مصطفی عباسی مقدم، رئیس مرکز قرآن و عترت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به تشریح ارتباط میان قرآن و متون دینی با علوم بشری مانند طب و درمان پرداخت.
وی تصریح کرد: شاید برخی گمان کنند که دین و متون دینی تنها عهدهدار هدایت و جهت دهی جنبههای متافیزیک و غیرمادی حیات انسانی هستند و همه ابعاد مادی و جسمانی زندگی ما باید با علوم بشری اداره شود، رویکرد غالب در علوم تجربی غرب همین است که کلیسا را با امور زندگانی مادی و اجتماعی مردمان چه کار؟ اما در نگاه اسلامی و از منظر قرآن و سنت اصیل اسلامی اینچنین نیست.
عباسی مقدم افزود: در فرهنگ اسلامی بسیاری از مسایل مادی، معنوی، جسمی و روحی حیات بشر در هم تنیده و متداخل هستند و ثانیا دین و آموزههای قرآنی بطور جدی وارد تمام عرصههای حیات انسانی میشوند و از هیچیک از آنها غافل نیستند.
وی ادامه داد: از یک نقطه ساده شروع کنم، واژه انسان و بشر هر دو در قرآن بکار رفته اما وقتی تفاوت کاربردهای آنها را بررسی میکنیم مهمترین فرضیه این است که هرجا خصوصیات معنوی و حیات وسیع و سرنوشت کلان مدنظر است کلمه انسان به کار رفته و هرجا ابعاد جسمانی و نزدیک و ملموس او مطرح باشد کلمه بشر، آمده است مثلا خسران و از دست دادن سرمایههای اصلی زندگیکه بیشتر امری معنوی است به انسانیت ارتباط داده شده است«ان الانسان لفی خسر:عصر2» از سوی دیگر پیامبر وقتی میخواهد مشترکات آفرینش خود با مردم را گوشزد کند یعنی بعد مادی و جسمانی و خلقتش را، میگوید «انا بشر مثلکم››.من بشری همانند شما هستم.
گزارههایی در قرآن بر پیشگیری از بیماریها و درمان میپردازد
رئیس مرکز قرآن و عترت وزارت بهداشت ضمن بیان ارتباط مستقیم برخی آیات قرآن به حوزه سلامت عنوان کرد: گزاره های متعددی در آیات قرآن و متون روایی وجود دارد که مستقیما به شیوه زندگی جسمانی بویژه پیشگیری و درمان آفات و بیماریها می پردازد. وقتی به صراحت از شفابخشی عسل به عنوان یک خوردنی سخن میگوید و یا از عدم اسراف در خوردن دفاع میکند و در توصیف خوردنیهای بهشت به طور غیر مستقیم برخی نکات تغذیه را یادآور میشود و یا در مورد مواد غذایی بدست آمده از دریا برصفت‹‹لحما طریا›› گوشت تر و تازه تاکید میکند جملگی دلالت بر اهتمام و ادعای قرآن در مورد سلامت بشر دارند.
روایات و حدیث، شالوده طب دینی را تشکیل میدهند
وی اظهار کرد: اگر به روایات و حدیث هم بعنوان مکمل آیات نگاه کنیم در آنجا هم رهنمودهای روشنی می بینیم که شالوده طب اسلامی و دینی را تشکیل میدهند. جالب است که علاوه بر برخی موارد مصداقی از درمان و چاره جویی امراض، اصول و محورهای اساسی طب هم بیان می شود مثل پیشگیری، کم خوری، نظم در کار و استراحت.
این فعال قرآن پژوهی و طب در ادامه به تنش ها و اختلافاتی که در رابطه با تعبیرهایی که از آن به عنوان طب قرآنی و یا طب اسلامی یاد میشود پرداخت و خاطر نشان کرد: در مورد این مسئله بحثهای زیادی در گذشته و حال مطرح بوده است باید در نظر داشت که در سرآغاز رشد و شکوفایی علوم در قلمرو اسلامی که بعد از گسترش تفسیر، علوم ادبی، فقهی و کلامی بوده است هیچ تمایز و جدایی میان علوم برگرفته از متن متون دینی و تجربه بشری وجود نداشته و این تفکیک و جدا سازی از دوره بازگشت علوم طبیعی از غرب به شرق یعنی از غرب به ممالک اسلامی پیدا شد.
وی افزود: انگار که این علوم طبیعی و تجربی به موضوعاتی جدا از موضوعات علوم اسلامی مربوطاند در حالی که این چنین نیست و موضوعات کاملا مشترک است هرچند روشهای تحقیق و نگرشهای مبنایی متفاوت هستند. مثلا در آن دوره یعنی از قرن سوم به بعد همان مدرسه و مکتبی که در زمینه فقه، عمیقترین تحقیقات را سامان بخشیده، عهده دار تعلیم و تربیت متخصصان فیزیک و نجوم و شیمی بوده است.
بگذارید دانشها و یا زیر مجموعههای آنها بدون اصرار و انکار ما به راه خود ادامه دهند
عباسی مقدم اضافهکرد: با تعیین حدود و مرزهای یک دانش از سوی یک یا چند نفر هرچند صاحبنظر و عالم هم باشند سرنوشت علمها مشخص نمیشود بلکه این جریان جاری دانش در طی قرون و دهه هاست که تعیین کننده مرزهای وجود یا عدم یک علم است. بنابراین بگذارید دانش ها و یا زیر مجموعههای آنها بدون اصرار و انکار ما به راه خود ادامه دهند یعنی به هرحال این همه مسائل و مباحث که تحت عنوان علوم اسلامی مضاف مطرح هستند مانند روانشناسی اسلامی، ادبیات اسلامی، اقتصاد اسلامی، طب اسلامی چه بخواهیم و چه نخواهیم حیات و روندی دارند و در زندگی و مطالعات مردم اثر گذارند چه شما نام و پسوند اسلامی و دانش مستقل برای آنها قائل شوید و چه نشوید.
وی اظهار کرد: آنچه مهم است حضور این دانشها و تاثیر آنها در روند رشد فکر و اندیشه و دانش ورزی انسانهاست، و در این زمینه طب و علوم سلامت هم با توجه به ریشهها و شاخههایی که در دانشهای اصیل اسلامی مانند تفسیر و حدیث و فقه دارند از ظرفیت و استعداد بالایی در این زمینه برخوردارند که زمینه امید و نوید بخش مجموعهای گرانسنگ از یافتههای علمی در خدمت انسان و جامعه خواهد بود.
عباسی مقدم افزود: بنابراین چه با نگاه حداکثری و چه با نگاه حداقل ارتباط میتوانیم از طب اسلامی سخن بگوییم هرچند اگر به تنهایی سراغ قرآن برویم شاید با توجه به قلت آیات مرتبط با سلامت، قدری کار دشوار شود. ولی توجه داشته باشیم که قرآن، از دیدگاه خود قرآن، هیچگاه نبایستی به تنهایی مصدر و منبع استنباط قرار گیرد و شاید مصداق شعار ‹‹حسبنا کتاب الله›› باشد که بزرگان دین به شدت با آن مخالفت کرده اند چرا که مستلزم انکار و ترک رهنمودهای پیامبر و اهل بیت(ع) به عنوان مفسران اصلی قرآن بوده است.
در قرآن و عترت هم مسائل راهبردی و کلان طب وجود دارد و هم مسائل ریز و جزئی
این فعال قرآنی سپس به میزان نفوذ و آموزههای قرآن و عترت در حیطه مبانی طب و سایر علوم پرداخت و عنوان کرد: اگر قدری به ادبیات قرآن و حدیث در این زمینه مراجعه کنیم هر دو نوع گزارهها را میتوان مشاهده کرد که اتفاقا از نوع صریح و غیرقابل تعبیر و تاویل است. یعنی در قرآن هم راهبرد و جهتگیریهای مثلا در روانشناسی یا طب اسلامی برگرفته از دین قابل مشاهده است و هم تحلیلها و بیانات مسائل ریز و جزئی مرتبط با سلامت روان و جسم انسان دیده میشود.
وی بیان کرد: اگر بخواهیم یک مرزبندی مشخص در اینجا ارائه کنیم، به نظر من شاید مرز انسان و جهان قابل طرح باشد یعنی هرجا موضوع انسان مطرح است و حالات و روحیات او، آموزه های دینی به هردوبخش کلیات و جزئیات بطور واضح وارد می شوند اما در آنچه مستقیما به انسان مربوط نیست مگر در حد اشارات حداقل ورودی ندارد، بنابراین چیزی به نام ریاضی اسلامی، فیزیک و شیمی اسلامی و یا حسابداری اسلامی مطرح نمیشود ولی فرهنگ اسلامی، اقتصاد اسلامی، روانشناسی اسلامی، جامعه شناسی اسلامی و مدیریت اسلامی واقعا معنا دار است و هریک مجموعه ای از مسائل و روشها و اصول موضوعه را شامل می شود که ارکان یک علم مستقل را تشکیل می دهند و طب اسلامی هم به عنوان اینکه عمیقا با مسایل مادی و معنوی بشر سروکار دارد و سعی در کشف حقایق پیدا و پنهان آن می نماید می تواند در زمره علوم اسلامی به شمار آید.
عباسی مقدم تأکید کرد: حالا اینکه به همه مسایل ورود کند یا نه، این بستگی به شرایط و احوالی دارد که شارحان و مفسران نخستین قرآن یعنی معصومین علیهم السلام با آن مواجه بوده و تا چه حد امکان تبیین مسایل این علوم را برای مردم داشته اند.
وی خاطر نشان کرد: مثلا در عرصه سیاست و اقتصادِ جمعیِ ماخوذ از بطن دین، ما تنها دو برهه زمانی قابل اتکا داریم که دوران چند ساله پیامبر و چهارساله امیرالمومنین است و میتوانیم براساس تحولات این زمانها، اصول و قواعد اقتصاد و سیاست اسلامی را استخراج نماییم.
ادامه دارد.....