به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با همکاری انجمن جامعهشناسی ایران نشست نقد و بررسی کتاب «ما ایرانیان» نوشته مقصود فراستخواه را با حضور نویسنده و محمدرضا جوادی یگانه، رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و عباس کاظمی، همکار پژوهشی پژوهشکده بهعنوان دو منتقد کتاب «ما ایرانیان» برگزار کرد.
در ابتدای نشست فراستخواه با اشاره به فعالیتهای پژوهشی این مرکز علمی برای ادامه روند تأثیر فرهنگی و اجتماعی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی اظهار امیدواری کرد و گفت: نقد و خوانده شدن توسط دیگر پژوهشگران به تعبیر لویناس، دیگری را میسازد و میتوانیم با خودمان بهعنوان دیگری گفتوگو کنیم و تفکر در این حالت شکل میگیرد. حیوان ناطق به معنی نطق درونی و دوباره مداقه کردن خود است.
وی با بیان اینکه بخش بزرگی از پروژههای ما به پروژههای خلقیات یعنی عادت وارهها و رفتارهای ما برمیگردد، افزود: من با این ایده در سال 86 در بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان بهعنوان یک سخنرانی به این موضوع پرداختم و خواستم که با طرح مرور متون و منابع موجود در این باره تأملات جدید انجام دهیم و دو سال این جلسهها در حسینیه ارشاد با حضور استادان و محققان ادامه یافت که منجر به تهیه این کتاب شد.
فراستخواه اقبال مخاطبان به این کتاب را حساسیت آنها به موضوع کتاب دانست و گفت: گاهی یکی از مسیرهای پی جویی مسئلههای ملی ما و مسئله مگوی اجتماعی ما شاید اینجا باشد.
در ادامه جوادی یگانه درباره کتاب گفت: درباره خلقیات با دو افسوس مواجه بودیم؛ از ابتدای انتشار کتابهایی درباره خلقیات بحثی درباره علت عقبماندگی صورت نمیگرفت و کارها دیده نمیشد تا به خودآگاهی برسیم. از سوی دیگر، در 20 سال اخیر کتابهای این حوزه بیشتر بر مدعاهای مبتنی بر تمثیل و عمدتاً با نگاه بدبینانه و اغراق بدون ارجاع نوشته شدهاند و نوع کتابهای پر فروش عامهپسند بودهاند.
وی با اشاره به اقبال مردم به موضوع خلقیات بهعنوان یکی از موضوعات مورد علاقه مردم در ایران افزود: هر چند موضوع کتاب کهنه است اما همین که بررسی با اقبال مردم و رسانهها مواجه شده، اهمیت کتاب نشان داده میشود. این جلسه هم گفت و گو و نقد درباره پروژه است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تشریح کرد: در ابتدای کتاب تقریباً تمامی آثار و نظریههای موجود را دیده اند و پیمایشی هم در این باره ارائه شده است. ارائه مدلها در بخشهای کتاب از نکات مثبت کتاب است.
وی با اشاره به لزوم بیان تعریف خلقیات گفت: بر اساس پیمایشها بد بودن مانند دروغگویی نیز مفروضه کتاب است و پرسش اصلی چگونه زندگی کردن در چنین جامعه منفیای باز مطرح است. یعنی پژوهشهای رسمی که به آن استناد شده است، چنین جامعهای را تصویر میکند اما به نظر می رسد که زیست در جامعه ایرانی به این شناعت و بدی نیست چون زیست ناممکن میشود.
کاظمی نقد خود را نقد درونی خواند و گفت: بیشتر انتقادات درباره کتاب نقد بیرونی بود و کلیت کتاب را نقد میکردند که این امر منصفانه نیست و کتاب باید بر اساس ادعاهای درون خود ارزیابی شود. طرح مسئله از نقطه خوبی شروع می شود؛ وقتی خود را با غرب مقایسه میکنیم یک برخواسته نارضایتی از خود داریم.
وی با استناد به کتاب دو ویژگی اجتناب از تقلیلگرایی و ذاتگرایی نسبت به موضوع را بیان و اظهار کرد: یعنی به نظر میرسد که باید همه جنبه ها را دید اما عوامل مد نظر جامعهشناس، علل روانشناسی و زیستشناختی و تاریخی نیست. ذاتگرایی هم به مثابه اینکه ذاتاً یک ویژگی را داشته باشیم قرار است دیده نشود.
این همکار پژوهشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی افزود: فصل مربوط به ادبیات موجود فربه نیست و برای کسی که فرصت مطالعه انبوه ادبیات معرفی شده را ندارد، بهتر بود ادبیات خلاصهوار گفته می شد تا خواننده هم دلانه رفتار کند. فصول نظری هم من خواننده را جذب نکرد زیرا تقلیلگرایی در تبیین را به نظر به تقلیلگرایی در نظریهها تبدیل کردند. به این ترتیب تئوری 40 تکهای شکل گرفته است که لذت خواندن کتاب را کم کرده است.
وی با اشاره به برداشت خود از «مم ها» در کتاب گفت: کتاب بر این اساس به مم گرایی به جای ذاتگرایی پرداخته و ادعای دوم کتاب هم مبنی بر ادعای دوری از ذاتگرایی با گرایش به مم گرایی به نظر جای پرسش دارد و ادعای دوم کتاب جای بحث دارد. به علاوه، با اشاره به مم گرایی به روانشناسی پرداختهایم و این امر باعث تقلیل بحث شده است یعنی از مم گرایی هم ذاتگرایی و هم تقلیل گرایی را شاهدیم که مخالف ادعای کتاب است.
کاظمی با اشاره به پرسش چرایی تداوم ویژگیهای منفی در خلقیات ایرانیان در کتاب گفت: پاسخ کتاب این است که علت حل نشدن مشکلات نوسازی از بالا بوده است. دو مسئله وجود دارد؛ نخست اینکه چرا با مدرن شدن باید بهبود یافت؟ این عنصر در تئورریهاست و در عمل و واقعیت این گونه نیست. یعنی این ایدئولوژی است که باید بهعنوان فرضیه از آن در کتاب دفاع کرد. دوم اینکه در جوامع دیگری مانند ترکیه که نوسازی از بالا بوده است، چرا اوضاع بهتر است و آیا شما کشوری آسیایی را میشناسید که نوسازی از پایین رخ داده است. یک مسئله دیگر، استناد به پیمایشهای ملی است زیرا آنها نظر مردم را میسنجد و واقعیت اجتماعی را نشان نمیدهد. یعنی از پیمایش های ملی می توان برداشتهای متفاوتی کرد و پاسخهای مختلفی به دست آورد که بیان واقعیت اجتماعی جامعه در حال تغییر هر ساله ما نیست.
فراستخواه با قدردانی از نظریات و پرسشهای طرح شده در نشست اظهار کرد: در کتاب من خضور داشتم و جای مخاطب خالی بود در حالی که معنا در غیاب مؤلف است و اکنون با گفتوگو، تفکر که خصیصه آن است رخ میدهد.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا ما ایرانیان به این بدی هستیم و اگر هست چگونه زندگی ممکن است، گفت: بله! ما وضعیت بسیار بدی داریم و باید مسئله ایجاد کنیم و باید وجدانهای بیدار جامعه را به کار گرفت. هنوز به حد کافی درباره خلقیات سخن نگفتهایم. مشکلات به حد بحران جدی رسیده است. در زیست اجتماعی ما قابلیتهای زیاد وجود دارد. ملت متوسطی هستیم اما به موقع اگر مشکلات را حل نکنیم فرزندان آینده ممکن است شرایط بدی داشته باشند.
این پژوهشگر و نویسنده با استناد به رتبه ایران در دو شاخص کارآیی نیروی کار و مخاطرهجویی و تحمل ابهام گفت: باید دلهره آگاهی داشته باشیم. نیروهای ما با هم نمیتوانند کار کنند. اینها ریشه در ساختار ما دارد که در کتاب بیان کردهام. یعنی، روی دوم سکه خلقیات، ساختار و نهاد است.
وی در ادامه با اشاره به کشورهای دارای رتبه برتر از ایران در منطقه و آسیا تأکید کرد: مشکلات ما باید مسئله شوند و ما نیازمند تکثیر مسئله هستیم. اینکه طرح مسئله، سیاه نمایی تلقی میشود نوعی مشکل برای طرح مسئله ایجاد میکند و محدودیت است.
فراستخواه با اشاره به بخشهایی از کتاب به ویژگیهای مثبت اخلاقی ایرانیان اشاره و بیان کرد: باید دائماً ظرفیتسازی کنیم و نه ظرفیتسوزی. زیست جهان ما سرشار از قابلیتهاست اما سیستمهای اجتماعی ما مشکل دارند و زیست اجتماعی مستعمره سیستمها میشود در نتیجه بحث ثنویت ایرانی را در کتاب را مطرح کردهام.
وی با بیان اینکه «ما درک فضیلتخواهانه و کمالگرایانه از خود داریم» عنوان کرد: میدانیم که نباید دروع گفت اما به موقع دروغ میگوییم. نمیتوانیم از وجدان اخلاقی خود طفره رویم و در نتیجه، نوعی نفس لوامه ( ملامتگر) اجتماعی داریم که به نفس مطمئنه تبدیل نشده است. این به معنای وجود زندگی است. در حالی که بسیاری از کشورهای منطقه تنها یک پاساژ اقتصادی بودند اما اکنون بر اساس شاخصها از آنها عقب ماندهایم.
این استاد دانشگاه جامعه ایران را جامعه «توفیقگرا» و «توفیقسوز» خواند و گفت: نیازمند یادگیری اجتماعی از طریق نهادها در سطوح مختلف هستیم.
فراستخواه نظریه را روشنی برای فهم دانست و تأکید کرد: از تاریکی خرافه بیرون میآید و برای همین نیازمند تشریح نظریه هستیم. قصد من از تشریح نظریهها بیان جزیی برای تشریح خلقیات بوده است تا یک معرفت عمومی به دست آوریم. هدف از تقلیلگرایی هم تقلیل بخشیدن فرهنگ بوده است.
وی با اشاره به پروژه دیگر خود درباره «شکست اخلاق» اظهار کرد: احساس میکنیم که امکان رفتار اخلاقی وجود ندارد و برای اینکه بتوانیم این آگاهی ناموثق را رفع کنیم باید بدانیم که علم، حلم میآورد. همه نیازمند دانایی درباره چرایی رفتار غیر اخلاقی هستیم. یک نظریه هم نمیتواند پاسخگو باشد و نیاز داریم تا بیشتر از مدلها و نظریهها استفاده کنیم.
در پایان این نشست حاضران پرسشهای متعددی را مطرح کردند و فراستخواه هر یک از این پرسشها را امکانی برای نوشتن مقالهها و کتابهای متعدد دانست.