به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، افشین شحنهتبار، مدیر انتشارات شمع و مه، در پی انتشار یادداشت ایکنا درباره رمان «محمد(ص)» با این رسانه به گفتوگو پرداخت که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ـ لطفا درباره نشر و ترجمه رمان برای ما توضیح بدهید.
وقتی اثری تولید میشود، در اصل تصور بر این است که کار تمام شده است. رمان «محمد(ص)» در سال 2011 ترجمه شد و اثر خوبی از شقایق قندهاری بود که چندین بار نیز مورد بازخوانی قرار گرفت. همچنین ادیتور آمریکایی «اریکا تایبر» نیز این کار را ادیت کرد که سپس برای چاپ آماده شد.
باید به این نکته توجه داشت که صرفاً چاپ یک اثر نمیتواند دلیل موفقیت اثر باشد، بهویژه اینکه رمان در فضای بیرون از ایران اثر خاصی باشد.
ـ در این باره با چه مشکلاتی روبرو بودید؟
برای معرفی یک اثر در خارج از کشور چند مانع وجود دارد؛ در وهله نخست مشکلی که برای ارائه رمان محمد(ص) داشتیم این بود که این اثر از منطقه خاورمیانه به غرب ارائه شده بود.
این نکته اولین مشکل کتاب بود. دومین مشکل این بود که اثر مورد نظر ترجمه بود. این سخن به این دلیل مطرح است که برخی کشورها همچون انگلستان بر روی آثاری که ترجمه هستند، نوعی حساسیت دارند و نگاه سردی به این دست آثار نشان میدهند و حتی گاهی در برابر آن جبهه میگیرند تا اثری که به زبان مادری نوشته شده باشد.
مشکل دیگر این بود که نویسنده رمان محمد(ص) در جهان شناخته شده نبود. این در حالی بود که در داخل کشور ابراهیم حسنبیگی را اهالی قلم میشناسند و ایشان از نویسندگان باتجربه به شمار میروند.
این مشکل نه فقط درباره حسنبیگی، بلکه درباره همه نویسندگان مصداق دارد. وقتی اثر چنین نویسندگانی در خارج از کشور ارائه میشود، مشکل اینجاست که به دلیل ناشناس ماندن چنین نویسندگانی، اثر آنها نیز مورد اقبال و توجه قرار نمیگیرد.
ـ آیا برای توزیع این اثر در خارج از کشور با دیگر سازمانها صحبت شده بود؟
درباره رمان محمد قبل از اینکه ترجمه این اثر را ارائه کنیم، با سازمانهای مختلفی از جمله سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفتوگو کردیم تا از این اثر حمایت کنند. حتی مرکز اسلامی لندن و مؤسسه اسلامی فعال در لندن در این باره طرف گفتوگوی انتشارات شمع و مه بودند.
حتی رایزنی فرهنگی در کشورهای مختلف در این باره مورد توجه قرار گرفتند و با آنان گفتوگو و مذاکره شد. ولی وقتی کار تولید شد و برای نشر و توزیع آماده شد، هیچ کدام از نهادهایی که با آنان مذاکره شده بود، پای کار نیامدند و اثر را حمایت نکردند.
منظور از حمایت در این باره حمایت مالی نبوده است. برای مثال حرکت بسیار خوبی که در حمایت از کتاب «دا» یا «من زندهام» انجام شد، اقدام بسیار مناسبی بود. این عملکرد نه فقط در ایران، بلکه در تمام جهان انجام میشود.
متاسفانه چنین کارهایی در ایران انجام نشد و همه صحبتهایی که شده بود، در حد شعار باقی ماند. در صورتی که این کتاب که به عنوان کتاب سال ایران معرفی شد، توانایی آن را داشت که در کمیتههای جهانی حضور داشته باشد.
این در حالی بود که وزارت ارشاد حتی یک نسخه از این کتاب نخرید. هیچ حمایتی از این اثر که به عنوان اثر سال 92 ایران در بخش کتب انگلیسی شناخته شد صورت نگرفت. وزارت ارشاد در این باره اظهار کرد که در خرید کتاب به زبانهای دیگر هیچ برنامهای نداریم.
این اثر همچنین کتاب برتر مجمع تقریب مذاهب اسلامی شد و آیتالله اراکی از این اثر تقدیر کردند. ولی فقط در این حد که در محافل از رمان محمد(ص) اسم برده شود، مورد توجه قرار گرفت.
ـ انتشارات و نویسنده اثر در این باره چه اقدامی انجام دادند؟
حسنبیگی هم در این باره خیلی تلاش کرد و در هر کشوری که میرفت، اثر را معرفی میکرد. حتی مدیر وقت مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی هیچ حمایتی برای برپایی مراسم رونمایی که در سال 2012 در نمایشگاه فرانکفورت برای این اثر برگزار شد، انجام نداد که سبب بروز مشکلاتی برای حسنبیگی در آلمان شد.
این رویکردها سبب شد که نتوانیم رمان را به خوبی معرفی کنیم و این اثر همچنان ناشناس باقی ماند و با اقبال در خارج از ایران مواجه نشد. این مسائل بسیار مهم است. بحث ادبیات در حوزه بینالملل بسیار پیچیده و سختتر از داخل است.
نویسنده و ناشر دوست دارند که آثارشان جهانی شود، ولی این اقدام تنها با تواناییهایی که یک ناشر خصوصی دارد، قابل انجام نیست. شمع و مه بیش از 30 اثر تاکنون در سطح بینالملل ارائه کرده است. متاسفانه هیچ گونه حمایتی در این حوزه انجام نشده است.
این اقدام بسیار پرهزینه است و بدون حمایت دولت پیش نمیرود. توان یک بخش خصوصی بیش از کارهایی که انجام داده نیست. اگر از این کار در زمان مناسب به خوبی حمایت میشد، قطعاً با اقبال بسیار خوبی مواجه میشد.
با توجه به ادبیات مدرنی که این اثر دارد ـ زیرا اولین رمان مدرنی است که درباره حضرت محمد(ص) نوشته شده است ـ میتوانست موفقیتهای بسیاری را برای کشور به ارمغان بیاورد، ولی به راحتی از کنار این اثر گذشتند.
متأسفانه در ایران رسم بر این است که اگر کاری به درستی انجام شده باشد، به آن توجه نمیکنند؛ حاضر هستند هزینههای سنگینی را برای کارهایی که همه نیمهکاره مانده است، بپردازند ولی در قبال کارهایی که بخش خصوصی انجام داده بیتفاوتند.
این موضوعات از دلایلی بود که کتاب نتوانست با توجه به پتانسیلی که داشت، به خوبی عرضه شود. البته ناامید نیستم و همچنان در حال کار هستم و به زودی نسخه جدید این کتاب را به آلمانی منتشر میکنیم و این طور نیست که کتاب رها شده باشد.
ولی باید توجه داشت که توان یک ناشر خصوصی خیلی محدود است. هزینه ارسال این اثر تا انبار آمازون به میزان هزینه چاپ یک تیراژ کتاب است. چه توقعی میتوان از یک ناشر خصوصی در این باره داشت.
حتی آثاری که جایزههای خوب جهانی برده است، مثل کارهای هوشنگ مرادی کرمانی همچون «خمره» که جایزههای جهانی برده است، پرفروش نیست. در این باره وزارت ارشاد باید بخشی را به این اقدام تخصیص بدهد و چارهجویی کند.
نباید کارها ظاهری باشد و نمایشگاهی برگزار و صحبتی از کتاب در رسانههای داخلی صورت گیرد و تمام شود. البته با توجه به تجربه فعالیت در خارج و داخل ایران متوجه این نکته شدهام که در دوره جدید اوضاع بهتر شده است.
متاسفانه هنوز هم ناشر، نویسنده، مترجم و ... آماتور هستند و وزارت ارشاد هم آماتور برخورد میکند.