روزیهای غيبی بر زمين خاكی تجلی كرد و زهره زهرا شكفته شد. خانه نورانی وحی محمد (ص) و خديجه (س) به انوار ملكوتی فاطمه روشن شد و از پدری پاك و مادری مطهر كودكی به دنيا آمد كه عالمی را غرق در دريای بيكران كمالات خود كرد.
در مدت عمر كوتاه و با بركتش اعجاب و حيرت جهانيان را برانگيخت. اگر ملايك الهی به راز و رمز خلقت انســان آگاه بودند و میدانستند كه از نسل آدم (سلام ا.. عليه) انسانی با اين همه فضايل اخلاقی و صفات الهی پا به عرصه وجود خواهد گذاشت هيچگاه در محضر الهی سؤال نمیكردند كه چرا آدم را میآفرينی، زيرا تصور آنان از انسان موجودی فسادانگيز بود.
آنان از تمام صفات والای انسانی چون فاطمه (س) كه مظهر كمالات است بیخبر بودند، همان كسی كه در مقابلش به سجده افتادند و اكنون هم زهرا (س) مسجود و محبوب ملايكه است. روز ولادت زهرا (س) روز درخشش الگو و اسوه و آيينه تمام نمای سيمای انسان كامل، روز تولد بانوی نمونه اسلام همان زنی كه مادر يازده انسان كامل و ستاره درخشان امامت است. در اين روز سخن از ولادت ام الفضايل و سرآمد زنان جهان، نور چشم و پاره تن و ميوه دل محمد (ص) است، همان كسی كه درباره او فرمود: هرگاه مشتـاق بوی بهشت میشوم فاطمه را میبويم. در اين روز سخن از طلوع خورشيد هميشه تابان فضيلت و محور منظومه ستارگان امامت است.
از امام صادق (ع) نقل شده كه فاطمه (س) در نزد خداوند 9 اسم دارد: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، محدثه، زهرا و بتول. از امام رضا (ع) نقل شده خداوند تبارك و تعالی فاطمه را فاطمه ناميد.
و نيز خاتم پيامبران فرمودند دخترم، فاطمه ناميده شد، زيرا خدا او و محب او را از آتش بريده است.
فاطمه را زهرا ناميدند، زيرا وقتی در محــــراب عبادت قرار میگرفت نور او بر اهل آسمانها ظاهر میشد. فاطمه را طاهره ناميدند، زيرا از هر آلودگی و قبح و زشتی پاك بود. فاطمه محدثه ناميده شد، زيرا ملايكه بر او نـــــــازل میشدند و با او سخن میگفتند.
فاطمـــه را بتول ناميدند، زيرا بینظير است. فاطمه را امابيها گفتهاند و اين كنيه را كه افتخاری برای آن حضرت است پيامبر گرامی به ايشان داده است. امابيها به معنای مادر پدرش يعنی فاطمه مادر پدر خويش بود. اين گفته معانی مختلفی دارد، اما بهترين معنی همان است كه پيامبر (ص) زهرا را علت غايی جهان هستی میدانست. فاطمه عزيزترين و محبوبترين افراد نزد رسول ا… (ص) بود. در حق فاطمه چه میتوان گفت كه پيامبر گرامی چون بر زهرا وارد میشد، چهره زهــــــرا و دست زهرا را میبوسيد، او را استقبال میكرد و به جای خود مینشانيد و میفرمود: من بوی بهشت را از زهرا استشمام میكنم. باری پرورش زهرا در كنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوت بود، آنجا كه محل فرود فرشتگان و مركـــز نزول وحی و آيههای قرآن بود، آنجا كه نخستين گروه مسلمانان به يكتايی خدا ايمان آوردند و بر ايمان خويش استوار ماندند،
هنگامی كه به لحظه لحظهی زندگانی فاطمه زهرا (س) مینگريم، درمیيابيم كه فاطمه (عليها السلام) دارای شخصيت والای الهی و انسانی و شبيه رسول خدا (ص) در تمام جهات است و مانند بودن او در اصل وجود، حقيقتی است كه با توجه به بيانات پدر بزرگوارش جايی برای ابهام و ترديد نيست. چنانكه راوی نقل میكند كه پيامبر اكرم (ص) بيرون آمد و او دست فاطمه را گرفته بود. پس فرمود: كسی كه او را نمیشناسد، او فاطمه دختر محمد است، او پاره تن و قلب من است، او روح من است كه در بين دو پهلوی من قرار دارد، پس كسی كه او را اذيت كند، براستی مرا اذيت كرده و كسی كه مرا آزار دهد، براستی خدا را آزار داده است.
رسول خدا (ص) شخصيتی بسيار عظيم است كه تمام گفتار، كردار، حركات و سكناتش برای ما حجت است. او از طريق وحی و از روی علم و حكمت و بر اساس معيار الهی سخن میگويد. اگر در مورد شخصی سكوت میكند، اگر از شخصی تعريف و تمجيد كرده يا شخصی را نكوهش میكند، از روی حكمت و حق است، چرا كه خداوند متعال در قرآن كريم میفرمايد: هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگويد؛ آنچه میگويد، چيزی جز وحی كه بر او نازل شده، نيست.
رسول اسلام (ص) دخترش فاطمه (س) را گرامی داشته و به نيكويی ستوده است. تمجيد از آن بانوی بزرگ، نه به جهت آنست كه او فرزند آن حضرت بوده و عاطفه پدری موجب شده كه دخت گراميش را به خوبی و نيكی بستايد و صفات نيكی را به او نسبت بدهد، بلكه ستودن فاطمه بر اساس حقيقت او و ظهور صفات و كمالات معبود در روح او بوده است. او عظيمه و مطهره است. مدح رسول خدا (ص) از او، آشكار كردن حقيقت موجود در اوست. فاطمه دری است كه وقت ولادتش نزديك شد، خديجه كسی را نزد زنهای قريش و بنیهاشم فرستاد تا او را در هنگام زايمان كمك كنند، اما آنها گفتند: «تو حرف ما را نپذيرفتی و با محمد يتيم و فقير ازدواج كردی؛ ما هم با تو كاری نداريم.»
خديجه (ع) بسيار غمگين شد؛ اما ناگاه چهار زن بلند قامت گندمگون كه گويی از زنان بنیهاشم بودند وارد شدند. خديجه ترسيد! يكی از آنها گفت: «ای خديجه، نترس. ما فرستادگان پروردگار توايم؛ ما خواهران توايم: من سارهام، او آسيه، رفيق بهشتی تو است، او مريم، مادر حضرت عيسی (ع)، و او «كلثوم»، خواهر حضرت موسی (ع). خدای تعالی ما را فرستاده تا در امر زايمان كمكت كنيم.»
زنان چهار طرف خديجه نشستند. ناگاه فاطمه زهرا (ع) با بدنی پاك و مطهر به دنيا آمد و چنان نوری از آن وجود مطهر ساطع شد كه همه خانههای مكه را روشن كرد.
در اين هنگام ده حورالعين وارد شدند، با طشتهايی پر از آب كوثر و پارچههای بهشتی.
بانويی كه در جلوی خديجه نشسته بود، فاطمه (ع) را به آب كوثر شستشو داد و در دو قطعه پارچه سفيد كه از شير سفيدتر و از مشك و عنبر خوشبوتر بود پيچيد. سپس عرض كرد:« اكنون سخن بگو.»
فاطمه (ع) زبان گشود و فرمود: «اشهد ان لا اله الا الله و انّ ابی رسول الله سيد الانبياء و انّ بعلی سيد الاوصياء و ولدی سادة الاسباط». گواهی میدهم كه معبودی نيست جز الله و پدرم رسول خدا و آقای همه پيامبران است و شوهرم، علی. بزرگ همه اوصياء و فرزندانم بزرگ همه خانوادههای پيغمبرانند.
سپس بر آن چهار زن سلام كرد و نام آنها را يكايك بر زبان آورد. زنان به روی زيبای فاطمه اطهر خنده شوق زدند و فرشتگان به يكديگر بشارت دادند. آری، شادباش ولادت فاطمه زهرا به آسمانها رسيد و نور وجودش آسمان را روشن كرد؛ نوری كه تا آن زمان ملائكه نديده نبودند. آن چهار زن، فاطمه (ع) را به دست خديجه سپردند و گفتند: «او را بگير كه طاهر است و مطهر، پاك و مبارك.»
شخصيت و مقام معنوی اين بزرگوار، نسبت به مقام جهادی، انقلابی و اجتماعی او به مراتب بالاتر است. فاطمه زهرا (س) به ظاهر، يك بشر و يك زن، آن هم زنی جوان است؛ اما در معنا، يك حقيقت عظيم و يك نور درخشان الهی و يك بنده صالح و يك انسان ممتاز و برگزيده است.
زهرای اطهر با طفوليت شگفتش، با مبارزهی مداومش در دو جبههی خارجی و داخلی، در خانهی پدرش، خانهی همسرش، در جامعهاش، در انديشه و رفتار و زندگيش، «چگونه بودن» را به زن پاسخ میداد.
بهطوری كه همه زنان مبارز و انقلابی و برجسته و سياسی عالم میتوانند از زندگی كوتاه و پرمغز او درس بگيرند.
بهخصوص در حال حاضر كه عصر مدرن و تسلط روزافزون قدرت غرب بر بينش و نگرش شرق بهخصوص قشر زنان اجتماع سايه میافكند بايد سعی شود در رفتار و منش زندگی زنان شرق الگوسازی مناسب و سازندهای شود كه چه الگويی بهتر از فاطمه بنت نبی میتواند باشد، برای زنان چه در وظيفه دختر بودن و چه در جايگاه همسر بودن و مادر بودن.
حال مشهود است كه، افغانستان نيز روز به روز در سيتره تفكرات شهوتپرستی و سودجويیهای جنسی از زنان در غالب شعارهای زيبا و فريبده پيش میرود كه بازنگری تاريخ اسلام و حضور زنان بزرگی چون فاطمه (س) میتوانند زنان ما را از دام الگوهای نامناسب امروزی برهاند.
بايد آموزش داده شود و دختران و زنان ما بايد سيره و زندگی اين بانوی بزرگوار آگاه شوند تا با الگوبرداری از زندگی اين بانوی بهشتی مسير پرپيچ و خم كنونی را بهتر بپيمايند.
نويسنده: محمدرضا امينزاده نويسنده افغانستانی