کد خبر: 3460617
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۲
قرآن و اندیشه مسلمانان در گذر زمان/

جریان معتزله؛ از رویکرد عقلی در تفسیر تا تبیین جنبه‌های اعجاز قرآن

گروه اندیشه: معتزلیان یکی از جریان‌های اصلی کلام بودند و تاثیر زیادی بر تمدن اسلامی نهاده‌اند. این جریان عقل‌گرا با شیعیان قرابت‌‌هایی داشت و تفسیر کشاف یکی از آثار اساسی ایشان در تفسیر قرآن است.


معتزله یکی از جریان‌های اصلی کلامی در میان اهل سنت است که بر خلاف اهل حدیث، عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی می‌داند. ایشان در تعارض با اهل حدیث، جانب عقل را گرفته و معتقد بودند که اعمال و احادیث صحابه مطلق و لازم الجرا نیست. برخی از پژوهشگران جنجالی‌ترین موضع این گرایش کلامی را اعتقاد بر مخلوق و حادث بودن قرآن دانسته‌اند.

ظهور معتزلیان
سال‌های تاسیس این فرقه را به 65 تا 85 هجری بازگردانده‌اند، زمانی که امیه بر طبل قضا و قدر و جبر می‌کوبید. ایشان طرفدار قدرت و حریت انسان بوده و انسان را آزاد می‌دانستند، از این رو ایشان باید مغضوب امویان باشند. مباحثی که ایشان مطرح کردند باعث شد تا ایشان را به اصحاب العدل و عدلیه بخوانند، هرچند بعدها عدلیه به شیعه اطلاق شد. همچنین این گروه از آن‌جا که اعمال بندگان را به اختیار می‌دانستند، قَدَریه نیز خوانده شده‌اند.
معتزله را از این رو به این نام می‌خوانند که واصل‌بن عطاء حلقه درس حسن بصری که گویا از اهل حدیث بود را رها کرده و از ایشان کناره‌گیری کرد و کناره‌گیری به عربی اعتزال خوانده می‌‍شود. این صفت را از سوی دیگر به خاطر آن می‌دانند که ایشان از شرکت در جنگ جمل و صفین اعتزال کردند و استدلال‌‍شان این بود که بر ما روشن نیست که کدام یک از طرفین حق و کدام باطل است.
اصول اعتقادی ایشان عبارت بود از «توحید»، «عدل»، «وعد و وعید»، «منزلة بین المنزلتین» و «امر به معروف و نهی از منکر». از سوی دیگر ایشان قرآن را مخلوق و حادث دانسته و انسان را مختار می‌دانستند. زمخشری معتقد است که وعد و وعید و منزلة بین المنزلتین از جمله اعتقادات معتزلیان کنار رفته و در زمان‌های بعد تنها عدل و توحید در اعتقاداتشان دیده می‌شده است. ایشان را به بیست گرایش فرقه‌ای از جمله نظامیه، هذلیه، بشریه و هشامیه می دانند. هرچند در آغاز تشکیل این گرایش کلامی ایشان از حنفیه بودند اما بعدها این گرایش از فرق دیگری مانند شیعه زیدیه و دیگر فرق یارگیری کرد.

معتزلیان و سیاست
در زمان بنی‌امیه خلفا یا نسبت به ایشان بی‌تفاوت بوده و یا از در خشم وارد شدند. نقل است که یکی از خلفای بنی‌امیه دست و پای یکی از رهبران این مکتب کلامی را قطع کرد و او را در سطل زباله انداخت تا جان دهد. این در حالی است که در بخشی از دوران عباسیان ورق برگشت و مامون، معتصم و واثق به حمایت از ایشان پرداخت. در دوران متوکل و قادر عباسی ورق بازگشت و ایشان مورد غضب دستگاه سیاسی واقع شدند، آخرین ضربه سیاسی را به این فرقه صلاح‌الدین ایوبی در مصر وارد کرده است.
از نظر سیاسی از آنجا که ایشان امر به معروف و نهى از منکر را هر چند مستلزم قیام به سیف باشد، واجب می‌دانستند، به جریان‌های معترض و شیعی نزدیک بودند و با اینکه بر ترتیب خلافت اربعه مهر تایید زدند معتقد بودند که امام علی(ع) از خلفای پیش از خود افضل بوده است. ایشان معتقد بودند که می‌توان صحابه را نقد کرد و اعمال ایشان را مورد بررسی قرار داد. همچنین ایشان معتقد به جواز تحلیل روش سیاسی عمر و حضرت علی(ع) و مقایسه این دو بودند. این مبادی در کنار برخی دیگر از مبادی باعث می‌شود که معتزله را به شیعیان نزدیک بدانند.
گرایش عقل‌گرایی در معتزله باعث نشده است که توجه به قرآن به عنوان متن مقدس توسط ایشان از بین برود، اما ایشان  از نخستین گروه‌هایی بودند که تلاش خود را صرف تببین و توجیه آموزه‌های دینی با استدلال و تحلیل عقلی کردند. اعتقاد ایشان به حدوث قرآن باعث می‌شد تا ایشان در خفقان به کار خویش ادامه دهند، در سال 212 هجری قمری بود که مامون با پذیرش حدوث قرآن فضایی امن را برای عقل‌گرایان جهان اسلام ایجاد کرد، اما در سال 218 هجری قمری این باور عقل‌گرایانه بدل به باوری اجباری شد که عدم اعتقاد به آن تبعات سنگینی را داشت.
«برخورد شدید مأمون ده‌ها تن از مخالفان را وادار به پذیرش حدوث قرآن کرد، ولی احمد بن‌حنبل، سجاده، قواریری ومحمد بن‌نوح همچنان برمخالفت خود پافشاری می‌کردند. ازاین عده نیز سجاده و قواریری با زندان و شکنجه تسلیم شدند و حدوث قرآن را پذیرفتند، ولی احمد بن حنبل ومحمد بن نوح با وجود زندان و شکنجه حاضر به اقرار نشدند». (طبری, تاریخ الامم والملوک, ۷/ ۲۰۰; ابن اثیر، الکامل، ۶/۵.)

اعتقاد به حدوث قرآن
ادله قرآنی ایشان برای اثبات اینکه قرآن حادث است عبارت بود از آیات 3 زخرف، 1 انعام، 99 طه و 1 هود. در مورد ناسخ و منسوخ در قرآن نیز معتزلیان معتقد بودند در برخی موارد، شارع به انجام فعلی درزمان معین دستور می‌دهد و پس ازآن که زمان انجام فعل به پایان رسید، آن دستورالعمل را لغو کرده و دستور دیگری صادر می کند.
در مواردی شارع دستوری صادر می‌کند و پیش از رسیدن وقت عمل به آن، دستور جدیدی صادر می‌کند و دستور پیشین را لغو می کند.
معتزلیان، صورت اول را باور دارند و در توجیه درستی آن می گویند: ممکن است فعلی در ظرف زمانی خود، دارای مصلحت باشد امّا در زمان بعد دارای مفسده گردد، ولی نسخ حکم، پیش از رسیدن ظرف زمانی آن را نمی‌‍پذیرند. زیرا دراین صورت، امر و نهی به یک فعل با کیفیت مخصوص و در یک زمان تعلق گرفته است. لازمه آن یا بداء است یا امر به کار زشت و نهی از کار نیک وخداوند منزه ازآن است. (بصری، المعتمد)
وقتی نظّام درباره اعجاز قرآن سخن گفت و (صرفه) را از وجوه اعجاز قرآن به شمارآورد، جاحظ، از بزرگان معتزله در قرن سوّم و رئیس فرقه جاحظیّه در کتاب «نظم القرآن» را در پاسخ نظّام به نگارش درآورد وبرخلاف استادش (نظّام) اعجاز قرآن را ذاتی و مربوط به نظم آن می‌دانست و بدین ترتیب به عنوان نخستین نویسنده در اعجاز قرآن شناخته شد. پس از جاحظ، علی بن‌عیسی‌رمّانی، از مفسران و متکلمان صاحب نام معتزلی درقرن چهارم، «النکت فی اعجاز القرآن»،  را درباره وجوه اعجاز قرآن نوشت. وسپس عبدالجبار معتزلی (م: ۴۱۵) جلد شانزدهم المغنی را، که چندین برابرالنکت فی اعجاز القرآن رمانی است، به رشته تحریر درآورد.
افزون بر اینها، معتزلیان به صورت غیرمستقل و درلابه لای مباحث کلامی و تفسیری نیزبه بحث درباره اعجاز قرآن پرداختند، برای نمونه، عبدالجبار معتزلی در شرح الاصول الخمسه ودرلابه لای طرح اصول عقاید معتزله، به بحث درباره اعجاز قرآن می پردازد.

معتزله و تفسیر قرآن

معتزلیان مانند همه مسلمانان توجهی جدی به قرآن داشتند و یکی از برجسته‌ترین تفاسیر قرآن که هم شیعه و هم سنی از آن استفاده می‌کنند، تفسیر «الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل»، مشهور به تفسیر کشاف بوده و آن را ابوالقاسم محمود بن‌عمرزمخشری معتزلی به رشته تحریر در آورده است.
این تفسیر بر تفاسیر شیعه و سنی تاثیر گذار بوده است. گفته می‌شود شیخ طبرسی که از بزرگترین مفسران شیعه بود و مهم‌ترین تفسیرش مجمع‌البیان خوانده می‌شود، با یک دو دهه اختلاف زمانی، همعصر با کشاف زمخشری تألیف شده است. طبرسی پس از به پایان رساندن مجمع البیان، چون کشاف را ملاحظه کرده، آن را بسیار پسندیده و بر مبنای آن، در تفسیر متوسط و کوچک، به نام‌های جوامع الجامع و الکاف الشاف نوشت.
برخی از کارشناسان معتقدند که زمخشری کوشش کرده است در تفسیر خود به القای عقاید اعتزالی بپردازد. توجه به جنبه‌های بلاغی آیات قرآن، تکیه بر مجاز، تاویل آیات مخالف با مکتب معتزله، از خصوصیات این تفسیر خوانده شده است.

نومعتزلیان؛ بازگشت عقل‌گرایی به جهان اسلام
عقل‌گرایی یکی از مشخصات اصلی معتزلیان بود و ایشان هر کدام بر اساس نظام فکری خود در خصوص دین به اندیشه پرداخت، هرچند معتزلیان در طول تاریخ به حاشیه رانده شدند، امروزه برخی از مولفان و اندیشمندان در جهان اسلام نومعتزلی خوانده می‌شوند، احمد خان را یکی از این گروه می‌توان خواند به غیر از ایشان طه‌ حسین، امین خولی، محمداحمد خلف‌الله، حسن حنفی، محمد ارکون، محمد عابدالجابری و نصر حامد ابوزید را می‌توان نومعتزلی دانست.
حسن حنفی یکی از اندیشمندان برجسته نومعتزله است که به عقل‌گرایی دعوت کرده و می‌گوید: شرایط دوران ما، فراخوانى به عقل و دفاع از عقلانیت را ایجاب می‌‏کند؛ همچنان‌که تاریخ اندیشه مدرن ما بر این دلالت می‌‏کند؛ ازاین‌رو گزینه معتزلى که عقل را بنیاد نقل می‌داند، با شرایط این دوران ضرورت می‌‏یابد.
معین مشکات
|
United States of America
|
۱۳۹۵/۱۲/۱۶ - ۲۲:۵۰
0
1
تعجب می کنم که چرا این غلط رایج در بین ما هست که معتزله را یک فرقۀ کلامی اهل سنت بشماریم، در حالی که خود مذهب مستقلی بود که اکثریت آنها شیعه بودند، تعدادی سنی و تعدادی معتزلی محض بودند.
captcha