به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، حجتالاسلام والمسلمين سيديدالله يزدانپناه، محقق و مدرس حوزه و نويسنده كتاب عنوان «حكمت اشراق، گزارش و سنجش دستگاه فلسفی شيخ شهابالدين سهرودی»، عصر روز گذشته، 4 مردادماه، در نشست بررسی انديشه و حكمت سهروردی، ضمن بيان اين مطلب گفت: حكيم سهروردی كه در قرن ششم زندگی میكرد، به حقيقت يكی از فيلسوفان برجسته دوره اسلامی است. بعد از بوعلی شخصيتی به اهميت شخصيت سهروردی در حوزه فلسفه اسلامی وجود ندارد. او حركتی را آغاز كرد كه تقريباً در آينده فلسفه اسلامی مؤثر بود.
وی با بيان اينكه دورهای كه سهروردی پا به عرصه فلسفه گذاشت دورهای است كه نقدهای جدی بر فلسفه مشاء و كل اصل و اساس فلسفه مطرح شده بود، اظهار كرد: پيش از او غزالی و شهرستانی زندگی میكردند و معاصر او هم فخر رازی بود كه در واقع اين شخصيتها معارضان با فلسفه و فلسفه مشاء هستند. غزالی با «تهافتالفلاسفة» و شهرستانی با «مصارعالفلاسفة» به جنگ و مبارزه با فلسفه پرداختند. فخر رازی هم اگرچه آثار فلسفی دارد اما بهجدّ با فلسفه جنگيد.
اين محقق و مدرس فلسفه در ادامه سخنانش تصريح كرد: در چنين فضايی بود كه سهروردی ظهور كرد و فلسفه مشاء را ناكافی دانست و در اين باره بهصراحت میگويد كه قبلاً بر طريقه مشائيون بودم و اكنون تغيير و چرخش داد و منتقد فلسفه مشاء شد، اما اصل فلسفه را به عنوان راه راست تلقی كرد.
وی با بيان اينكه جوهره فلسفه اشراق، روش اشراقی، متافيزيك نوری و علمالنفس اشراقی است، اذعان كرد: به نظر بنده هر سه اين جوهرهها ريشه در كار بوعلی دارد. در نمط هشتم و نهم اشارات و رسالههای حی بن يقظان، عشق و ... كاملاً مشهود است. در كار بوعلی روش اشراقی وجود دارد، اما خود صاحب كشف و شهود نيست، اما سهروردی خود دارای كشف و شهود بوده است.
يزدانپناه با اشاره به اينكه پايه روش اشراقی توسط بوعلی گذاشته شد، گفت: اما سهروردی روش اشراقی بوعلی را چنان بالا برد كه در مقابل فلسفه مشاء قرار گرفت. بعد از بوعلی در آثار بهمنيار و شاگردان و ديگر شارحان بوعلی روش استدلالی ادامه يافت و روش شهودی چندان رشد نكرد، حتی خواجهنصير هم اهميت كار سهروردی را فهميده و به شهود و اشراق سهروردی معتقد بود.
اين مدرس فلسفه با اشاره به اينكه عالم مثال در فلسفه سهروردی از ابتكارات و نوآوریهای اوست كه سابقهای در فلسفه ندارد، گفت: عالم مثال را اولين بار افلاطون مطرح كرد و ارسطو با آن جنگيد و مبارزه كرد. ابنسينا هم بهشدت با آن مخالفت كرد، اما سهروردی با استدلال فلسفی و شهودی و با قدرت كامل آنرا دوباره به عرصه میآورد و فراتر از افلاطون مفصل به آن میپردازد.
وی با بيان اينكه بوعلی در آثارش تعابيری دارد كه معلوم است از شهود ديگران بهره میبرد، اذعان كرد: كل فضای فلسفه سهروردی اشراقی است و او خود شهوداتش را بيان میكند. موضوع مهمی كه فلسفه اشراق را از فلسفه مشاء جدا میكند، متافيزيك نوری است كه خود او میگويد كسی از پيروان فلسفه مشاء را نمیشناسد كه دست در علم الهيه داشته باشند.
يزدانپناه با بيان اينكه انديشه ظلم و نور قبل از سهروردی بوده است، اظهاركرد: انديشه نور و ظلمت در حكمت ايران باستان بوده اما سهروردی آنرا گسترش داد و با يك بازسازی فلسفی مورد استفاده قرار داد. برخی معتقدند كه فلسفه سهروردی دارای نظام نيست اما در اين اثر نشان دادم كه حكمت و فلسفه سهروردی دارای نظام است.
يادآور میشود، به مناسبت هشتم مردادماه سالروز بزرگداشت شيخ شهابالدين سهروردی، بنيانگذار حكمت اشراق و همزمان با انتشار دو اثر جديد درباره حكمت و انديشه وی با عنوان «حكمت اشراق، گزارش و سنجش دستگاه فلسفی شيخ شهابالدين سهرودی» از حجتالاسلام والمسلمين سيديدالله يزدانپناه و «مبانی حكمی هنر و زيبايی از ديدگاه شهابالدين سهروردی» از طاهره كمالیزاده نشست هفتگی مؤسسه شهر كتاب با حضور مؤلفان اين دو اثر و علیاصغر محمدخانی عصر روز گذشته 4 مردادماه برگزار شد.