مرتضی بحرانی، استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، گفت: همه جنبشهای اسلامی در دو زمینه «سنت و مدرنیته» شکل گرفتهاند. از سنت بیشتر بحث هویتی اخذ میشود به این معنا که طبق آموزههای اسلامی پیامبر(ص) حکم جهاد را در اختیار مسلمانان قرار داده است تا سرور سایر اقوام باشند.«اسلام برتر میشود و بر آن کسی برتری نمیگیرند» پس میتوان گفت بخشی اززمینههای فکری جنبشهای اسلامی خود آموزههای اسلامی است. ولی تصویری که گروههای اسلامی از آموزههای اسلامی دارند متفاوت است.
وی در ادامه افزود: آبشخور دیگر جنبشهای اسلامی از دنیای مدرن شکل میگیرد در اینجا هم بحث «رقابت هویتی» مطرح است. رقابت هویتی جنبشهای اسلامی، ناشی از 300 سال عقبماندگی مسلمانان و تحقیر مسلمانان از سوی غرب است. به هر حال کلیت گفتمان شرقشناسی و به دنبال آن جریان استعمار مبتنی بر همین فکر بود که سایر اقوام از جمله مسلمانان فاقد شعور و اندیشه حکومت هستند. تمام تحقیرهای چند قرن اخیر علیه مسلمانان بعد افراطی اسلامی را ایجاد کرد و گروههای در شکل «القاعده»، «طالبان» و «داعش» نمود پیدا کردند.
بحرانی تصریح کرد: البته به لحاظ رویه و ظاهر بحث کشورهای اروپایی برای اینکه حکومتی پیدا شود که صورت اسلام را زشت و پلشت نشان بدهد نه تنها بدشان نمیآید بلکه استقبال هم میکنند و آدم تربیت میکنند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: چارچوب مبتنی بر سنت ممکن است به من بگوید اسلام قرائتپذیر نیست و اسلام یکی است و آن همانی است که از پیامبر(ص) به ما رسیده است. زید و بکر هم همانی را میفهمد که مسلمانان نخستین آن را درک میکردند. بنابراین تفاوتی در تفسیر نیست و اسلام یک چیز است و احکام آن باید اجرا شوند.
وی افزود: چارچوب نظری دیگر که الان نیز شایع است، مبتنی بر این است که ما با سه اسلام مواجه هستیم. یک اسلام متن که قرآن است و الان قرآن خاموش است یعنی در این زمان پیامبری نیست که آن را برای ما تفسیر کند. دوم تفسیر مسلمانان از قرآن است که بعدها مسلمانان با توجه به قرآن و سیره پیامبر تفاسیری را مکتوب کردند و سوم اسلام عملکرد مسلمانان است. اگر این چارچوب نظری را در نظر بگیریم اسلام تفسیرپذیر است.
بحرانی با ارائه طیفبندی در این تقسیم بندی اظهار کرد: یک اسلام رحمانی وجود دارد که بنا بر این نظر، اسلام به معنای «سلم» است و اولین معنایی که از سلم میشود، صلح است. جهاد نیز در این طیف «جهد» معنا میشود نه شمشیر و خون. این یک سر طیف است که بر رحمانیت اسلام تاکید دارد و هم تمامیت اسلام را در رحامنیت خلاصه میکند و جهاد هم به معنی تلاش مسلمانان و توانمندی آنهاست.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اما از سوی دیگر طیف تصویری که گروههای جون داعش از اسلام دارند، در این طیف اسلام به معنی پذیرش آموزههای اسلامی است و هر کس از پذیرش این آموزهها امتناع کند و خارج از این دایره اعتقادی داشته باشد میتوان با او برخورد کرد. در این جریان، جهاد به معنای جنگ است حال این جنگ میخواهد در زمان معصوم و غیرمعصوم باشد. «محمد محمود صواف» رئیس جنبش اخوان المسلمین عراق میگوید جهاد وسیلهای است که خداوند در اختیار مسلمانان قرار داده است که بر همه فرق و اقوام غلبه کنیم در زمان پیامبر(ص) هم اینگونه بود که غیر مسلمانان مخالف اسلام به هر شیوهای سرکوب شوند.
داعش کرامت انسانی را زیر سوال میبرد
وی در خصوص معیاری برای تفسیر گفت: کسانی که قائل به تفسیر در خصوص مستندات یا نصوص و آیات اسلامی هستند، مبنای تفسیر را این در نظر میگیرند که دو سوی اسلام و خدا رعایت شود؛ یعنی تفسیری از اسلام معتبر است که اولا، جایگاه خدا به عنوان آفرینده عالم تثبیت شود و منجر به شرک نشود. دوم تفسیری معتبر است که به جایگاه انسان به عنوان موجودی دارای کرامت ارج میگذارد. اگر معیار تفسیر را این بگیریم، تفسیری که داعش از اسلام دارد نه تنها برای اسلام بلکه برای انسان و خدا خطرناک است. تفسیر داعش نه تنها کرامت انسان را زیر سوال میبرد بلکه هیچ بعید هم نیست که به شرک بیانجامد به این معنا که بغدادی ممکن است روزی مانند فرعون بگوید «انا ربکم».
بحرانی در پاسخ به آینده داعش گفت: پیشبینی در علوم انسانی سخت است وضعیت جنبشهای اسلامی در شرایطی که توضیح میدهم سخت است. زمانی که دعوای سنت و مدرنیته در بین خود مسلمانان جدی است و تا زمانی که نیروهای این جریانها به نحو هویتی اختلافات خود را بروز میدهند ما شاهد این جریانها خواهیم بود. به طور مشخص این امکان وجود دارد که در آینده در کنار القاعده، طالبان و داعش ما شاهد جریان چهارم خواهیم بود.
تصور داعش از حکومت سادهانگارانه است
وی افزود: جنبشهای اسلامی به یک غایت چشم میدوزند. یک غایت فرد مسلمان است فارغ از اینکه در جامعه چه مناسبتهای حاکم است مانند آنچه در مالزی مطرح است. اما گاهی فرد مهم نیست اجتماع مد نظر است؛ به این معنا که مسلمانان باید تشکیل حکومت دهند و مسلمانان شریعت و اجرای آن در دست داشته باشد.این نگاه در دوره استعمار معنا پیدا کرد در این نگاه باید حکومت اسلامی تشکیل میشد تا خاک کشور را از دست استعمارگران خارج کند مانند آنچه در لیبی اتفاق افتاد.
بحرانی در خصوص ماهیت تشکیل حکومت اسلامی در ایران و حکومتهای که داعش دعوی آن را دارند، اظهار کرد: وجه افتراق حکومت اسلامی مانند ایران و داعش ریشه در غایت گرایی دارد. من فکر میکنم خوانشی که در حکومت اسلامی ما مبتنی بر ولایت فقیه است صرف تشکیل حکومت مد نظر نیست ما همزمان سه شاخه فرد، جامعه و حکومت اسلامی را مد نظر قرار دادهایم حال تا چه میزان این را محقق شده است بحث دیگری است.
وی در آخر گفت: آنچه داعش مد نظر دارد بیشتر مبتنی بر سرزمین اسلامی است. داعش ابتدا مدعی بود که میخواهد شام و عراق را تصرف کند اما بعد اعلام کرد که میخواهد سیطره خود را بر تمام قلمرو کشورهای اسلامی و جهان گسترش بدهد. اخذ این غایت، وضعیت را خطرناک میکند چرا که انسان نادیده گرفته میشود. به عبارت دیگر، داعش جهانبینی، انسانشناسی و حتی جامعهشناسی ندارد. البته با قطعیت هم میتوان گفت داعش تصویری از قدرت و حکومت شناسی هم ندارد آنقدر مناسبات را ساده گرفته است که گمان میکند صرف تایید داعشیان از سوی کشوری به معنی حکومت کردن بر آنهاست.