به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به نقل از دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، آیتالله محمدعلی امینیان، نماینده مردم گیلان در چهار دوره مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه آستانه اشرفیه صبح امروز، چهارشنبه، 20 خردادماه به علت کهولت و بیماری در سن 89 سالگی درگذشت.
در زندگینامه خودنوشت ایشان آمده است: این جانب در سال 1305 شمسى در روستاى فتیده از توابع لنگرود در خانوادهاى متدیّن و مذهبى دیده به جهان گشودم. پدرم از خرده مالکین روستا بود و از راه کشاورزى و محصول مختصرى که از زارعین به عنوان اجاره مىگرفت، امرار معاش مى کرد.
دوران رضاخان که طرح تملّک املاک حاصلخیز شمال کشور در دستور کار او قرار گرفت، بسیارى از کشاورزان و صاحبان زمین در شمال به خصوص گیلان مجبور به فروش زمینهاى خود شدند که پدرم نیز از این قاعده مستثنا نبود و با از دست دادن املاک با دوازده سر عائله، زندگى پر مشقّتى را اداره مى کرد.
روستاى فتیده روستایى بزرگ، پر برکت و عالم پرورى بوده و هست. در گذشته نه چندان دور، مدرسه علمیّه اى در این روستا دایر بوده که متأسّفانه اکنون ساختمان آن نیز از بین رفته، در دوران طفولیّت قسمتى از آثار باقى مانده آن را دیده بودم. از این روستا عالمان فرزانهاى از جمله: آیتالله شیخ على اکبر فتیدهى، آیتالله حاج شیخ (مطلق)، آیتالله آقا شیخ عیسى لنگرودى فتیدهى، که علاوه بر علم و اجتهاد به زهد و داشتن کرامات شهرت داشت، برخاستهاند.
دوران تحصیل
تحصیلات ابتدایى را از مکتبخانه آغاز کردم و آنگاه در مدرسهاى که در چهار کیلومترى روستاى ما قرار داشت وارد شدم و با سختى فراوان این دوره را گذراندم. پس از مدتى با توجّه به فضاى مذهبىاى که بر خانوادهام حاکم بود، تمایل شدیدى نسبت به تحصیلات علوم دینى پیدا کردم. این دوران مصادف با اشغال ایران به دست متفقین بود که همه مردم از این بابت در وضعیّت بسیار سختى از لحاظ مادى، معنوى و اجتماعى قرار داشتند.
با تشویق خانوادهام در اوایل سال 1323شمسى براى تحصیل علوم دینى به شهر مقدّس قم آمدم. در پاییز همین سال، در حالى که مشغول فراگیرى مقدّمات بودم، مرحوم حضرت آیتالله العظمى بروجردى قدّس سرّه به قم تشریف فرما شدند و من نیز با شوق زاید الوصفى افتخار استقبال از ایشان را داشتم.
حدود نه سال دروس سطح (شامل کتب جامع المقدّمات، سیوطى، حاشیه، شرح شمسیه، مطوّل، شرح لمعه، قوانین، شرح تجرید الاعتقاد، رسائل، مکاسب، شرح منظومه سبزوارى و کفایة الاصول) را با دقت و وسواس زیاد به پایان بردم. با هم بحثهاى خود آیتالله حاج شیخ محمد ایمانى و آیتالله حاج شیخ محمد على فیض لاهیجانى عهد کرده بودیم تا اتمام کامل دروس سطح حوزه در درس خارج حاضر نشویم.
خوشبختانه اتمام سطح مصادف بود با آغاز درس خارج فقه (کتاب الطهارة) آیتالله العظمى بروجردى قدّس سرّه و درس خارج اصول حضرت امام خمینى قدّس سرّه که حدود ده سال از محضر این دو وجود پربرکت، فیض بردم. هم زمان نزد علامه طباطبائى قدّس سرّه تلمذ مى کردم.
برخى از اساتیدى که در دوران تحصیل در حوزه علمیّه قم از محضر درس آنان بهره بردهام عبارتاند از: آیتالله محقق داماد، آیتالله سیّد محمدرضا گلپایگانى، آیتالله مرعشى نجفى، آیتالله شریعتمدارى، آیتالله حاج شیخ عبدالنّبى عراقى، آیتالله سیّد مرتضى مرتضوى گیلانى لنگرودى، آیتالله میرزاهاشم آملى و حضرت آیتالله بهجت گیلانى که حدود دو سال و نیم مکاسب محرّمه را به صورت سطح و خارج از محضر ایشان درس گرفتم.
در کنار درس و بحث با توجّه به زمینهها و علاقهاى که به تدریس داشتم، تمامى دروس سطح را به دفعات در مدارس خصوصى حضرت آیتالله گلپایگانى قدّس سرّه و مدرسه حقّانى که در آن دوره مجمع طلّاب مستعد و خوش فکر بود، تدریس مى کردم و بحمداللّه کلاسهاى پربار و مفیدى بودند و شخصیّتهاى برجستهاى از آن میان تربیت شدند که اکنون به خدمت گزارى به اسلام و انقلاب مشغول هستند.
یادآورى نام برخى از هم مباحثهها و دوستان دوران تحصیل خالى از لطف نیست حضرات آیات: حاج شیخ محمد محمدى گیلانى، حاج شیخ عبّاس محفوظى، حاج شیخ حسین شریعت ناصرى، حاج شیخ عبدالله جوادى آملى، حاج شیخ محمد یزدى، حاج شیخ حسین مظاهرى، حاج سیّد محمد حسین مرتضوى لنگرودى، حاج سیّد حسن مرتضوى لنگرودى و... که خداوند همواره به آنان توفیق خدمت به اسلام و مسلمین و سلامتى عطا فرماید.
آثار و تألیفات
تحقیق و تألیف از توفیقات الهى بوده است که در طول تحصیل و تدریس قریب به پنجاه سال همراه و یاورم بوده و هست و این توفیق عظیم را شکرگزارم. ثمره عمر و فعّالیّت هاى علمىام تألیفاتى است که برخى از آنها به چاپ رسیده و متأسّفانه مقدار زیادى از دست نوشتههایم در حادثه ناگوار آتشسوزى منزلم در رشت به سال 1368شمسى از بین رفته است.
آثار منتشره
میزان اندیشه؛ حسن الختام یا دروس فى الکلام؛ رسالهاى در سنخیّت؛ عناوین ثانویه (در مورد احکام اوّلى و ثانوى و موضوعات مختلفى چون: تقیّه، روابط اجتماعى دختران و پسران، شرکت زنان در فعّالیّتهاى اجتماعى، مسائل مستحدثه پزشکى)؛ تفسیر آیات منتخبه.
فعّالیّتهاى سیاسى و اجتماعى
چنان که در بخشهاى گذشته آمد، در حوزه علمیّه قم در درس حضرت امام خمینى قدّس سرّه حاضر مىشدم و از مکتب انقلابى و اخلاقى ایشان بهرهمند مىگشتم. با توجّه به عشق و ارادتى که به ایشان داشتم در طول مبارزات ضدّ رژیم شاه از سال 1341شمسى به خصوص پس از وفات حضرت آیتالله العظمى بروجردى قدّس سرّه از دور و نزدیک انقلاب را دنبال مىکردم و قلبم همواره با امام بود.
در روستا و شهر با وعظ و تبلیغ وظیفه خود را در قبال دین و مردم انجام مىدادم و در تمامى اعلامیه ها و اطلاعیههایى که در شهر قم و در سطح استان گیلان براى حمایت از حضرت امام و مبارزات ایشان یا بر ضدّ رژیم پهلوى صادر مىشد، از پیشگامان بودم. به خصوص بعد از اوجگیرى مبارزات مردمى در سال هاى 1356 و 1357 شمسى در به صحنه آوردن مردم روستاى فتیده و گرم کردن تظاهرات مردمى در لنگرود فعّالیّت زیادى داشتم و غالباً پایان این راهپیمایىهاى باشکوه، سخنرانى و اعلام مواضع انقلابى و خواست مردم برعهده این جانب بود. براى همین اقدامات نیز بارها از جانب ساواک تهدید شدم، امّا خوشبختانه با امواج خروشان انقلاب اسلامى و ضعف رژیم و نهادهاى سرکوبگر آن این تهدیدات جامعه عمل نپوشید.
پس از انقلاب اسلامى با دعوت مردم براى اقامه نماز و وعظ و تبلیغ در مسجد گلشن رشت به این شهرستان نقل مکان کردم، البته حکم برخى از مراجع به خصوص حضرت امام قدّس سرّه براى پذیرش این دعوت بسیار کارساز بود. پس از چندى در حالى که گروهکهاى محارب و ضدّ انقلاب جایگاهى در گیلان و به خصوص رشت پیدا کرده بودند، براى اقامه نماز جمعه دعوت شدم. فرصت مناسبى بود تا از تریبون نماز جمعه براى افشاى چهره منافقین و ضدّ انقلاب به عنوان پایگاهى مکتبى و انقلابى بهره ببرم و بحمدللّه پس از مدت کوتاهى سنگر مستحکمى علیه ضدّ انقلاب و جریان نفاق متشکّل از جوانان حزباللّهى، بسیجى و پیرو خطّ امام از طریق نماز جمعه و ارتباطات مستمر با مردم به وجود آمد و با همین تشکّل، مبارزه سختى علیه گروهک هاى نفاق، ملحد و محارب آغاز شد. به یاد دارم که در مورد گروهکهاى ملحد و اعضاى آنان خطبهاى در مورد ارتداد و احکام مرتد در اسلام خواندم که موجى در جوانان و مردم انقلابى رشت به وجود آورد که پس از نماز جمعه دفاتر و کتاب فروشىهاى گروهکهاى ملحد و محارب را به آتش خشم انقلابى و اسلامى خود برچیدند.
پس از این حادثه که شاید انقلابى بزرگ در آن دوره در رشت محسوب مى شد، استاندار وقت شهید انصارى و دادستان دادگاه انقلاب شهید کریمى لاهیجانى و حاکم شرع استان و فرمانده سپاه گیلان به عنوان تشکر و سپاس نزد من آمدند و پس از تشریح فعّالیّتهاى مخفى و آشکار گروهکهاى ضدّ انقلاب در سطح استان اظهار داشتند که در جلسه شوراى تأمین استان به دنبال راه حلّ مناسبى جهت ممنوعیّت فعّالیّتهاى این گروهکها و پاکسازى شهر از دفاتر و کتابفروشىها و مراکز آنها بودیم، لیکن به سبب مسلّح بودن بسیارى از این گروهکها و دارا بودن تشکیلات نظامى فکر مىکردیم بدون خونریزى و درگیرى این عمل امکانپذیر نخواهد شد که با این حرکت مذهبى و خودجوش مردم از پایگاه نماز جمعه این مسئله پر خطر و مهم این چنین آسان و بى زحمت حلّ و فصل شد.
مناصب و مسئولیّتها
پس از تبعید حضرت امام خمینى به ترکیه و سپس به عراق، مرحوم آیتالله العظمى گلپایگانى سرپرستى امتحانات طلّاب علوم دینى را به عهده گرفت و به گروهى از روحانیون از جمله اینجانب مأموریّت داد تا امتحانات طلّاب را سامان دهیم. در آن زمان براى امتحانات حوزه اى سه رتبه وجود داشت؛ رتبه اوّل، کتاب هاى مقدّمات تا شرح لمعه و قوانین؛ رتبه دوم، رسائل و مکاسب شیخ انصارى و رتبه سوم، کفایة الاصول آخوند خراسانى و دروس خارج بود. در ابتدا مسئولیّت امتحانات رتبه اوّل به عهده گروهى از جمله: آیتالله حاج حسن تهرانى، آیتالله بنىفضل تبریزى و بنده نهاده شد که هم امتحانات کتبى و هم شفاهى را سامان مىدادیم. پس از چند سال به رتبه دوم و سپس به رتبه سوم ارتقا یافتیم و تا نزدیکى پیروزى انقلاب اسلامى این مسئولیّت را به عهده داشتیم، البته بزرگان دیگرى چون حضرات آیات: اشتهاردى، ستوده و صلواتى نیز در زمینه امتحانات فعّالیّت داشتند.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى با حکم حضرت امام مسئولیّت دادگاه انقلاب به این جانب واگذار شد. به این دلیل که خود را براى این منصب خطیر و پرمسئولیّت قابل نمىدانستم و میل باطنى نیز به این امور نداشتم، پس از دوره کوتاهى از مسئولیّت کناره گرفتم و این مسئولیّت به عهده دیگران نهاده شد. مسئولیّت بعدى این جانب که مسئولیّتى فرهنگى و در ارتباط با نسل جوان بود، نمایندگى ولى فقیه در دانشگاه گیلان که در زمان حضرت امام به این جانب واگذار شد و حدود چهارده سال است که این وظیفه را بر دوش مى کشم و همه تلاشم در این مسئولیّت، حرکت به سوى یک دانشگاه اسلامى است که از اهداف انقلاب فرهنگی میباشد.
مراسم تشییع و خاکسپاری ایشان متعاقباً اعلام خواهد شد.