مصطفی نوروزی، مشاور سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، با اشاره به بازتولید جاهلیت مدرن، به شرایط کنونی جهان از دیدگاه اسلام پرداخت و گفت: مهمترین دوگانه معرفی کننده شرایط فعلی از نگاه تفکر دینی دوگانه تضاد بین شرک و توحید یا جهالت و بصیرت است که مهمترین تضاد محسوب میشود.
وی افزود: متفکران معاصر طی سالهای گذشته با تضادهایی روبرو بوده که سعی کردند این تضادها را شناسایی و راه حلی برای عبور از آنها ارائه کنند؛ آنچه اندیشمندان دو سه سده اخیر در تبیین شرایط اصلی و ساختار قدرت و روابط بینالملل تلاش مستمر کردند، نوعا به درک تضادهای اصلی منجر نشد ولو اینکه خود معتقد بودند تضادهای اصلی را شناختهاند اما واقعاً این امکان برایشان میسر نشد.
رهایی حجاز و دیگر قدرتها از جاهلیت اولی پس از اسلام
نوروزی با بیان اینکه ما با 2 دوره جاهلیت اولی و مدرن روبرو بودهایم، اظهار کرد: علاوه بر جهان عرب، کشورهای پرقدرت و پیشرفته و امپراطوریهای بزرگ نیز دچار جاهلیت اولی بودهاند و نقطه آغازین بعثت پیامبر اسلام(ص) در یک شرایط شرک و جاهلیت قرار داشت.
وی گفت: جاهلیت اولی دورهای بود که از آن عبور شد که نتیجهاش این بود که حجاز به عنوان یک منطقه بزرگ فرهنگی و پایگاه وحی از جهالت عبور داده شد، ایران از شرک ثنوی رها شد و مسیحیت نیز در آن زمان از شرک تثلیث گذشت؛ این شرایط به دلیل تبیین، تشریح و تحلیلی بود که از تفکر اسلامی نشأت گرفته و به دیگر نقاط جهان رسید.
دلایل آغاز جاهلیت مدرن پس از اسلام
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: به دلیل اینکه اسلام در بسط خود دچار مشکل شد و نتوانست جهان را به یکباره دچار تغییر اساسی کند و همچنین دولتهای بعدی برخاسته از تفکر اسلامی نبودند، به مرور با یک دوره جهالت و شرک جدید مواجه شدند که پیشرفتهتر و قدرتمندتر بود؛ چرا که هم مختصات جاهلیت اولی را دارد و هم قدرت علمی، تحلیلی، نظریهپردازی و تئوریپردازی دارد اما به لحاظ ویژگیهای فکری و نظری فاقد ویژگیهای برجسته و بزرگی است.
وی با بیان اینکه شرک جدید در درجه اول نخبهها و متفکران جامعه را هدف میگیرد، گفت: اگر شرک اول ثروتاندوزان و قدرتطلبان و رؤسای قبایل را هدف قرار میداد امروز شرک مدرن از محیطهای علمی تغذیه میکند و به شکل یک ایده و تئوری و مبانی فکری توسعه پیدا میکند که این مسئله کار را برای مواجهه با آن مشکلتر میکند.
متفکران عاجز از ارائه راه حل برای مقابله با جاهلیت مدرن
نوروزی خاطرنشان کرد: روشنفکران زحمات زیادی در 350 سال اخیر کشیدند اما به دلیل پیچیدگی لایههای شرک نتوانستند از این لایهها عبور کنند و نهایت تلاششان این شد که دنیا در شرک دوم قرار گرفت؛ بنابراین شرک به دلیل خلأ فرهنگ توحیدی بازتولید شد.
وی گفت: شرک مدرن با ادعای علمگرایی و عقلانیت پدید آمد و یک قدرت جهنمی و بدون مهار را شکل داد، البته متفکران اسلامی بعضاً به این تضاد پی بردند اما در فرهنگ انقلاب اسلامی و در تفکر امام(ره) و رهبری این گره و معضل بسیار عمیقتر و دقیقتر تفسیر و تحلیل شد.
نوروزی ادامه داد: متفکران اسلامی معاصر همچون سیدقطب، حسن البنا و ابوالعلای مودودی و یا متفکرانی از شبه قاره توانستند تا تضاد اصلی را دریابند اما نتوانستند آن را در بستر شرایط فعلی جهانی به یک ایده قابل دفاع تبدیل کنند و متأسفانه نتیجه کار به تفکر ارتجاعی رسید، همانطور که خروجی ایدههای شخصیتهایی همچون سیدقطب یا مودودی به عنوان روشنفکران مسلمان به حرکتهای جهادی سلفی منجر شد.
تلاش بیثمر سیدقطب برای ایجاد تحول
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به روند شکلگیری اندیشههای سید قطب گفت: سید قطب به عنوان یک متفکر معاصر تلاش گستردهای کرد؛ ایشان به قضیه جاهلیت جهانی میپردازد به ویژه بعد از اینکه به آمریکا مسافرت میکند افکارش تغییر میکند. شاید قبل از اینکه به این سفر برود یک نوع روشنفکر سکولار مسلمان بود اما بعد از آن، به یک روشنفکر انقلابی رادیکال تبدیل میشود و بعد از اینکه شرایط آمریکا را میبیند تحلیلی شتابزده انجام میدهد و به یک جمعبندی متقن و قابل اعتماد نمیرسد با این حال دورنمایی از تمدن فعلی را با سفر به آمریکا ارائه داده است.
وی ادامه داد: سیدقطب به این نتیجه میرسد که آمریکا دچار نژادپرستی، مادیگرایی، آزادیهای مفسد فردی، ابتذالات و هیجانات کاذب شده است و صداقت و راستی و انسانیت در آنجا جایگاهی ندارد.
نوروزی خاطرنشان کرد: سیدقطب بعد از سفر به آمریکا در سال 1950 به مصر به عنوان کشور پیشتاز جهان اسلام میآید و تفکرات خود را به یک ایده تبدیل میکند و به نهضت 1950 افسران جوان و حرکت انقلابی جمال عبدالناصر امید میبندد اما همان اتفاقی که در ایران بین جریان فدائیان اسلام و نهضت دکتر مصدق رخ میدهد. همانطور که فدائیان اسلام احساسشان این بود که نهضت دکتر مصدق سنخیتی با ایدههای دینی و اسلامی و بومی ایران ندارد و صرفاً یک نهضت ضد انگلیسی است، سیدقطب هم در مصر به این نتیجه میرسد که نهضت افسران جوان به رهبری ناصر یک نهضت عربی است.
وی ادامه داد: در حالی که شعار سیدقطب این بود که باید اسلام را از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس تعریف کنیم، آنها تحت عنوان قومیت عرب را از اقیانوس هند تا خلیج فارس تعریف کردند که تعریف ناقصی نسبت به آنچه که سیدقطب ارائه کرده بود، محسوب میشد.
نوروزی تصریح کرد: به دلیل اینکه سیدقطب نتوانست به یک تبیین عمیق و دقیق برسد این تفکر در بسط یک تفکر سلفی روح و جان خود را از دست داد؛ بنابراین تفکر سلفی حاکم بر جهان اسلام در سال 1950 اجازه نمیداد اندیشهای با این قدرت و عمق گسترش پیدا کند. این اندیشه باید در انقلاب اسلامی ایران بسط پیدا میکرد که واقعاً بسط پیدا کرد.
خلع سلاح تفکر غرب بعد از انقلاب اسلامی
این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به اندیشههای جهان غرب نیز گفت: غرب بعد از سالهای 1950 تا 1970 میتوانست ادعا کند که تلاش متفکران غربی منجر به شکلگیری مدرنیته شده است؛ چرا که در مقابل خود، جهان مسیحیت را میدید که فاقد هرنوع اتفاق و تفکر مثبتی است بنابراین میشد گفت آنها گامهایی در جهت روشنایی برداشتند اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تفکر غرب خلع سلاح شده است و هیچ نوع دفاعی از هویت و حیثیت خود نمیتواند کند، در اینجا تقابل شرک مدرن و بصیرت و آگاهی شکل میگیرد.
نوروزی ادامه داد: اگر انقلاب اسلامی ایران نبود، آنچه غرب دنبال میکرد را با همه انتقاداتی که در این ایدهها و افکار وجود داشت، میتوانستیم مثبت ارزیابی کنیم و حرکتی در دل تاریکی بدانیم اما بعد از انقلاب اسلامی ایران و بعد از اینکه انسان به هویت و آگاهی و بصیرت رسید، یک حقیقت بسط یافته جهانی شکل گرفت و غرب خلع سلاح شد.
ایستادگی غرب دفاع از نفسانیت ظلمانی است
وی با بیان اینکه ایستادگی غرب در برابر این تفکر ایستادگی شرک مدرن در برابر آگاهی است، گفت: اگر غرب بخواهد ایستادگی کند از نفسانیت ظلمانی دفاع کرده است و این برای غرب و متفکران غربی قابل دفاع نیست.
این کارشناس مسائل سیاسی با تأکید بر اینکه در مدرنیته غرب به نوعی نفسانیت توسعهیافته دست پیدا میکنیم، گفت: لیبرالیسم تضاد دوگانه آزادی و استبداد را تبیین کرد اما این نگرش دیگر پایان یافته است؛ چرا که بحث آزادی و استبداد در زمان خود مهم بوده و دیگر کارایی ندارد. هر چند آزادی بسیار مهم است اما اگر آزادی ذیل آگاهی و بصیرت و بیداری تعریف نشود به استبداد تبدیل میشود که این اتفاق افتاد؛ یعنی دوگانه متضاد «آزادی ـ استبداد» تبدیل به «استبداد ـ استبداد» شد.
وی همچنین در مورد نگرش سوسیالیسم نیز گفت: آنها به دنبال حل دوگانه تضاد بین عدالتخواهی و ظلمستیزی بودند که آن هم در زمان خودش یعنی در اواخر قرن نوزده و آغاز قرن بیستم قابل دفاع بود؛ عدالتخواهی در مقابل ظلم در دوران سرمایهداری با انتقاداتی که به اصل مبانی متفکران آن زمان وجود داشت، حرکت مثبتی تلقی میشد اما امروز بحث دفاع از دوگانه عدالتخواهی و ظلمستیزی نمیتواند به عنوان اصلیترین پارادایم مطرح شود.
جریان سلفی کمتر از جریان شرک مدرن نیست
نوروزی افزود: برای اینکه از این گرههای ثانوی خارج شویم آزادیخواهی باید در جایگاه خود قرار گیرد و به استبداد تبدیل نشود؛ عدالتخواهی نیز در جایگاه خود قرار گیرد و به استبداد نرسد و در یک پله بالاتر به راه حل دوگانه شرک مدرن و آگاهی و توحید برسیم. فضای فوقالعاده سخت و دشواری است که هم مباحث اومانیسم به یک نفسانیت تبدیل میشود و هم آزادی و عدالت در چنبرهای از استبداد گرفتار میشود و پیش نمیرود.
وی اظهار کرد: هم باید به غرب کمک شود تا نجات یابد و هم به جهان اسلام تا از این گره سلفی خارج شود؛ چرا که جریان سلفی کمتر از جریان شرک مدرن نیست.
نوروزی با بیان اینکه بسیاری از مؤلفههای شرک مدرن در جریان سلفی وجود دارد، گفت: با اینکه جریان سلفی وجه مثبت توحید و اسلامیت را دارد اما یک اسلامیت راکد و رسوب گرفته است و قدرت تحرک و انطباق را ندارد، بنابراین باید به این شرایط کمک شود تا از این شرایط ایستایی و واپسگرایی بیرون بیایند.
تروریسم در جهان اسلام برآیند تحقیرشدگی است
وی با اشاره به گرفتاری جهان اسلام با معضل تروریسم، آن را برآمده از جهان غرب عنوان کرد و افزود: تروریسم در جهان اسلام محصول سالهای 1920 به بعد است که از جهان غرب وارد شد و برآیندی است از تحقیرشدگی جهان اسلام و قیومیتی که غرب در جهان اسلام به وجود آورد؛ آنها جهان اسلام را یک طفل و کودک تصور کردند و همین الفاظ را به کار بردند و گفتند شما نیاز به سرپرست دارید.
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: امروز انقلاب اسلامی ایران در دهه چهارم بعد از اینکه از یک سری مسائل داخلی عبور کرد، در سطح منطقه و جهانی باید این نوع آگاهی را تعمیم داده و عبور از شرک مدرن را در دستور کار خود قرار دهد؛ چرا که اصلیترین و ضروریترین بحث در حوزه جهانی و منطقهای حل مسئله شرک مدرن و رسیدن به آگاهی، فهم نو و بعثت نو است تا به حرکت اجتهادی و عقلانی دست پیدا کنیم.
غضب پیچیده عاملی برای کودککشی
وی با اشاره به جاهلیت مدرن به وجود آمده در منطقه گفت: همانطور که در سخنان رهبر معظم انقلاب در روز عید مبعث مطرح شد، دو عامل شهوت و غضب پایههای شرک به شمار میروند و امروز با غضب پیچیدهای مواجه هستیم که به کودککشی منجر میشود.
نوروزی گفت: فرهنگ انسانکشی و انسانسوزی خروجی غضبآلودی فرهنگ غرب است و به جهان اسلام وارد شده؛ در هیچ دورهای از اسلام چنین پدیدهای وجود نداشته است. سلفیهای تکفیری نیز ترجمان دو مؤلفه شهوت و غضب هستند و خروجی تفکر اسلام نیستند.
گروههای تروریستی نتیجه سرمایهگذاری آمریکاست
وی خاطرنشان کرد: فارغ از هر اتفاق و تحلیلی که غرب نسبت به اسلام و جهان اسلام دارد، باید از آوارگان و کودکانی که در جلوی دوربینها کشته میشوند دفاع کند اما این کار را نمیکند برای اینکه آنها بانیان این فکر هستند و خودشان چنین نگرشی را تولید کردهاند.
این کارشناس مسائل سیاسی در پایان اظهار کرد: نقطه آغازین گروههایی همچون القاعده، طالبان، النصره و داعش زمانی است که آمریکا در پاکستان و عربستان سرمایهگذاری کرد و این کشورها را به سمت تولید چنین جریانهایی سوق میدهد.