کد خبر: 3459377
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۱
یادداشت/

موازات عقل و وحی در قرآن

گروه اندیشه: از منظرهای گوناگون به «عقل در قرآن» پرداخته شده است و حضور پررنگ عقل در قرآن اهمیت آن را در اسلام نشان می‌دهد. نگاه به این موضوع از منظر ارتباطی که با حیات معاصر دارد می‌تواند راهگشا باشد.

واژه «عقل» 49 بار در قرآن آمده است، همچنین واژه‌هایی که به لحاظ معنایی نزدیک هستند از جمله واژه علم 780، تفکر 18، تدبر 14، نهی 2 بار در کتاب الله آمده‌اند. عقل از نظر زبان‌شناختی و نیز از نظر تفسیری می‌تواند مورد مطالعه قرار گیرد. بی‌شک از نظر از منظر حیات معاصر همراهی این دو مهم خواهد بود زیرا جریانی در جهان اسلام، هرچند اقلیت عقل را وقعی نمی‌نهد از این رو چهره‌ای غیر عقلانی از اسلام ارائه می‌کند.

معنای لغوی عقل
عقل معنایی اسمی و معنایی مصدری دارد، در معنای اسمی مرحوم علامه طباطبائى «قوه‏» نامیدن عقل را تعبیرى مسامحى دانسته و عقل را همان «نفس مدرک‏» انسان مى‏‌شمارد. از سویی دیگر ذیل معنای مصدری علامه در تفسیر المیزان مى‏‌گویند: عقل مصدری به معنای ادراک شی و فهم کامل آن است. باید توجه شود که معنای مصدری در فارسی وجود ندارد و برای کاربرد فعلی عقل در قرآن این عبارات آمده است: فهمیدن، اندیشیدن، فکر کردن، تعقل کردن، خرد را به کار بستن، عاقلانه فکر کردن، دریافتن به عقل، به خرد یافتن، دانستن، و دانستن به خرد.
در کتاب‌های لغت، این واژه به معانی مختلفی به کار رفته است و این واژه مشترک لفظی است. فارابی، معلم‌ثانی در رساله عقل 72 معنا برای آن قائل شده است. «جوهری» معنای اصلی «عقل» در لغت عرب را منع، نهی، امساک، حبس و جلوگیری آورده و   خلیل نحوی آن را نقیض جهل عنوان کرده است. همچنین راغب معتقد است که عقل به قوه‏ای که آماده قبول علم است اطلاق می‌‏شود. جرجانی نیز بر آن است که عقل صاحب خود را از انحراف از راه راست منع می‏‌کند.
از سویی دیگر معناى اصلى این کلمه «حبس کردن‏» و «دربند آوردن‏» است، در مورد بستن پاهاى شتر و یا هنگامى که دارویى شکم انسان را بند آورد، از این واژه استفاده شده است.همچنین به پابند شتر «عقال‏» مى‏‌گویند و قلعه و پناهگاه را نیز «معقل‏» مى‏‌نامند.
با توجه به این معنا از از عقل که در خود نوعی حبس در بردارد، برخی بر آنند که بهترین ترجمه به فارسی عقل که در قرآن به صورت مصدری آمده است، دریافتن است و تعابیرى مانند «اندیشیدن‏» و «تفکر کردن» نمى‏‌توانند معادلى مناسب براى این واژه باشند، زیرا تفکر و اندیشه فرایندى است که منجر به فهم مى‏‌شود، اما خود فهم نیست. این فهم مى‏‌تواند مبتنى بر تفکر باشد، اما گاهى هم بلافاصله و بدون اندیشیدن حاصل مى‏‌شود. همچنین تعقل کردن نیز هرچند در عربى، گاه مرادف «عقل‏» است، ولى در فارسى به معناى اندیشیدن به کار مى‏‌رود و از این‏‌رو، نمى‏‌توان در فارسى آن را به عنوان معادل «عقل‏» به کار برد.
چنانچه گفته شد عقل در قرآن کریم به معنای فعلی آمده و مراد دریافتن حقیقت است هرچند نظر واحدی در خصوص عقل در جهان اسلام وجود ندارد، برخی از مسلمانان هیچ جایی برای عقل انسان ندانسته‌اند و برخی جایگاه مهمی برای آن قائل بوده‌اند.

موازات عقل و وحی در قرآن
عقل در قرآن در معنای فعلی آمده است که چنانچه آمد به معنای فهم تام و درک صحیح است، حال سوال این‌جاست که این عقل محصول چیست و از چه چیزی منبعث می‌شود. به نظر می‌رسد که فعل عقل در قرآن مساوق یافتن هدایت دانسته شده است که در کنار سمع می‌تواند مانع از سقوط به جهنم شود.
«با تدبّر در آیاتی که مشتقات عقل و الفاظ مترادف و متقارب عقل در آن ها به کار رفته است، به نظر می‌رسد عقل از دیدگاه قرآن، موهبتی الهی است که انسان از طریق آن، علم نافع و هدایت‌گر به سوی عمل صالح را کسب می‌نماید و علم و معرفت مذکور موجب راه‌یابی و هدایت او به دین و آیین حق می‌گردد. به تلازم بین عقل و هدایت در آیات متعدد قرآن اشاره شده است» (سید عبدالحمید ضیایی، واژه شناسی عقل و اقسام آن).
عقل در آیاتی از قرآن در خصوص اشاره به آیات و نشانه‌های الهی اعم از تکوینی و تشریعی است. به این معنا که اشاره به نعمات و آیات الهی دستمایه‌ای برای تعقل و پی بردن به جایگاه خداوند است. آیات 73 بقره، 164 بقره، 4 رعد، 12 نحل، 67 نحل، 35 عنکبوت، 24 روم، 28 روح، 25 جاثیه، 17 حدید از این دست هستند. برای مثال در آیه 32 انعام می‌خوانیم: «وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ: و زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و قطعا سراى بازپسین براى کسانى که پرهیزگارى مى‏کنند بهتر است آیا نمى‏‌اندیشید». در این آیات انسان‌ها به تعقل دعوت شده‌اند تا حقیقتی را که خداوند در پی آن است را دریابند این حقیقت همان حقیقتی است که انسان‌ها به وسیله آن نجات یافته و رستگار می‌شوند.
همسویی عقل و وحی را در امر دین می‌توان در آیه 10 سوره ملک به وضوح دید. در این آیه ما شاهد گفت‌گوی اصحاب سعیر با نگهبانان دوزخ این مساله را می‌بینیم: «تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّمَا أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ: نزدیک است که از خشم شکافته شود هر بار که گروهى در آن افکنده شوند نگاهبانان آن از ایشان پرسند مگر شما را هشدار دهنده‏اى نیامد* قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءنَا نَذِیرٌ فَکَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَیْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ کَبِیرٍ: گویند چرا هشدار دهنده‏اى به سوى ما آمد و[لى] تکذیب کردیم و گفتیم خدا چیزى فرو نفرستاده است، ‏شما جز در گمراهى بزرگ نیستید* وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ: و گویند اگر شنیده [و پذیرفته] بودیم یا تعقل کرده بودیم در [میان] دوزخیان نبودیم». (ملک 8-10)
در تفسیر این آیه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نوشته است: «چون بیشتر مردم تنها از نیروى سمع استفاده مى‏‌کنند، نه از نیروى عقل، چون از درک دقائق امور و ادراک حقیقت آن و راه‏یابى به مصالح و مفاسد واقعى عاجزند، و از نیروى عقل تنها خواص از مردم بهره‏‌مند مى‏‌شوند، لذا در آیه اول کلمه" نسمع" را و سپس" نعقل" را آورد... معنى این آیه دلالت دارد بر اینکه منظور از نشنیدن و تعقل نکردن همان اطاعت نکردن و نپذیرفتن بعد از شنیدن و فهمیدن است، و خداى تعالى همین جمله «اگر مى‏‌شنیدیم و مى‏‌فهمیدیم» را اعتراف به گناه خواند، و معلوم است که وقتى عملى گناه مى‏‌شود که فاعلش به بدى آن عمل علم داشته باشد، یا علم سمعى یعنى دلیل نقلى، و یا علم عقلى یعنى دلیل عقلى».

عقل و وحی در جهان معاصر
در جهان معاصر عقل از جایگاه رفیعی برخوردار است و دوران تاریخی «عصر خرد» سرآغاز جهان امروز ماست، چنانچه آمد عقل جایگاه مهمی در قرآن دارد اما این جایگاه در نسبت با حقیقت قرآنی قرار داد به این معنا که عقل به صورت آزاد از امیال به اندیشه بپردازد و امکان دارد عقل در امیال باشد و نتیجه اشتباهی عقلانی است.
«عقل‏» در قرآن، به معناى فهمى است که از حاق فطرت ناشى شده، پرده ظواهر را دریده و به حقیقت‏ باطنى دست‏ یافته است. براى رسیدن به چنین فهمى، صرف پرورش ذهن کفایت نمى‏‌کند، بلکه آنچه مهم مى‏‌باشد، پرورش روح است و این از طریق رفتار به دست مى‏‌آید. بنابراین، براى بهره‏‌مندى از «عقل‏» - به مفهوم قرآنى آن - هم باید تمرین علمى داشت و هم تمرین عملى، هم باید به کسب علوم و معارف پرداخت و هم با گرایش‏‌هاى نفسانى مبارزه کرد و در مسیر تقوا کوشید». (عقل در قرآن، محمدعلی مبینی)
از این رو عقل و وحی جهان معاصر هنوز موازی هستند، اما باید در نظر گرفته هر عقلی نمی‌تواند سر به آستان حقیقت بسیاد زیرا عقل باید در موازات فطرب قرار گیرد و این نیازمند آن است که آینه فطرت از زنگار امیال پاک گردد. نفی عقل از سوی برخی از جریان‌ها نظیر داعش آغازگر تباهی در امر دین و ارائه چهره‌ای نادرست از اسلامی ناب محمدی است، اسلامی که با تکیه بر عقل، قرآن و اسلام را در وجهی علمی و اجتماعی در نظر می‌گیرد.

میثم قهوه‌چیان

captcha