اصـول فـقـه مذاهب مختلف اسلامى، مستقيماً ريشه در قرآن دارد و تـا امـروز هـم مـحاكم شرعى، نهادهاى دينى و مجالس قانونگذار در كشورهاى اسلامی، مـجـتـهـدان و مـفـتـيان، تعارض نداشتن قوانين، احكام و فتاواى جديد را با قرآن كريم رعايت مىكنند.
حديث و سنت، منابع مستقلى از قرآن هستند و با قرآن مناسبت و همخوانى بسيار دارند، چـنـانـكه گاه قرآن، سنت را كه در كتب مربوط به ناسخ و منسوخ به تفصيل با مثالهاى بسيار بيان شده است نسخ مىكند.
عرفان يا تصوف اسلامى كه اساس آن بر حب الهى يا عشق متقابل انسان به خدا و خدا به انسان استوار اسـت (مـائده؛ 54)، زهد، پارسایى، اصالت ندادن به دنيا و مراقبه و محاسبه نفس، همه در قرآن ريشه دارد، عرفان قرون اوليه كه بر مدار زهد و پارسایى مىگشت، يكسره قرآنى بود و مكتبهاى عرفانى، حكمى و فلسفى متأخر از جمله مكتب «ابن عربى» نيز اساسشان بر تأويل جسورانه از آيات و قصص قرآن استوار است، چنانكه مهمترين متن عرفان نظرى در عالم اسلام كه «فصوص الحكم» «ابن عربى» ( م 638 ق ) است، داراى 27 فـصل است كه با گرته بردارى از قرآن و بر مبناى قصص قرآنى و شخصيتهاى انبياء و به نام آنها طراحى و تدوين شده است.
قـرآن با آيات عديده اخلاقى و توصيههاى بسيار به فضايل و نهى تخطئه از رذايل اخلاقی، در حـدى بـه اخـلاق و حـكمت عملى توجه دارد كه میتوان آن را يك رساله اخلاقى متعالى در نظر گرفت و در اغلب مكاتب و كتب اخلاقى، نفوذ آيات و احكام اخلاقى قرآنى مشهود است.
قرآن اساس را دستور زبان عربى نهاده است، بايد دانست كه قرآن تابع نحو و دستور زبان عربى است، بلكه نحو و دستور زبان عربى تابع قرآن است كه فىالمثل سبيل يا رحمت را هم به صورت مؤنث و با ضمائر مؤنث، تلقى كرده است هم به صورت مذكر از الكتاب سيبويه ( قرن دوم هجرى ) تا مغنىاللبيب ابن هشام (م 761 ق) تا معجمهاى نحو كه امـروز در جهان عرب تدوين مىشود (از جمله ـ معجم النحو، تدوين عبدالغنىالدقر) اساس همه يا اكثريت قاطع مثالها و شواهد قرآنى است. در مورد علوم بلاغى از جمله معانى، بيان و بديع نيز امهات متون بر اساس تعبيرات و زبان و بيان و شواهد و مثالهاى قرآنى شكل گرفته است . چـنـانـكـه دلایـل الاعـجـاز ( در علم معانى ) و اسرارالبلاغة ( در علم بيان ) هر دو اثر عبدالقاهر جرجانى ( م . 471 ق ) اوج آنهاست. نفوذ قرآن در ادبيات عربى و فارسى و تركى و اردو و ساير زبانهاى جهان اسلام بسيار عظيم است. اغـلب فرهنگهاى عربى از لسان العرب تا المعجمالوسيط، شواهد و مستندات خود را از قرآن نقل مىكنند.
زبانشناسان عرب به حق برآنند كه اگر قرآن نبود زبان عربى نابود مىشد. ( ـ مباحثى در فقه اللغة و زبان شناسى عربى . نوشته رمضان عبدالتواب . تـرجمه حميدرضا شيخى , فصل دوم , 125 به بعد )
استاد مطهرى مىنويسد: زبان عربى، فقط زبان يك كتاب است، به نام قرآن و قرآن تنها نگهدارنده و حافظ و عامل حيات و بقاى اين زبان است. تـمـام آثـارى كـه بـعـد از اين زبان به وجود آمده در پرتو قرآن و به خاطر قرآن بوده است.
عـلم كلام اسلامى، چه علم كلام مذهب رسمى اهل سنت يعنى كلام اشعرى، و چه علم كلام اقليت آنان كه امروزه كمابيش مهجور است، يعنى كلام معتزلى يا اعتزالى ريشه در قرآن دارد. همچنين مذاهب ديگر از جمله مرجئه و حتى خوارج. علم كلام مذاهب شيعه و مخصوصاً اسماعيليه و شيعه اماميه اثناعشريه نيز كاملاً قرآنى است و از اصول دين و اصول مذهب ( عدل و امامت ) دو گونه بحث مىكنند. عقلى و نقلى و در بحثهاى نقلى اتكاى اصلى به آيات قرآنى است.
فـلسفه اسلامى نيز كه تا حدودى بر معتقدات و كلام استوار است جز در بحثهاى خيلى فنى و اسكولاستيك، غالباً به قرآن نظر دارد. و حتى در بحث اصالت وجود يا ماهيت نيز به آياتى از قرآن مجيد استناد مىكنند. ( رعد , 17 نيز ـ تفسير الميزان ذيل همين آيه.) يا برهانهاى اثبات وجود خداوند را با آيات قرآنى تطبيق مىدهند. (از جمله برهان وجودى يا صديقين را با آيه 53 سوره فصلت.) و فلسفه اعصار متاخر از جمله فلسفه مزجى و متعالى مكتب ملاصدرا كه آميزهاى از فلسفه و كلام و عرفان است و مهمترين تز آن حركت جوهرى است كه مبنا و مستند قرآنى دارد.
هـنرهاى اسلامى مخصوصاً ادبيات، معمارى، خوشنويسى و بخشى از موسيقى كه مربوط به تـرتـیـل و تـغـنى و همخوانى قرآن مجيد و نيز قوالى در مجالس سماع صوفيانه و اعياد مذهبى، هـمـچـنـیـن كـتـابـت و كـتـابـسازى و كتاب آرایى با هنرهایى چون تذهيب و تشعير و تجليد و كـتـیـبـه نويسى كه جزو هنر معمارى است و آرايش درون و بيرون مساجد و مقبرهها و نهادهاى خـيريه از جمله تكيهها و حسينيهها و حتى آبانبارها غالباً و به مناسبت از آيات قرآنى استفاده مىشود و در همه اين هنرها و فنون جنبى ديگر نفوذ قرآن بى حد و حساب و وصف ناپذير است.
عـلـوم قرآنى و قرآنپژوهى چنانكه در بخش مربوط به آن خواهد آمد و در سراسر اين مقاله هـم ملاحظه مى گردد در اطراف قرآن مجيد و براى فهم و تفسير آن و استفاده از قرآنشناسى در ساير علوم شرعى پديد آمده است.
از همه وسيعتر و عظيمتر نفوذ قرآن در فرهنگ عامه و زندگى روزمره مسلمانان است . زير گوش نوزاد مسلمان اذان مىگويند و آياتى (از قرآن مىخوانند. نـام نـوزاد را یـا با تفال و استخاره از قرآن انتخاب مىكنند يا نامهایى مى نويسند و براى تبرك در ميان صفحات قرآن قرار مىدهند و قرعهوار يكى را بر مىگيرند. همچنين نام فرزندان و روز و ساعت تولدشان را در صفحه اول يا آخر قرآن خانوادگى مىنويسند. اسـتـخـاره یـعنى مشورت با قرآن و راهنمایى خواستن از جنبه قدسى و غيبى قرآن، سابقهاى به طول تاريخ قرآن دارد و در بـعـضـى كـتـب كه مخصوص نوادر و نكتهها و ظرايف است، از استخاره هاى تاريخى سخن مى گويند ( نيز ـ مقاله استخاره در قرآن پژوهى ). در اغلب مراسم دينى و اجتماعى و اعياد و در ايران بعد از انقلاب اسلامى در آغاز هر جلسه رسمى اعم از علمى يا ادارى يا سياسى، آياتى چند از قرآن مجيد تلاوت مى شود.
قرآن همچنين در عبادت روزانه نقش اساسى دارد. زیـرابـه فـرموده رسول اكرم (ص ) لا صلوة الا بفاتحة الكتاب ( نماز جز با خواندن فاتحة الكتاب درست نيست ). و اهل سنت 17 بار و شيعه به تفاوت مشربها، حداقل 10 بار سوره حمد را در نمازهاى شبانهروزى خود مىخوانند. همچنين پس از قرائت سوره حمد به انتخاب خود يك سوره يا مجموعه آياتى از يك سوره قرآن را كـه اصـطلاحاً به آن ركوع گفته مىشود، مىخوانند و تلاوت قرآن از عبادات مستحب مؤكد است و اغلب مسلمانان هر روزه بخشى از قرآن و در ماه رمضان يك دور قرآن را مىخوانند.
جـز قـاریـان و مـقـريان و اهل تجويد و تلاوت و ترتيل و تغنى و خوشخوانان كه قرآن كريم مدار و موضوع اصلى علم و هنر آنان است و رموز و فنون درستخوانى را سينه به سينه و با سنت شفاهى و استاد - شاگردى از عهد رسولاللّه (ص) تاكنون ادامه دادهاند، در عرف عادى و نظام آموزشى قديم و جديد ايران و همه كشورهاى اسلامى، تعليم خواندن و درست خواندن و گاه حفظ قرآن، جزو اصلىترين مواد درسى و آموزشى بوده و هنوز هم با شور و شوق بسيار ادامه دارد. بـراى ایـن كار غالبا از جزء آخر ( سى ام ) قرآن مجيد يعنى جزء عم [ عم يتسائلون , آغاز سوره نبا ] اسـتـفـاده مـىشـود و به چنين جزوهاى عم جزو (كه بعضى به اشتباه عمه جزو مىنويسند) گفته مىشود.
امـروزه بـا گـسترش امكانات صوتى و فنى و نيز جهانگير شده رسانههاى گروهى، در تلاوت و ترتيل قرآن كريم تحولى بزرگ پديد آمده است. خوشخوانى قاريان هنرمند را به صورت نوار كاست، ضبط مىكنند. غـالـبا هر جزء قرآن را در يك نوار و مجموعاً كل قرآن را در 30 نوار يكساعته مىخوانند و نوارهاى كاست را به صورت يك مجموعه جمع و جور كه به آسانى قابل حمل و نقل است درمىآورند كه المصحفالمرتا [ترتيل قرآن، يا مصحف به ترتيل خوانده] نام دارد. نيز از طريق رسانه راديو و تلويزيون ترتيل و تلاوت قرآن مجيد را پخش مىكنند.
بـسـیـارى از كشورهاى اسلامى، از جمله ايران، ايستگاه خاصى به نام راديو قرآن دارند كه در تمام يا بعضى از ساعات شبانه روز تلاوت و ترتيل قرآن را منتشر مىسازند. یـا از طـریـق تلويزيون مجلس خوشخوانى قاريان و مقريان هنرمند را كه گاه همراه با همخوانى است، همچنين مسابقات كشورى و بينالمللى قرائت قرآن را نشان مى دهند. جنبه قدسى و حرمت والاى قرآن باعث شده است كه از آن براى حفظ و تعويذ استفاده كنند. از آيات قرآن مخصوصا آيت الكرسى ( بقره , 255 ) و آيه و ان يكاد ( آخرين دو آيه سوره قلم ) حرز و تعويذ به صورت حمايل و گردن آويز و بازوبند مى سازند. بعضى از مسلمانها همواره قرآن كوچكى به همراه دارند. رسم كتابت قرآن ( گاه تمامى قرآن ) بر پيراهنهاى مخصوص براى حفظ در جنگها و مخاطرات، امروزه كمتر و در گذشته بيشتر معمول بوده است. گـاه سـوره یـس را بـر پـارچهاى حلقوى شكل مى نويسند كه به آن حلقه ياسين مىگويند و اطفال را براى تبرك و حفظ از ميان حلقه آن رد مىكنند. گـاه آیـات قـرآن به محلول آب و زعفران نوشته مىشود و براى شفاى امراض، مخصوصاً امراض روحى به بيماران نوشانده مىشود.
قـرائت سـوره حـمـد براى بيمار رسم كهنى بوده است ( حافظ گويد : فاتحه اى چو آمدى بر سر خسته اى [ بيمارى ] بخوان ). امـروزه رسـم قـرائت فـاتحه بر مرده و براى شادى روح او و ترتيب مجالس ذكر و قرائت قرآن ( مـجـالس فاتحه ) براى بزرگداشت و طلب آمرزش روح درگذشتگان در سراسر جهان اسلام در شـب وفـات و روزهـاى سوم يا پنجم و هفتم و چهلم و سال بسته به اختلاف و آداب و رسوم هر منطقه برقرار است . همچنين بعضى از مردم وصيت مىكنند كه از ثلث ميراث آنان، يك يا چند دوره قرائت [ ختم ] قـرآن بـراى آنـان به شيوه استيجارى و با پرداخت اجرت يا حق الزحمه از كسى يا كسانى خواسته شود.
درباره رعايت حرمت و احترام والا و عظيم قرآن سخن بسيار است . بعضى پارسايان به احترام قرآن در اتاقى كه در آن مصحف باشد نمى خوابند. همچنين در آداب قرائت و تلاوت قرآن صحبت كردن در اثناى تلاوت يا اظهار كسالت از جمله خميازه كشيدن درست به مانند هنگام نماز ممنوع شمرده شده است .
اغـلـب فقهاى اسلامى بر مبناى آيه لا يمسه الا المطهرون ( واقعه 79 ) حكم به لزوم طهارت شرعى ( وضو داشتن ) براى خواندن قرآن يا دست زدن به آيات مقدس آن دادهاند. نـووى كه از حديث شناسان و قرآن پژوهان نامدار است بر آن است كه مستحب است هنگامى كه قرآن را به نزد كسى مىآورند، به احترام آن از جاى برخيزد. ( مناهل العرفان , 1/404 )
به نظر مى رسد كه در ميان كتب مقدس، هيچ كتابى همانند قرآن در تمدن و فرهنگ و زندگى روزمره پيروانش نفوذ نداشته باشد.