غلامرضا ظریفیان، استاد تاریخ اسلام دانشگاه تهران در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، اظهار کرد: پیامبر اکرم(ص) وقتی از غایت دین اسلام و بعثت با ما گفتگو میکنند، تصریح دارند که «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ». در واقع با این بیانات میخواهند بگویند که دین یک نیازعقلی، فطری و طبیعی برای بشر است که باید خروجی آن برای انسان یک نظام اخلاقی باشد. میتوان گفت درصد بیشتراحکام قرآن به زیست اخلاقی اختصاص پیدا کرده است.
وی در ادامه گفت: نماز یکی از مهمترین عبادات شریعت اسلامی است. قرآن با صراحت اعلام میکند «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ: نماز از کار زشت و ناپسند باز مىدارد»(عنکبوت/45) پس بنا به این آیه نماز باید منتهی به یک زیست اخلاقی شود که انسان را از هر نوع بدی و فحشا دور نگه دارد. تقوا یک ویژگی اخلاقی است زمانیکه این ویژگی در فردی نمود پیدا میکند مانع از انجام بدیها میشود.
ظریفیان رسالت پیامبر اکرم(ص) را مکارمالاخلاق معرفی کرد و افزود: طبیعی است که این ویژگیهای مهم و تعیین کننده به شکل تام در وجود پیامبر ظاهر شد. همین خلق و خوی ایشان باعث شد تا خداوند محمد(ص) را به عنوان آخرین بنده برگزیده برای ابلاغ نهایی وحی انتخاب کند.
این استاد دانشگاه گفت: از میان همه خصوصیات پیامبر(ص) قرآن به اخلاق عظیم و بزرگ ایشان اشاره میکند. سپهر اخلاقی پیامبر در همه ویژگیهایشان سایه افکنده بود پیامبر زمانی که در عرصه زیست اجتماعی وارد شد جامعه عرب جاهلی با مشکلات جدی اخلاقی روبهرو بود و ما شاهد این هستیم که پیامبربا این امور غیر اخلاقی چگونه مواجه میشوند که در ادامه به این ویژگیهای غیر اخلاقی اشاره خواهم کرد.
در عصر جاهلیت پیامبر در هیچ جنگی شرکت نکردندوی در خصوص مدل عرب جاهلی گفت: در راس عرب جاهلیت قبیله قرار میگیرد. قبیله نیز با «عصبیت» به حیات خود تداوم میبخشد. عصبیت در واقع باور بیدلیلی است که انسانها بر آن پافشاری میکنند. این عصبیت منجر به جنگ مستمر و مداوم میشود. اما به گواه دوست و دشمن پیامبر(ص) قبل از مبعوث شدن هیچگاه در هیچ یک از جنگها شرکت نکردند چرا که این جنگها را ناعادلانه و ظالمانه میدانستند. غنیمت از مفاخر عرب دوره جاهلیت بود که از این طریق معیشت خود را تامین میکردند اما پیامبر(ص) تمام تلاش خود را میکند که خود معیشتشان را تولید کند و این از فضایل پیامبر بود که با اتکا به بازوی خود کسب معیشت میکردند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: پیامبر(ص) قبل از بعثت در میان عرب جاهلی موقعیتی بدست آوردند که آنها به ایشان لقب «محمد امین» دادند. عرب جاهلی همواره در تجارت بود و به دلیل اینکه در آن زمان بانک وجود نداشت به همین خاطر تجاراموال و نوامیس خود را با خیال راحت بدست عدهای قلیلی میسپردند که گاهی سفر برای تجارت طولانی میشد به همین دلیل خیانت در امانت میکردند، اما پیامبر(ص) در تجربههای امانتداری خود قلهای صداقت و امانت بودند به همین دلیل به ایشان امور تجاری واگذار میشد.
نویسنده کتاب دین و دولت در اسلام تصریح کرد: اعتماد به پیامبر(ص) تا زمانی که ایشان مبعوث شدند ادامه پیدا میکند. در سالهای اول رسالت پیامبر رو به کسانی که ایشان را به پیامبری قبول نداشتند کرد و از اعراب جاهلیت پرسید «اگر من به شما بگویم که دشمن میخواهد به شما حمله کند آیا شما سخن من را میپذیرید یا نمیپذیرید؟» همه اذعان کردند که ما از تو هیچگاه خلاف واقع نشنیدیم و اگر بگویی ما به سخن تو اعتماد میکنیم زمانی که پیامبر از مردم این گواهی را گرفت فرمود «پس بپذیرید که خدای واحدی هست و من از طرف او مبعوث شدم».
وی افزود: زیست پیامبر تا قبل از پیامبری که عمر کوتاهی نیست پیامبر در جامعهای زندگی میکردند که فراز و نشیب زیادی داشت اما از پیامبر هیچ گزارش غیراخلاقی به ما نرسیده است و این نشان دهنده این است که پیامبر توجه به اخلاق و مودب بودن را در همه ابعاد زندگی خود قرار دادهاند پس قطعا یکی دلایل انتخاب پیامبران از جمله پیامبر اسلام همین زیست پاکیزه و طبیعت پاک آنهاست که خود را به آلودگی اخلاقی نیالودند و نوعی مکارم اخلاقی از خود نشان دادند.
ارائه توحید ناب از سوی پیامبرانوی در ادامه گفت: مدل عرب جاهلی را برای شما ترسیم کردم اما آنچه پیامبر در برابر این مدل ارائه کردند، توحید ناب بود. پیامبران میآیند تا توحید را آنگونه که هست به بشریت معرفی کنند، البته برای موحد شدن صرف موحد دفعی کافی نیست. فرد باید از هر چه که طاغوت است پرهیز و دوری کند. پیامبر در مدینه یک مدلی را دربرابر عرب جاهلی ارائه کردند که این مدل متکی بر اخلاق بود. رسولالله ساختار قبیله که متکی بر خون و پیوندهای خونی بود را تغییر داد در این الگو ارزشها بر اساس پیوندهای خونی ارزیابی میشد و هر کس که هم خون و هم نسب باشد ارزش زندگی و دفاع دارد و هرکس که هم خون نیست این ارزش از او ساقط میشود.
این پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح کرد: رسول الله(ص) به جای قبیله «امت» را جایگزین کردند. امت پیوند عمیقی است که بین همه انسانهای برقرار میشود. پیامبر جامعه عرب جاهلیت را از قبیله به امت ارتفاع دادند و به امت رسمیت بخشیدند و نظام فکری و عقلانی را جایگزین عصبیت که یک باور کور بود کردند. اعتقاد به این باور کور سبب شد که انسانها زیادی کشته شوند. پیامبر به جای عصبیت، «عقیده» را جایگزین کردند. عقیده باور با دلیلی بود که آزادانه و آگاهانه انتخاب میشد بنابراین یک امر اخلاقی بود که انسانها را در معرض آگاهی و انتخاب قرار میدادند. در آیات قرآن آمده است که بشر باید از قولهای مختلف آگاهی پیدا کنند و از بین این قولها یکی را انتخاب کند. پیامبر حتی اکراه در دین را نمیپذیرند. اکراه مرتبه پایانتری از اجبار است. بنابراین پیامبر امت را در برابر قبیله قرار میدهند و عقیده را جای عصبیت قرار دادند.
ظریفیان با ارائه تعریفی از غنیمت افزود: غنیمت به معنی ارزش افزودهای است که متکی بر رانت و زور است. محمد(ص) به جای این مفهوم قسط را پیشنهاد میدهند در فرهنگ قرآن صراحتا اعلام میشود که پیامبران دو وظیفه عمده دارند یک ارائه توحید ناب و دیگری قسط است. خدواند نیز به پیامآوران خود توصیه میکند که هم خود عادل باشند و هم مردم را به این مهم تشویق کنند.
این استاد تاریخ در تعریف مفهوم قسط تصریح کرد: قسط توزیع عادلانه ثروت است البته نه براساس زور و قدرت. در واقع قسط توزیع عادلانه قدرت و نظام سیاسی نیز هست که بر اساس شایستگی افراد باید توزیع شود نه بر اساس گرایشهای خونی و از همه این تعاریف مهمتر مسئله یعنی توزیع عادلانه کرامت. خداوند در قرآن میفرمایند «همه انسانها محترم هستند» پس توزیع کرامت از توزیع ثروت و قدرت اهمیت بیشتری دارد. ممکن است عدهای تمایل به ثروت و قدرت نداشته باشند اما همه انسانها به اینکه به آنها احترام بگذارند و به رسمیت شناخته شودند واز روی تواضع و فروتنی به آنها برخورد بشود نیاز دارند.
وی در آخر در جمعبندی مدل و الگوی زیست پیامبر افزود: مدلی که پیامبر ارائه کردندامت، عقیده و قسط بود در عین حال نشان دادند که بندگان خدا «عبادالرحمان» چه کسانی هستند. عبادالرحمان به کسانی اطلاق میشود که با فروتنی و با تواضع راه میرود نه با تکبر و خودخواهی. بنابراین مهم ترین گرایش پیامبر(ص) که خداوند هم به آن تاکید کردند دوری از تکبر است. خداوند پیامآور خود را از سیطره بر دیگران پرهیز میکرد و میفرماید «نه تو زورگو هستی و نه مجبور کننده». بنابراین مدل سیاسی -اجتماعی خود را متکی بر کرامت انسان، توزیع عادلانه ثروت و قدرت قرار دادند. باید بگویم پیامبر یک نظریهپرداز نبودند و در سیره عملی خود این رفتارها به منصه ظهور رسید.
نظر شما