به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نشست تخصصی «نسبت اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)» با حضور علی مرشدیزاد، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد، مرتضی محمودی، رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، بهروز رشیدی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و جمعی از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی برگزار شد.
علی مرشدی زاد عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد، به عنوان دومین سخنران این نشست به ارائه مقالهای تحت عنوان «اخلاق سیاسی وظیفهگرا و اخلاق سیاسی وظیفهگرا ازمنظر امام خمینی(ره)» پرداخت و گفت: اخلاق از جمله مباحثی است که بسیاری به آن میپردازند و فلسفه نیز توجه ویژهای به اخلاق دارد. امام به عنوان یک رهبر دینی یکی از مقولات و پروژههایی که به آن توجه داشتند موضوع اخلاق بود؛ ایشان توجه داشتند تا جامعه را به سوی اخلاقی شدن پیش ببرند.
دیدگاه غرب به فلسفه اخلاق
وی افزود: در فلسفه غرب دو دیدگاه برای اخلاق وجود دارد. یکی آنکه فیلسوفان غربی بر این باورند که اخلاق از این گذاره به وجود آمده است که: «آنچه بر حود نمیپسندی بر دیگران مپسند» و اگر این گزاره را در پیش روی خویش قرار دهیم میتوانیم ارزشهای اخلاقی را بشناسیم و در مقابل ارزشهای ضد اخلاقی قرار دهیم. در مقابل ارزشهای اخلاقی برخی ارزشهای دیگر را نیز بر میشمرند که متفاوت از ارزشهای اخلاقی است. ارزشهای دینی تا حدودی همپوشانی با ارزشهای اخلاقی دارد ولی عین آنها نیست، ارزشهای حقوقی و ارزشهای زیباشناسانه و آداب و رسوم نیز اینگونه است و در یک کلام میتوان گفت: ارزشهای اخلاقی از نگاه بسیاری از فیلسوفان اخلاق ارزشهایی مطلق هستند حال آنکه ارزشهای دیگر بسته به جوامع و بسترهایی که فرد در آن رشد مییابد دچار تنوع هستند. تعریف دیگری که از سوی «توماس نیگل» فیلسوف اخلاق معاصر ارائه شده است نیز میگوید: اگر بخواهیم از اخلاق و ضد اخلاق صحبت کنیم، میتوانیم بگوییم ارزشهای دگر خواهانه، ارزشهای اخلاقی هستند و ارزشهای خودخواهانه ارزشهای ضد اخلاقیاند. بر این مبنا تقسیمی نیز از انواع ارزشهای اخلاقی یا مکاتب اخلاقی شکل میگیرد. «مکتب وظیفه گرا» مبنا را بر این قرار میدهد که اخلاق امری مطلق است و ما موظفیم امر اخلاقی را انجام دهیم هر چه میخواهد بشود؛ این مکتب نگاهی است که کانت به اخلاق دارد و تا بدان حد به امر راستگویی اعتقاد دارد که می گوید: که حاضرم جانم را برای آن از دست بدهم، «مکتب نتیجهگرا» یا پیامدگرا که مورد نظر «بنتام و میل» است میگوید امر اخلاقی تا زمانی اخلاقی است که نتیجه مثبت از آن حاصل شود و اگر نتیجه مثبت دست ندهد خود آن امر اخلاقی به خودی خود فایدهای ندارد. سومین دیدگاه اخلاق فضیلتگرا است که مد نظر ارسطو است و او معتقد است که امر اخلاقی زمانی اخلاقی است که با نیت و قصد درست انجام بگیرد.
نگرش امام (ره) به اخلاق
وی با پیش رو قرار دادن این پرسش که، امام خمینی (ره) به عنوان یک رهبر سیاسی و فیلسوف در کدام یک از مکاتب قرار میگیرد؛ اظهار کرد: در ارتباط با امام(ره) با سه گزاره در آثار ایشان مواجهیم. یک دسته مطالبی که بر قطعیت و مطلق بودن اخلاق تاکید دارند، ایشان در جاهای مختلف تاکید دارند که ما مامور به تکلیفیم و نه نتیجه که این نگاه فیلسوفان وظیفهگرا و اخلاق وظیفهگرا است. دومین گزارهها مباحثی است که ایشان در فقه و در سیاست در ارتباط با بحث مصلحت فرد و نظام و جامعه بیان میکنند. در بحث فقهی امام(ره) از مجتهدین و فقهاییاند که مانند بسیاری از فقهای شیعه اعتقاد به احکام ثانویه در برابر احکام اولیه دارند و بر این عقیدهاند که در جایی که اضطرار، عسر و هرج و... وجود دارد حکم ثانویه برای مدتی کوتاه به جای حکم اولیه قرار میگیرد و در امر سیاست نیز بحث مصلحت نظام موضوعی است که امام پس از رهبریشان عنوان میکنند.
اما گزاره سومی نیز وجود دارد که در کتب اخلاقی امام آمده و در آنجا نیت و اراده بسیار مورد تاکید ایشان است؛ و به عنوان مثال در کتاب چهل حدیث میفرمایند: «ای عزیز بکوش تا صاحب عزم و دارای اراده شوی، که خدای نکرده اگر بی عزم از این دنیا هجرت کنی انسان صوری بیمغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی» یعنی انسان باید از روی اراده کاری را انجام دهد. «زیرا آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریر است و جرات بر معاصی کم کم انسان را بی عزم میکند و این جوهر شریف را از انسان میرباید»
مرشدیزاد گفت: نقدی که کانت بر اخلاق فضیلتگرا وارد میکند این نکته است که این نوع از اخلاق قابل ارزیابی نیست و نمیتوان از نیت افراد آگاه شد و از طاهر عمل میتوانیم باخبر شویم و چگونه میتوانیم بفهمیم اگر فردی کار خوبی انجام داد این نیت واقعی او بوده است؟ بنابراین صرف انجام عمل نشان میدهد آن کار انجام شده است و از لحاظ اخلاقی تحقق پیدا کرده است. در جایی نیز امام عمل ریا را تقبیح میکنند و میفرمایند: «انسان عمل خوبی را با قصد نمایش دادن به دیگران انجام میدهد؛ بدان که ریا عبارت از وانمود کردن و نشان دادن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده یا عقاید حقه است به مردم؛ برای منزلت پیداکردن در قلوب آنها و اشتهار پیدا کردن به خوبی و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهی»؛ اما اندیشه امام(ره) در کدام یک از این مکاتب قرار میگیرد؟ امام را نمیتوانیم به لحاظ اخلاقی نسبی گرا دانست و ایشان در این زمینه معتقد به اطلاق اخلاقاند. در اخلاق نسبیگرا این اصل پذیرفته شده است که با توجه به جامعه اخلاق معنادار میشود. فلاسفه اخلاق میگویند ارزشهای اخلاقی نسبی نیست ولی سایر ارزشهای دیگر هستند که نسبی میشوند. اما در این زمینه امام(ره) تفاوتهایی با سایرین دارند؛ نخست آنکه تفاوت در ارزشهایی است که ما اصطلاحا در چارچوب ارزشهای اخلاقی قلمداد نمیکنیم، ارزشهای دینی یا ارزشهای حقوقی هستند که با توجه به نوع جامعه میشود آنها را تغییر داد. نکته دیگری که در ارتباط با ارزشهای مورد نظر امام(ره) قابل بررسی است این است که در صحبتهای ایشان باید تفاوتی میان حقالله و حقالناس قائل شویم. امام معتقدند که حقالله قابل تنازل است در برابر حقوق مردم و حقوق جامعه میتوان آن را کاهش داد و در زمانی که مصلحت نظام و یا جامعه ایجاب کند میتوان یک واجب دینی را بنا بر مصلحت در برابر جامعه موقتا تعطیل کرد، مانند حج که در پارهای موارد اینگونه شد. اما در مورد حقالناس این امر قابل پذیرش نیست و به هیچ عنوان نمیتوان این ظلم و جور را به هیچ بهانهای بر مردم روا داشت و بر جای عدالت نشاند. در مورد نیت و قصدی که مکتب فضیلت گرا بدان توجه دارد، امام اولا به آن به عنوان یک توصیه فردی نگاه میکنند؛ یعنی من به عنوان یک فرد برای رسیدن به خودسازی وظیفه دارم کارهای اخلاقیم را با قصد درست انجام دهم و به این معنا نیست که در روابط بین فردی به این موضوع توجه شود و معیاری برای قضاوت قلمداد گردد، پس از این نظر امام(ره) به مکتب فضیلتگرا نیز نزدیک نمیشوند. و در مورد نیت نیز اموری را در نظر میگیرند که در بین انسان و پروردگار است و نه ارزشهایی که بین انسان هاست. در باره ارزشهای بین انسانها در هیچ کجا به قصد قربت اشارهای نشده است. پس در تقسیم بندی کلی میتوانیم امام خمینی(ره) را جزء فیلسوفان اخلاقی قرار دهیم که به اخلاق وظیفهگرا متعهد هستند و نوعی اطلاق به اخلاق در اندیشه ایشان وجود دارد.