حجتالاسلام والمسلمین بهاءالدین قهرمانینژاد، مدیر گروه تاریخ، تمدن و انقلاب اسلامی دانشگاه تهران، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) پیرامون وحدت حوزه و دانشگاه گفت: وحدت حوزه و دانشگاه یک مطلب مبنایی است به این دلیل که خاستگاه علم وحیانی است و علمی را نمیتوانید پیدا کنید که منشأ وحیانی نداشته باشد.
وی افزود: در واقع میتوان گفت که با دلایل تاریخی میتوانیم ثابت کنیم که منشأ علوم حتی در دانشگاهها بهویژه در علوم نظری و در علوم فنی به نوعی دیگر، به حوزه برمیگردد؛ بنابراین اگر واقعیت وحدت حوزه و دانشگاه را بخواهید نگاه کنید، مثل این است که دو نفر از اعضای یک خانواده با یکدیگر باید وحدت داشته باشند و مشترک باشند. وحدت حوزه و دانشگاه از این منظر یک امر طبیعی و خلافش غیرطبیعی است.
قهرمانینژاد در ارتباط با سازوکار وحدت بین حوزه و دانشگاه اظهار کرد: این بدان معناست که همانطور که در حوزه تعمیق در علوم است و علوم عمق دارند، همانطور در دانشگاه هم این عمقدهی، عمقبخشی و گرایش به عمق باید دیده شود.
اشتراک در اهداف کلان
وی با اشاره به بحث اهداف این دو نهاد گفت: درست است که هر کدام از لحاظ جزئی یک اهدافی دارند اما از نظر کلان هدف مشترک دارند و هر کدام باید بهدنبال توسعه مبانی علم، روشهای علم و توسعه جهت صحیح علم باشند.
مدیرگروه تاریخ و تمدن دانشگاه تهران به معنای دیگر این وحدت اشاره و عنوان کرد: در واقع وحدت حوزه و دانشگاه معنایش این است که همانطور که حوزه یک روشهایی دارد، دانشگاه نیز یک روشهایی دارد. حوزه یک محتوای درسی دارد و دانشگاه هم یک محتوای درسی دیگر و هر چقدر به هم نزدیک شوند، به اصلاح وضع جامعه، اخلاق عمومی جامعه و اصلاح ساختاری جامعه کمک میکنند؛ بنابراین وحدت حوزه و دانشگاه شدنی، لازم و یک امر مبنایی است.
وی گفت: در کل اگر نگاه کنیم وحدت حوزه و دانشگاه حدود 30 درصد محقق شده است. در حقیقت 30 درصد این همه برکات داشته است و اگر این میزان به بالای 70 درصد برسد، سطح عالی و مطلوبی خواهد داشت.
قهرمانینژاد در پاسخ به این سؤال که هر کدام از نهادهای حوزه و دانشگاه مزیتهایی دارند و چرا از تجربیات یکدیگر استفاده نمیکنند، برای مثال زمان آموزش در حوزه 45 دقیقه و در دانشگاه یک ساعت و نیم است و ثابت شده که آن چیزی که در حوزه اتفاق میافتد کارایی بهتری دارد، گفت: هر جایی برای خود نظامنامه آموزشی دارد و برابر آن عمل میکند. اما واقع مطلب این است که در یافتههای روانشناسی آموزشی ثابت شده که کشش و گیرایی انسان برای مطالب علمی در همین محدوده زمانی 45 دقیقه است و برای عموم مردم نیز 20 دقیقه است. در این مسئله باید به روش آزمون و خطا عمل کنیم، بالاخره باید در نتیجهای که از روش آماری استقرایی میگیریم تأمل کنیم و فکر میکنم در عمل و به تدریج به این نتایج برسیم.
مشکل بحثهای ساختاری
وی با تصریح اینکه مشکل اصلی بحثهای ساختاری است، گفت: نوع نگرش به علم و دانش را در مراکز دانشگاهی و حوزوی باید تغییر دهیم و این وظیفه تک تک افرادی است که در مجموعه علمی وظیفهای را برعهده دارند و در رأسش استادان حوزه و دانشگاه هستند. باید جهتدهی کنند که این در عمل محقق شود. البته کار زیادی دارد و راهی طولانی باید بروند ولی باید در این مسیر قرار بگیرند.
قهرمانینژاد با اشاره به ویژگیهای شهید مفتح اظهار کرد: تقریباً همان ویژگیهای ایشان در روحانیانی که الان در دانشگاهها کار میکنند نیز است. شهید مطهری پایهگذار تفکر وحدت بین حوزه و دانشگاه بود. قبلاً طوری تبلیغ میشد که روحانی به سمت دانشگاه نرود، دانشگاه نیز به سمت روحانی نیاید. اما تفکر شهید مفتح این بود که ما باید به سراغ دانشگاهیان برویم. انتقادپذیری، نقدپذیری و توجه به نظرات دیگران از ویژگیهای بارز وی بود.
وی با اشاره به حدیثی از امام حسین(ع) گفت: در حدیثی به نقل از آن امام معصوم در کتاب بحارالانوار، جلد 75، صفحه 119، آمده است: «من دلایل العالم انتقاده لحدیثه و علمه بحقایق فنون النظر» به این معنا که از نشانههای عالم این است که خودش حرف خودش را نقد کند و معتقد باشد که حرفش قابل نقد است و به فنون و ریزهکاریهای علوم توجه داشته باشد.
وی در پایان عنوان کرد: بهطور مثال شیوه تدریس خودش یک علم است که فن و تجربه هم لازم دارد و به کمکش میآید. آیتالله مفتح، شهید مطهری و شهید بهشتی این ویژگیها را داشتند و البته بقیه هم باید داشته باشند.