مهمترین شاکله هویت فرهنگی ما ایرانیان زبان و ادبیات فارسی است که با پیشینه هزار و چند صد سالهاش میراث معنوی همه اقوام ایرانی به شمار میرود. از گذشتههای دور، همه ایرانیان در گسترش و غنای زبان فارسی دست داشتهاند؛ شواهد گویای این واقعیت تاریخی را در سخن رودکی از سمرقند، فردوسی از توس، فرخی از سیستان، فخرالدین اسعد از گرگان، بیهقی از سبزوار، انوری از ابیورد، نظامی از گنجه، خاقانی از شیروان، اوحدی از مراغه، کمالالدین عبدالرزاق از اصفهان، سعدی و حافظ از شیراز، جامی از هرات، دهخدا از قزوین، معین از گیلان، نیما از مازنداران و صدها شاعر، نویسنده و دانشمند دیگر از جای جای حوزه تمدنی ایران بزرگ میتوان دید.
با این حساب، زبان و ادبیات فارسی، ملک مشاع و میراث مشترک همه پارسیزبانان و فارسیدانان همه جهان به طور عام و سامانبخش هویت فرهنگی ایرانیان به طور خاص است. موقعیت فرهنگی ایران و فرهنگ ایرانی در حوزه گسترده تمدنی ایران وامدار ادبیات فارسی است.
برای مثال در شبه قاره هند، کسانی همچون غنی کشمیری، منیر لاهوری، محمد داراشکوه، غنیمت لاهوری، بیدل عظیمآبادی، فیضی اکبرآبادی، غالب دهلوی و سرانجام اقبال لاهوری به پارسی به نظم و نثر آثاری جاویدان از خود به جای گذاشتهاند. سلاطین عثمانی در آسیای صغیر به پارسی فرمان مینوشتند و شعر میسرودند و امپراتوران مغول گورکانی در شبه قاره هند به پارسی سخن میگفتند و فرمان میراندند.
مهمتر آن که زنجیره ادبیات عرفانی، جایگاه راسخ زبان فارسی را در سراسر جهان، چه کشورهایی که مسلمانان در آنجا اکثریت هستند یا اقلیت باشند، تثبیت میکند. اگر زبان عربی، زبان شریعت اسلام است، زبان فارسی زبان طریقت عرفان و معرفت در میان مسلمانان جهان است.
مروری بر دغدغههای رهبری در این باره
رهبر معظم انقلاب در سال 1385 طی دیدار دانشگاهیان سمنان یادآوری کردند که «بنده در یکى از همین ملاقاتها به دانشجوها گفتم شما براى 50 سال آینده برنامهریزى کنید؛ توقع ما این است. منظورم در زمینه علم است. هدف را این قرار بدهیم که 50 سال بعد، کشور شما یکى از مراجع عمده و درجه اول علمى دنیا باشد؛ به طورى که اگر کسى خواست با تازههاى دانش آشنا شود، مجبور بشود زبان ملى شما را یاد بگیرد. شما کارى کنید که در 50 سال آینده، این نیاز به زبان فارسى شما باشد.»
عین همین مطالبه در سال 1386 نیز در دیدار با نخبگان جوان کشور مطرح شد. رهبر معظم انقلاب در اجتماع مردم اسفراین در سال 1391 نیز به تکرار مطالبه خویش پرداخته و چنین فرمودند: «من چندى قبل به جوانهاى دانشجو و نخبه این نکته را گفتم باید همت شما این باشد که در دنیا به وضعى برسیم که اگر کسى بخواهد به تازههاى علمى دست پیدا کند، مجبور باشد زبان فارسى یاد بگیرد. جوانان ما این آینده را به عنوان یک آینده حتمى و قطعى در نظر بگیرند، براى آن تلاش کنند، براى آن کار کنند.»
معظمله در سال گذشته و در دیدار اساتید دانشگاهها، یک بار دیگر به این موضوع پرداختند و این بار با بیان جمله معروف «نگران زبان فارسیام»، تاکید کردند که «زبان فارسى این قدر ظرفیت و گنجایش دارد که دقیقترین و ظریفترین علوم و دانشها میتوانند با این زبان بیان شوند. زبان فارسى باید گسترش پیدا کند. باید نفوذ فرهنگىِ زبان فارسى در سطح جهان روزبهروز بیشتر شود. فارسى بنویسید، فارسى واژهسازى کنید و اصطلاح ایجاد کنید. کارى کنیم که در آینده، آن کسانى که از پیشرفتهاى علمى کشور ما استفاده میکنند، ناچار شوند بروند زبان فارسى را یاد بگیرند.»
ارزشمندترین ذخیره
آثار ادبی منظوم و منثور پارسی از ارزشمندترین ذخایر و غنائم فرهنگی در حوزه تمدنی ایران است. خلاصه، زبان و ادبیاتی که فردوسی در توس خراسان، مولوی در قونیه، سعدی و حافظ در شیراز، خواجو در کرمان، قطران در تبریز، خاقانی در شروان، نظامی در گنجه، ناصر خسرو در یمگان، شهریار در تبریز و اقبال در لاهور با آن سخن گفتهاند، میراث معنوی ماست و باید آن را صادقانه پاس بداریم.
یعنی همان «لفظ در دری» که ناصر خسرو آن را در «پای خوکان» نیفکند و همان «قند پارسی» که حافظ از شیراز به بنگاله فرستاد!
در سطح سیاسی و بینالمللی هم، این ادبیات ماست که هویت ما را به طور مستمر در سطح کلان محفوظ داشته است. این شعر سعدی است که بر سر در سازمان ملل نقش است و این غزل حافظ، مثنوی مولانا و رباعیات خیام است که اروپاییان از آن به عنوان اثری ارزشمند استفاده میکنند.
کسی که تاریخ ایران را میشناسد و برای هویت ایرانی احترام قائل است، میداند که پاسداری از فرهنگ ملی، زبان و ادبیات پارسی و تقویت هویت ایرانی بیش از مسائل دیگر باعث رشد آگاهی فرهنگی و ملی، زمینهساز همه جهشهای مثبت سیاسی و اجتماعی خواهد شد.