دومین روز از محرم‌الحرام سال 61 ایجاد شد، از بین رفت.
امام حسین(ع) همراه با اهل بیت و یارانش پس از انجام مناسک حج به سمت کوفه حرکت کردند و در بین راه با برخی سران قبایل و طوائف دیدار کردند اما هیچ‌یک حاضر به همراهی با نواده رسول خدا(ص) نشدند. همزمان با این رویداد، حر بن یزید ریاحی از سوی عبیدالله بن زیاد مأمور شد تا مانع از پیشروی حسین بن علی(ع) شود. به حر دستور داده شده بود که کاروان حسینی را در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه متوقف سازد.
امام حسین(ع) در این روز وارد سرزمین کربلا شدند. اسم آنجا را از اطرافیان پرسیدند؛ نام‌های گوناگونی از این سرزمین بیان شد تا نوبت به نام «کربلا» رسید. ایشان گریستند و فرمودند: «پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست. و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدّم رسول خدا چنین وعده داد».
حر بن یزید ریاحی نیز در سمت دیگری از کربلا مستقر شد.
امام حسین (ع) نامه‌‌ای بدین مضمون خطاب به بزرگان اهل کوفه نوشت: «... نامه‌های شما به من رسید؛ فرستادگان شما نزد من آمدند و گفتند شما با من بیعت کرده‌اید و هرگز مرا در میدان مبارزه تنها نخواهید گذاشت؛ حال اگر بر بیعت خود پایدارید که راه صواب هم همین است، من با شمایم و پیشوای شما خواهم بود و اگر بر عهد خود استوار نباشید و بیعت‌شکنی کنید به جان خودم قسم که تعجب نخواهم کرد؛ چرا که رفتار شما را با پدرم و برادرم و پسر عمویم مسلم بن عقیل دیده‌ام...». قیس بن مسهر قاصد امام برای رساندن نامه به کوفه شد. اما قیس در کوفه توسط سربازان عبیدالله دستگیر و به شهادت رسید.
حر در نامه‌ای خبر رسیدن حسین بن علی(ع) به کربلا را به گوش عبیدالله بن زیاد رساند. عبیدالله در نامه‌ای خطاب به امام حسین(ع) نوشت: «امیرالمؤمنین یزید به من فرمان داده تا نان سیر نخورم و سر به بالین ننهم تا تو را به سوی خدا و حکم یزید بازگردانم». امام (ع) پس از خواندن این نامه آن را پرتاب کردند و فرمودند: رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مخلوق را به خشم خالق خریدند. چون فرستاده عبیدالله نزد وی بازگشت و ماجرا را بازگفت، عبیدالله برآشفت و عمر سعد را برای جنگ با حسین (ع) فراخواند.

captcha