کد خبر: 2548825
تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۷

تأثير قرآن در پيدايش و گسترش علم تاريخ در ميان مسلمانان

اعراب جاهلی پيش از ظهور اسلام اطلاعات تاريخی چندانی نداشتند و آنچه به عنوان «ايام العرب» در بين آنان متداول بوده است، آميخته‌ای از اخبار اهل كتاب و افسانه‌های ملت‌ها و داستان‌های غير واقعی بود. با تشويق اسلام به علم‌آموزی، نهضت علمی گسترده‌ای در ميان مسلمانان آغاز شده و سنگ تمدن بزرگ اسلامی نهاده شد.

اعراب جاهلی پيش از ظهور اسلام اطلاعات تاريخی چندانی نداشتند و آنچه به عنوان «ايام العرب» در بين آنان متداول بوده است، آميخته‌ای از اخبار اهل كتاب و افسانه‌های ملت‌ها و داستان‌های غير واقعی بود. با تشويق اسلام به علم‌آموزی، نهضت علمی گسترده‌ای در ميان مسلمانان آغاز شده و سنگ تمدن بزرگ اسلامی نهاده شد. تاريخ يكی از علومی است كه مورد توجه مسلمانان قرار گرفت و هرچند در آغاز بخشی از حديث به شمار می‌رفت، ولی به تدريج به علمی مستقل تبديل شد. عوامل مختلفی در پيدايش و گسترش علم تاريخ تأثير داشته است كه بی‌ترديد قرآن كريم و آموزه‌های آن يكی از عوامل اصلی آن به شمار می‌رود. هر چند واژه «تاريخ» در قرآن به كار نرفته است.
ولی لغات ديگری تداعی‌كننده تاريخ در قرآن فراوان است. قرآن كريم علاوه بر فراهم آوردن بخشی از موارد تاريخی، با تشويق در سير زمين و عبرت‌آموزی از سرگذشت امت‌های پيشين، پيش زمينه لازم برای توجه به تاريخ را فراهم آورد. همچنين علاقه مسلمانان به قرآن و ضرورت فهم و تفسيرآن موجب شد تا مفسران از تاريخ نيز درجهت فهم بهتر قرآن كمك بگيرند. آشنايی با اسباب نزول، تشخيص مكی يا مدنی بودن سوره‌ها، آگاهی از تاريخ و شناخت فرهنگ عصر نزول، اطلاع از آداب و سنن مخاطبان قرآن و شناسايی راويان احاديث تفسيری، از جمله مباحث تاريخی است كه قرآن كريم و لزوم تفسير آن، در پيدايش و توسعه آنها نقش اصلی داشته است.
قرآن كريم در آيات بسياری بر جايگاه و ارزش علم و عالمان تأكيد كرده است. اولين آيات نازل شده بر پيامبر اسلام(ص) به صراحت از قلم و نقش آن در نوشتن سخن می‌گويد. پيامبر گرامی اسلام(ص) نيز به تأسی از قرآن كريم به علم‌آموزی و گسترش آن در ميان مسلمانان اهتمام تمام داشت. در اثر كوشش‌های مداوم رسول خدا(ص) و اصحاب آن حضرت به تدريج زمينه‌های لازم برای ايجاد علوم اسلامی و ساير شاخه‌های علمی فراهم شد.
با گسترش اسلام به سرزمين‌های دور و رواج دين اسلام در ميان ساير ملت‌ها، نياز به فهم و تفسير قرآن كريم و ضرورت يافت. علاوه براين، آشنايی مسلمانان با دانش و بينش مردمان ديگر، افكار و انديشه‌های گوناگون را در جامعه اسلامی رواج داد و باعث به وجود آمدن شبهاتی درباره دين اسلام و آموزه‌های قرآن كريم شد. در مقابل، انديشمندان مسلمان كه به كتاب آسمانی قرآن علاقه داشتند، سعی وافری كردند تا تفسيری روشن از آيات وحی ارائه كرده و به شبهات مخالفان پاسخ دهند.
بر اين اساس، هر دانشی را كه به اين هدف كمك می‌كرد به خدمت می‌گرفتند تا چهره زيبای قرآن برای همگان هويدا باشد. تاريخ يكی از اين علوم بود كه پيش از نزول قرآن جايگاه مهمی در ميان اعراب نداشت؛ ولی قرآن كريم در ايجاد زمينه‌های لازم برای پيدايش و گسترش آن ايفای نقش كرد.
«تاريخ» عنوان بخشی از معارف بشری است كه در تحديد حدود و تعريف آن تلاش بسياری به عمل آمده است. «جوهری»(م393ق) لغت‌شناس معروف، عنصر زمان را در معنای اين واژه مورد تأكيد قرار داده، در تعريف آن می‌گويد «تاريخ با تؤريخ‌شناسان وقت است. می‌گويند «ارخت الكتاب بيوم كذ» يعنی زمان نگارش نوشته را روشن كردم . «ورخت» نيز به همين معناست».(جوهری،1407ق،ج1،ص418)
ابن عساكر (م571ق) در كتاب تاريخ دمشق آورده است «تاريخ هر چيزی آخر آن و در مورد وقت، غايت و موضعی است كه به آن منتهی می‌شود. هنگامی كه گفته می‌شود: فلانی تاريخ قومش است يعنی: شرف و بزرگی قوم به او منتهی می‌شود. برای هر سرزمين و هر ملتی تاريخی است و قدر مشترك همه آنها اين است كه به وسيله زمان، حوادث مشهور و معروف خود را مشخص می‌كنند».(ابن عساكر، 1415ق، ج1ص24)
از ديدگاه ايجی(م756ق) موضوع تاريخ، آفريده‌ها بويژه انسان‌ها و آثار فعاليت‌های آنان است تا جايی كه موضوع بعضی از فقره‌های اطلاع هستند(ايجی ،1368،ج2،ص20)
ابن‌‌خلدون (م808ق) تاريخ را دانشی به شمار می‌آورد كه در ظاهر اخبار روزگار و سرگذشت دولت‌ها و آمد و شد آن‌هاست؛ اما در باطن علمی است درباره كيفيات وقايع و موجبات و علل حقيقی آن‌ها و به همين سبب تاريخ از حكمت سرچشمه می‌گيرد(ابن خلدون، 1366،ج1،ص64)
كافيجی (م879ق) موضوع تاريخ را عبارت از رويدادهای برجسته و غريبی می‌داند كه برای ترغيب به انجام كارهای نيك و تحذير از انجام كارهای شيطانی و شادمان ساختن انسان‌ها از انجام اعمال نيك و بر حذر داشتن آنان از افعال ناپسند و نيز برای نصيحت، عبرت، انبساط و انفعال، به كار گرفته می‌شود. وی معتقد است تاريخ واژه‌ای معرب و برگرفته از «ماه روز» فارسی است.(كافيجی،1368، ج2، ص61)
موضوع تاريخ از منظر سخاوی(م902ق) انسان و زمان است و مسائلی كه تاريخ به آنها عنايت می‌ورزد عبارتند از جزئيات مفصل احوال و اوضاع انسان و زمان كه بر آنها عارض می‌شود. وی در ادامه به تفاوتی كه اصمعی ميان دو لغت «أرخ» و «ورخ» قائل شده، اشاره می‌كند و می‌گويد «اين نكته مؤيد اين است كه واژه تاريخ ريشه عربی دارد. البته هستند ديگرانی كه معتقدند اين واژه عربی ناب نيست، بلكه واژه‌ای است معرب و برگرفته از «ماه روز» كه معادل عربی آنها به ترتيب قمر و يوم است و روی هم رفته همان شبانه روز فارسی است.
الصولی آورده است تاريخ هر شئ غايت و وقت نهايی آن است. بدين‌سان احتمال دارد كسی را تاريخ قومش بخوانند. مطرزی در توضيح اين مطلب گفته است اين عبارت يا نشانگر اين امر است كه آن شخص از نظر كرم و فخر و كارهای بزرگی كه به او نسبت می‌دهند بر بلندترين قله شرف قوم خود جای دارد و يا بيانگر اين موضوع است كه او به ذكر اخبار و مشابه آن می‌پردازد ...چكيده كلام اينكه اصلاح تاريخ به دانش و فنی دلالت دارد كه در آن از وقايع زمان به منظور تعيين هنگام آن وقايع سخن می‌رود. در واقع تاريخ به آنچه در عالم بوده و هست، مربوط می‌شود.(سخاوی ،1368،ج2،ص84)
حاجی خليفه (م1067ق) علم تاريخ را به شناخت احوال طوايف، شهرها، عادات و رسوم، فنون و صنايع، نسب‌شناسی و وفيات، اختصاص داده است و موضوع آن‌را احوال پيشنيان از قبيل پيامبران، اوليا، عالمان، حكما، پادشاهان، شاعران و غيره می‌داند(حاجی خليفه ،ج1،ص271)
فرانتس روزنتال كه كتابش در زمينه تاريخ تاريخنگاری در ميان مسلمين از منابع قابل ذكر به شمار می‌رود می‌نويسد.
در زبان عربی، تاريخ هم به معنای روز شمار و هم دوران است. اين واژه را در ادبيات پيش از اسلام نمی‌يابيم؛ در قرآن كريم نيامده و در احاديث نبوی هم اشاره‌ای به آن نشده است. مهم‌تر آنكه تنها حديث مربوط به آغاز عصر اسلامی كه در صحيح بخاری می‌آيد ريشه(عد) و نه (أرخ) را به‌كار می‌برد. اما چنانچه از ظواهر امر بر می‌آيد، واژه تاريخ نخستين بار به همراه داستان‌های مربوط به آغاز عصر اسلامی [تقويم هجری] در ادبيات عربی راه می‌يابد.(روزنتال،1368،ج2،ص25)
كلمه تاريخ در ميراث اسلامی از آغاز تاكنون به شش معنا به كار رفته است.
سير زمان وحوادث به معنی تطور تاريخی .معادل (The history of)، تعيين زمان حادثه تاريخی با روز ماه و سال .معادل (The date)، علم تاريخ و تعريف آن ،كتاب های تاريخ و محتويات آن .معادل (The history)،تدوين تاريخ يا توصيف تطور و تحليل آن .معادل (Historiography)، شرح حال نگاری و معرفت رجال .معادل (The biography)، به معنای ميراث اقوام و بيانگر شمايل بنيادی امت‌ها.
واژه تاريخ در قرآن به كار نرفته است؛ ولی چندين كلمه را می‌توان يافت كه هر يك به نوبه خود انديشه تاريخ را به ذهن متبادر می‌كند. مشهورترين اين واژه‌ها عبارتند از خبر، حديث، قصص، عبرت، نبأ، قرون و اساطير كه به اختصار توضيح داده می‌شوند.
خبر به معنای رويداد، حادثه و نيز اطلاع و آگاهی از رويدادهای مهم است. اين كلمه با واژه حديث و اثر قرين شده، به معنای قول، فعل و تقرير پيامبر(ص) و معصومين(ع) نيز به كار رفته است. از بررسی فهرست اين نديم و ديگر نوشته‌ها اين چنين برمی‌آيد كه اعراب در آغاز اسلام، واژه مورخ را درباره كسی كه به تاريخ ‌نگاری مشغول بوده است، به كار نمی‌برده‌اند؛ زيرا دانش تاريخ در آن روزگار به حد تكاملش درپايان دوره اموی و عباسی نرسيده بود. بلكه آنان مورخ را «اخباری »خوانده‌اند و موضوع پژوهش او را درباره هرچه بوده است اخبار ناميده‌اند. از اين روست كه می‌بينيم بيشتر شاغلان اين رشته علمی بر تأليفات خويش نام‌هايی از اين قبيل داده‌اند. اخبار گذشتگان، اخبار پيشنيان، اخبار پيامبر(ص) اخبار عرب ،كتاب سرگذشت‌ها درباره اخبار و رويدادها. آنان در اين موارد واژه تاريخ را به كار نبرده‌اند.(جواد علی ،367،ج1،ص121)
خبر گزارش يك سخن و يا رويداد و حادثه است كه شخصی آن‌را بيان می‌كند. خداوند متعال در ماجرای حضرت موسی(ع) به هنگام عبور از وادی طور سينا از زبان آن حضرت با اين واژه اشاره كرده است. در اين آيه حضرت موسی(ع) به همسر خويش می‌گويد كه قصد دارد تا از آتشی كه از راه دور مشاهده می‌شود، خبری باز آورد «إذ قال موسی لأهله انی ءَانست ناراًسئاتيكم منها بخير أو ءَاتيكم بشهاب قبس لعلكم تصطلون»(نمل ،7)
موسی (ع)به همسرخويش گفت من از دور آتشی ديدم؛ شما را از نزديك آن [آتش] خبری آورم يا برای شما آتشی افروخته آورم تا گرم شويد.(رشيد الدين ،1371،ج7،ص177)
حديث در لغت به معنای جديد، نو و تازه و دراصطلاح به قول يا حكايت فعل و تقدير معصوم اطلاق می‌شود.(شيخ بهايی ،1398ق،ص4) تاريخ در آغاز بخشی از حديث به شمار می‌رفت و به مانند آن نقل و روايت می‌شد. درواقع حديث، مأخذ سيره و مغازی بود. چنانچه برخی از محدثان بزرگ اسلامی، بخشی از تأليفات خويش را به تاريخ اختصاص داده‌اند.
سرگذشت‌های تاريخی قرآن از جمله موضوع پيدايش انسان اوليه، سرگذشت پيامبرانی مانند ابراهيم(ع) و موسی(ع) داستان‌های اقوام پيشين همچون عاد و ثمود و ماجرای ابراری چون اصحاب كهف و طاغيانی مانند فرعون، تا حدی در بين مردم پخش بود، ولی اين قرآن بود كه درباره آن‌ها جديدترين و تازه‌ترين خبر درست(حديث) را ارائه كرد. همانطور كه خداوند درباره موسی(ع) خطاب به پيامبراسلام(ص) آورده است «هل أتاك حديث موسی» (نازعات،15)
سياق اين آيه تسليت مصطفی است و تسكين دل وی به آن رنج و اذيتی كه از قوم خود می‌ديد، و طعن‌ها كه از مشركان می‌شنيد، رب‌العزة او را به ديدن و شنيدن آن مكاره صبر می‌فرمايد و وعده درجات و كرامات می‌دهد و از قصه و سرگذشت موسی او را خبر می‌كند كه از دشمنان چه رنج به وی رسيد و به عاقبت از حق چه كرامت ديد، گفت جل جلاله «هل أتك حديث موسی» يعنی «قد اتيك حديث موسی و قصته» .(رشيد الدين ،1371،ج6،ص102)
«قصص» جمع «قصه » و در لغت دنبال جای پای كسی را گرفتن و رفتن؛ رد پا را تعقيب كردن، خبر را دنبال كردن تا به كنه واقعيت رسيدن است.(ابن منظور ،1405ق،ج7،ص74)
قصه به معنای داستان، حكايت، سرگذشت و امری كه اتفاق افتاده است مترادف با رويدادهای تاريخی و گاهی در برابر آن و به مفهوم حوادث خيالی و غير واقعی به كار رفته است. خداوند در قرآن كريم قصه‌های متعددی نقل فرموده است كه همگی واقعی است؛ چنانكه خطاب با پيامبر(ص) می‌فرمايد«فاقصص القصص لعلهم يتفكرون».(اعراف ،176) فاقصص القصص، تو كه محمدی، قصه گذشتگان با ايشان بگوی تا باشد كه تفكر كنند. محمد بن اسحاق گفت، معنی آن است كه خبر اسلاف با اين اهل كتاب بگو تا چون بشنود بدانند كه اين خبرها موافق كتاب‌های ايشان است و تو مرد كتاب خوان نبوده‌ای، باشد كه انديشه كنند و بدانند كه اين را به وحی خدا و پيغام جبرئيل می‌گويی.(ابوالفتوح رازی ،1408ق ،ج9،ص20)
ابن كثير (م774ق) در مقدمه كتابش می‌نويسد «خداوند متعال در قرآن فرموده است: كذلك نقص عليك من أنباءما قد سبق و قد ءاتيتك من لدنا ذكراً(طه ،99)خداوند داستان آنچه بر مخلوقات گذشته است ،برای پيامبرش بازگو و سرگذشت امت های پيشين را ياد كرده و آنچه را كه به اوليايش رسيده و بر دشمنان آنها وارد شده، بيان فرموده است. پيامبر اين داستان‌ها را برای امتش شرح داده است.(ابن كثير ،1408ق،ج1،ص7)
تواريخ و قصص در بعضی مجموعه‌های قديم تاريخ ايران در كنار هم ذكر شده‌اند «مجمل التواريخ و القصص». در قرآن آنچه از احوال پيامبران و اقوام گذشته از باب عبرت و تذكر آمده است، «قصص» خوانده شده است. اما همه آن‌ها در نزد عامه مسلمانان از مقوله تاريخ به شمار نمی‌رود. در شاهنامه نيز آنچه به عنوان داستان از گفته دهقان يا موبد ياد می‌شود كه گاه نزد شاعر مفهوم تاريخ روايات واقعی دارد».(زرين كوب ،1381،ص28)
*منبع: دكتركمال صحرايی اردكانی
captcha