به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، احمد پاکتچی، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع) یادداشت زیر را خطاب به دانشجویان خود نگاشته است:
دوستان عزیز
علم تنها درس خواندن و گذراندن واحد نیست؛ البته گذراندن دروس اگر لازم نبود عقلا چنین سنگ بنایی را نمی نهادند، ولی بحث در کافی بودن آن است. جوینده دانش باید دائماً مشغول به تفکر و اندیشیدن باشد؛ علمی که در آن فهم و اندیشه نباشد، علم نیست. از هر فرصتی برای فکر کردن استفاده کنید، هم فکر کردن درباره آن موضوعاتی که خواندهاید و در متون درسیتان با آنها مواجه شدهاید، و هم فکر کردن درباره آن اموری که در زندگی علمی و شخصی خود با آن مواجه میشوید.
بسیاری از ما گمان داریم که زیاد فکر میکنیم؛ گاه ساعتها در موضوعی به فکر فرو میرویم؛ ولی فکر آن است که هم دوام داشته باشد و هم اتصال. دوام بدان معنا که بتوانیم اگر یک ربع ساعت فکر میکنیم، موضوعی را در ذهن خود قدم به قدم پیش بریم تا به نتیجه معینی نائل آییم یا دست کم از پرسشی خام به پرسشی پخته و صیقل یافته منتقل شویم، اما انسانها بهطور عادی منقطع فکر میکنند؛ هر از چند لحظهای ذهن آنها دچار پرش میشود، پس در واقع فکر مفیدی تحقق پیدا نمیکند.
حال که آشکار شد فکر کردن شروطی دارد و بسیاری از افراد قادر به حفظ دوام و اتصال در تفکر خود نیستند، باید دانست که قدرت بر دوام و اتصال در فکر، با تمرین به دست میآید؛ پس باید ذهن را ورزش داد تا بتواند به مدتهای طولانیتر و طولانیتر بهطور متمرکز در یک موضوع بیندیشد. با توجه به ضیق زمان برای یک دانشجو، اگر بتوانیم چنین مهارتی را برای خود پدید آوریم، این امکان را خواهیم داشت که از زمانهای در حال تلف شدن برای فکر کردن استفاده کنیم، پشت ترافیک، در اتوبوس و مترو، در حال قدم زدن و در هر موقعیت دیگر. در آغار تمرین فکر کردن فقط تمرین است، ولی پس از آن که مهارت به تدریج حاصل شد، باید بیاموزیم که افکار خود را بنویسیم، زیرا افکار بسیار فرّار و گذرا هستند. حتی اگر لازم است کلاسی در این باره بگذرانیم که چگونه میتوان این افکار گذرا را به روی کاغذ آورد. به هرحال باید توجه داشته باشیم که افکار همواره در ذهن ما حفظ نمیشوند و از یاد خواهند رفت، پس باید نوشته شوند.
قدم دیگر پرورش دادن خود برای ساماندهی به این افکار یادداشت شده است. بسیار میشناسم کسانی را که هرگز نتوانستهاند در موضوعی یک فکر متمرکز و ثمربخش داشته باشند؛ بسیار میشناسم کسانی که فکر میکنند، اما بدون آن که آنها را ثبت کنند، افکار پرثمر خود را به باد فراموشی سپردهاند؛ و بسیار میشناسم بزرگانی را که یادداشتهای پراکندهشان در کمدها و کشوها تل انبار شده و هرگز نه خود و نه دیگران نتوانستهاند از آن یادداشتها بهرهای ببرند. بدانیم در طول تاریخ هرگاه نکتهای کشف شده است، حاصل کار عالمی است که فکر میکند، افکار خود را بهطور منظم روی کاغذ میآورد و بدانها نظم میبخشد. پس بکوشیم که در شمار همین عالمان باشیم.
بهعنوان آخرین جمله یادآور میشوم که علم ـ به خصوص علم دین ـ لابد آن قدر ارزش دارد که طلب آن را بهعنوان راه زندگیمان انتخاب کردهایم، پس حتماً آن قدر میارزد که در طی این مسیر جدی باشیم و از تمام نیروی خود استفاده کنیم. «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا … (عنکبوت/۶۹)» و با محاسبه نفس، هرگز به تساهل و وقت گذرانی زندگی نکنیم «بَلِ الْانسَانُ عَلىَ نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ (قیامه/۱۵-۱۴)».