حجتالاسلام و المسلمین سید سجاد ایزدهی، مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره ارزیابی خود از محتوای نامه دوم مقام معظم رهبری به جوانان غربی گفت: قبل از اینکه به اصل مفاد نامه رهبر انقلاب بپردازم باید گفت آنچه که در تأثیرگذاری سیاسی و فرهنگی از همه موارد دیگر از قدرت بیشتری برخوردار است دیپلماسی عمومی است که پایداری و دوام بالاتری نیز دارد.
اهمیت دیپلماسی عمومی در تأثیرگذاری سیاسی و فرهنگی بر روی ملتهاوی افزود: اگر قرار باشد موضوعی در گروه و ملتی تأثیر، نفوذ و استمرار داشته باشد عمدتا از طریق دیپلماسی عمومی انتقال داده میشود. رهبر معظم انقلاب یکبار پس از قضیه شارلی ابدو و سیاهنمایی جدی علیه اسلام، نامه اول خود را در مقابل آن منطق نوشتند و جوانان غربی را به این نکته توجه دادند که شما فارغ از این حوادث مقطعی خوب است تاملی درشناخت اسلام اصیل انجام دهید و از تبلیغات و دروغهای رسانهای علیه اسلام فاصله بگیرید و به منابع و متون اصلی جهت شناخت اسلام مراجعه کنید.
ایزدهی اظهار کرد: از این طریق رهبری، جوانان را از منشأ فتنه که تعلقات قلبی، رسانهها و سیاستمداران بود جدا میکرد و آنان را به عنوان یک فرد آزادیخواه و حقیقتطلب در نظر میگرفت و با ارجاع آنان به فطرت پاک انسانی درخواست تامل و تعمق فکری میکرد.
وی ادامه داد: مجددا ده ماه پس از آن نامه، در فرانسه اتفاق تروریستی دیگری میافتد و بازهم امپراتوری رسانهای، اسلامهراسی را محور کارها و برنامههای خود قرار میدهد و اسلام را مترادف تروریسم جلوه میدهد. رهبر معظم انقلاب به مثابه یک اندیشمند و راهبر فکری که دارای دلسوزی نسبت به جوانان غربی است نامه دومی را خطاب به آنان مینویسند و چند نکته اساسی را خاطرنشان میکنند.
نامه رهبری، تقابل حکیمانه در مقابل هجمههای غرب به جهان اسلام عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی عنوان کرد: نکته اول این است که رهبری از موضع یک انسان دردمند به خانوادههای آسیبدیده تسلیت میگوید و از این طریق جهان اسلام را شریک درد آنها معرفی میکند و این یک تأثیر روانی و حقیقی بزرگی بر روی انان میگذارد تا آنها را به ریشههای اصلی ایجاد تروریسم ارجاع دهد.
وی یادآور شد: این نوع ورود به موضوع یک تقابل حکیمانه جدی در مقابل هجمههای نابخردانه غربیها برای محکوم کردن مسلمانان بود که فطرت پاک جوانان این مسئله را میفهمد.
ایزدهی خاطرنشان کرد: رهبری به صورت خاصی در این نامه موضوع تروریسم را مورد اشاره قرار میدهند و تأکید میکنند جهان اسلام سالیان طولانی قربانی تروریسم بوده است و کشورهای غربی در طول این سالهای طولانی تروریسمهای سازمانیافته و خشونتهای دولتی را سامان دادند و برآن اساس استعمار و سلطه خود را در جهان اسلام شکل دادند و سرمایههای مسلمانان را به غارت بردند و نیروهای آزادیخواه و استقلالطلب در جهان اسلام را سرکوب کردند.
وی تأکید کرد: رهبری این مسئله را برجسته میکنند که چرا همواره اندیشمندان غربی بعد از یک قرن باید به این نکته برسند که ما در یک قرن گذشته چه کردیم، همین امروز خود را دریابید نه اینکه بخواهید بعد از چند قرن دیگر نسبت به خود قضاوت دیگری داشته باشید.
تقسیمبندی تروریسم به خوب و بد، عامل اصلی رسمیت یافتن خشونتمدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: مسئله دیگر مورد اشاره رهبری تقسیم تروریسم از سوی غربیها به خوب و بد بود که در این تقسیمبندی رژیم صهیونیستی با وجود انواع اقدامات تروریستی دولتی و سازمانیافته با هیچ اعتراضی مواجه نمیشود و گروههایی که در مقابل غرب عمل میکنند تروریسم بد محسوب میشوند.
وی با بیان اینکه منطق دوگانه تقسیمبندی تروریسم به خوب و بد خود موجب ترویج تروریسم و رسمیت بخشیدن به خشونت است، گفت: این در حالی است که هیچ نوعی از خشونت مطلوب نیست و در اسلام مورد تأیید قرار نگرفته است.
تروریسم، معلول سیاست یکسانسازی فرهنگی از سوی غرب است ایزدهی اظهار کرد: نکته مهم و محوری این نامه تبیین علل و ریشههای شکلگیری جریان تروریسم است که امروز در جهان اسلام وجود دارد و ایشان تأکید میکنند این تروریسم معلول سیاستهای غرب است. وقتی غربیها در راستای از بین بردن هویت مسلمانان عمل میکنند و با بدترین هجمههای رسانهای میخواهند مسلمانان را از هویت و گذشتهشان جدا کنند این طبیعی است مسلمانان در مقابل این سیاستها مقاومت کنند و بعضا ممکن است به دلیل نابرابری قدرت دو طرف، به خشونت روی آورند.
وی اضافه کرد: وقتی حجم رسانهای شدیدی برای اجرای سیاست یکسانسازی فرهنگی براساس معیارهای فرهنگی غرب به کار گرفته میشود، طبیعتا موجب مقاومتهایی در مقابل این هجمهها خواهد شد که اگر این دسته افراد فضایی برای بیان نظرات خود پیدا نکنند طبیعتا در بعضی موارد به سلاح و کاربرد خشونت روی خواهند آورد.
ایزدهی با تأکید بر اینکه اصرار بر غالب شدن فرهنگ غربی و مردود بودن فرهنگ اسلامی و لزوم تغییر آن، ریشه اصلی و بنیانی تولید و ترویج تروریسم است، گفت: رهبری با این آسیبشناسی در موضع یک اندیشمند که درصدد حل این مشکل است توصیههایی ارائه میکنند.
توصیههای رهبری برای حل معضل خشونت و تروریسم چیست؟وی در تبیین این توصیهها گفت: اول اینکه نباید در مقابل اتفاقاتی که در غرب افتاده و جهان اسلام سالها از اینگونه اتفاقات رنج برده است برخورد عجولانه و ضربتی کرد، زیرا این نوع برخورد نه فقط مشکل را حل نمیکند بلکه باعث افزایش شکاف و جدایی میان جهان اسلام و غرب میشود و همواره سرمنشأ تروریسم باقی خواهد ماند و این مسئلهای است که خود غرب باید به آن برسد تا آن را حل کند.
ایزدهی تصریح کرد: غرب باید بداند که ریشه خشونت و تروریسم امروز در اسلام و آموزههای آن نیست بلکه در سیاستهای مغرضانه و سلطهجویانه نظامهای غربی است و لازم است غرب در این نوع سیاستهای خود تجدیدنظر کند تا عملا بتواند در سرزمین خود آرامش داشته باشد.
این پژوهشگر مسائل سیاسی یادآور شد: نکته قابل توجه این است که جدا از اینکه مبانی بنیانهای فکری غرب نسبت به جهان اسلام موجب ترویج و اشاعه تروریسم شده است، تروریستها نیز توسط خود غرب تربیت، حمایت و پشتیبانی شدند و میشوند، لذا بهترین راهکار رفع خشونت، قطع حمایتهای مالی و تسلیحاتی غرب از گروههای تروریستی است.
مؤلفههای تعامل خردمندانه غرب و جهان اسلام ایزدهی با تأکید بر ضرورت شکلگیری یک تعامل خردمندانه و حکیمانه میان غرب و جهان اسلام، گفت: در این تعامل باید منافع انسانی هر دو طرف مدنظر قرار گیرد، هویت هر دو طرف به رسمیت شناخته شود، خردهفرهنگها مورد تایید قرار بگیرد، اصراری بر یکسانسازی فرهنگی صورت نگیرد و مهمتر اینکه سیاستهای یک بام و دو هوا اتخاذ نشود که نمونه بارز آن تقسیمبندی تروریسم به خوب و بد است، زیرا منطق دوگانه هیچگاه موفق نخواهد بود و اگر امروز به نفع یک طرف باشد فردا به سود دیگری خواهد بود.
مهدی مخبری