چرایی گفتن یک شعار اعتقادی/ دلایل گفتن «مرگ بر آمریکا» از زبان مردم

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، گفتن شعار «مرگ بر آمریکا» دلایل زیادی دارد که همه ما می‌دانیم و کسانی که نمی‌دانند، با یک جستجوی ساده در تاریخ این سرزمین به راحتی به آن پی می‌برند و بهانه ما برای نوشتن این یادداشت، جنبش مردمی است که در تلگرام با عنوان »چرا مرگ بر آمریکا» به وجود آمده و در آن کاربران دلایلی را که برای گفتن مرگ بر آمریکا دارند، روی کف دست می‌نویسند و همراه با تصویر خود برای این جنبش  ارسال می‌کنید.

اما مرگ بر آمریکا نشانه خشونت ما نیست و آرزوی مرگ برای آمریکایی که جنایت می‌کند، هرگز بیان‌کننده این مطلب نیست که ما به دنبال جنگ‌افروزی هستیم؛ ایران اسلامی در طول تاریخش، شروع‌کننده هیچ جنگی نبوده است و به هیچ وجهی به‌دنبال کشورگشایی نیست اما از ابتدای انقلاب اسلامی به رهبری روح‌الله دشمنی با ظالم سردست گرفته شد و این اندیشه هراس در دل  ظالمان عالم انداخت که این مرد که به هیچ قیمتی دست از آرمان‌هایش بر نداشت و حکومت پهلوی را سرنگون کرد و این امتی که آگاهانه و عاشقانه ولایت فقیه را درک کرده‌اند فقط به دنبال ظالمی که بر خودشان حکومت می‌کرد نیستند.

این رهبر با این امت، ظالم را در تمام دنیا نهی و مظلوم را در سراسر گیتی حمایت می‌کند، فلذا اگر تا آن روز از این انقلاب فقط کشورهایی که منافع‌شان با رفتن شاه ظالم به خطر می‌افتاد با این انقلاب سر جنگ داشتند، بعد از روشن شدن این مطلب تمام ظالمان در گوشه و کنار عالم دست به دست هم دادند تا این مرد بزرگ را از پا درآورند و این ملت بزرگ را خوار کنند تا خط و نشانی کشیده باشند برای تمام مظلومان و محرومان و پابرهنه‌های عالم.

پس دست به دست هم دادند و زنجیر دیوانه‌ای را باز کردند و هر چه داشتند به دستش دادند تا این به پا خواسته بر علیه یکه تازی‌های آنها را از پا درآورد و نتیجه‌ای که در دو روز منتظر گرفتنش بودند را بعد از هشت سال با شکست دیدند و ناامیدانه به عقب رانده شدند تا با تجدید قوایی مجدد دوباره برگردند، اما ضربه‌ بزرگتر را زمانی خوردند که حتی با رفتن پیر جماران هم آتش این حرکت سرد نشد چرا که جانشین روح‌الله رهبری بود از تبار بسیجیان روح‌الله که امام آن را شجره طیبه نامیدند.

و شیطان و بردگانش فهمیدند که این پرچم همان پرچمی است که به دستان منجی آخرالزمان مهدی موعود خواهد رسید و از آن زمان جبهه‌های این نبرد را شناختند و به جان اعتقادات و آرمان‌های این نظام افتادند و اگر هم ضربه‌هایی در حوزه جنگ سرد گاها میزدند نشات گرفته از طبیعت ظالمانه و خوی شیطان صفت آنها بود،  نبرد اصلی بر سر اعتقادات و آرمان‌های این مردم بود، با هزینه‌های سنگین و تصویب بودجه‌های کلان  شبکه‌های معاند و فیلم‌های مستهجن، شبکه‌های خبری، تهاجم فرهنگی به این کشور را آغاز کردند و هدفشان مشخص بود آنها می‌خواستند این شجره در نبرد آخر حسین فهمیده‌ای نداشته باشد، شهید همت و جهان‌آرایی نداشته باشد.

و اکنون که سال‌ها از جنگ تحمیلی می‌گذرد در جبهه‌های سوریه و عراق هنوز حسین فهمیده‌ها هستند، از همان تبار، روزی که شهید همت بند پوتینش را در جبهه‌های غرب بست هنگام شهادت شیطان این سخره را برداشته شده دانست و این روزها شهیدان زنده‌ای به نام سردار سلیمانی‌ها در کربلا و در حرم امام حسین(ع) همان بند پوتین را باز کردند و زیارت کردند آن مظلومی را که در کربلا بند قنداقه‌ای را گشود و شش ماهه‌ای را قربانی کرد و خونش را به آسمان پاشید و قطره‌ای از این خون به زمین باز نگشت،آنها دانستند که این خون در بعد زمان برمی‌گردد، دشمن می‌داند چه خبر است ما نمی‌دانیم!!!! ما که با او دست می‌دهیم نمی‌دانیم ما که می‌گوییم مذاکره نکنیم می‌آیند، نمی‌دانیم و ای غافل‌ها بدانید گزینه‌ای نمانده که دستشان را دراز می‌کنند.

عمر سعد یار شیطان بود و می‌دانست اگر خون حسین بر زمین ریخته شود تا ابد ظالم ذلیل خواهد شد، رفت و دستش را دراز کرد که این خون ظالم‌کش به زمین نریزد و امام این دست را پس زدند و با شهادتشان به تمام آن‌ها که بیرون خیمه بودند در هر زمان و هر مکانی گفتند که با شیطان دست ندادم، شما هم دست ندهید.

محمدعلی نادعلی