کد خبر: 3516389
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۵

انتشار «آخرین نقش»؛ روایت زندگی یک بازیگر شهید

گروه ادب: «آخرین نقش» روایت زندگی هنرمند شهید مجید فرید‌فر از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) به نقل از روابط عمومی موسسه انتشاراتی روایت، کتاب «آخرین نقش» روایت زندگی هنرمند شهید مجید فرید‌فر از زبان پدر و همسر این شهید منتشر شد. فرید‌فر در دوران کودکی (پیش از وقوع انقلاب اسلامی) همراه با پدر خود به آکروبات‌بازی مشغول بود. به همین دلیل، سفرهای زیادی به خارج از کشور داشت و این امر، باعث شد در میان سینماگران ایرانی نیز کودکی معروف شود و از 9 سالگی در فیلم‌های بسیاری از همان دوران به ایفای نقش بپردازد. «مراد و لاله» نخستین فیلمی بود که وی در آن بازی کرد.
وی موسیقی را به صورت خودآموخته فرا گرفت و در بیشتر ساز‌ها تبحر داشت. به دلیل علاقه‌اش به موسیقی، بازیگری را رها کرد و در رشته موسیقی به تحصیل پرداخت. سارا طالبی، نویسنده کتاب در بخشی از مقدمه کتاب می‌نویسد: «مجید از خاک صحنه بلند شد و در خاک وطنش تپید و این دیگر یک نمایش نبود، بلکه زیباترین ترسیم تصویر زندگی‌اش از جانب خدا بود تا یاد و نامش تا ابد، در صحنه روزگار نقش ببندد و طنین لحظات ناب زندگی‌اش، زیباترین نواها و موسیقی‌های جهان را به تسلیم وادار کند. شاید خاطرات پدر و دل‌نوشته‌های همسر، بتواند پرده‌‌ای کوتاه از روح بزرگ مجید را نمایش بدهد.»
گفتنی است، شهید فرید‌فر خرداد 1360، در روز‌های اولیه جنگ تحمیلی و در جریان حصر آبادان، هنگامی که ریاست کمیته تجریش را برعهده داشت، به شهادت رسید و کتاب «آخرین نقش» روایت زندگی این هنرمند شهید را در 96 صفحه با شمارگان 1100 نسخه به قیمت 5500 تومان به بازار کتاب عرضه کرد.
کتاب «تفحص» منتشر شد
بیست و سومین جلد از مجموعه روزگاران با موضوع «تفحص» منتشر شد، این کتاب شامل 100 خاطره کوتاه از تفحص شهدا است. افروز مهدیان در معرفی این کتاب در مقدمه می‌نویسد: «خانه و زندگی، زن و فرزند را رها کردند، رفتند توی بیابان‌ دنبال نشانه‌ها؛ با آنکه بارها و بارها شنیده‌ بودند «به‌ خاطر دو تا پاره استخوان، خودتان را به کشتن می‌دهید که چه؟» نمی‌دانم، شاید آنها که طعنه می‌زنند، مادر نشده‌اند؛ جوان مفقودالاثر نداشته‌اند. نمی‌دانند حال مادری را که با صدای هر زنگ تلفن از جا می‌پرد و خیز برمی‌دارد سمت گوشی که شاید خبری از جگرگوشه‌اش باشد. نمی‌فهمند حال مادری را که هر روز دم خانه را آب و جارو می‌کند و خودش را خانه‌نشین کرده که نکند او برود و پسرش برگردد. مادری که دقیقه‌ها برایش می‌شود یک ماه و ماه‌ها چندین سال. درک نمی‌کنند مادری را که دنبال یک نشانه است تا دلش آرام بگیرد؛ مثل یک تکه استخوان، تسبیح، عطر یا یادداشت کوچک. منتظر یک سنگ قبر است تا بشود سنگ صبورش. بشود دلخوشی برای دیدارهای صبح‌ جمعه و شب‌های عید. یک سنگ قبر که قاب عکس عزیزش را بگذارد رویش. هفته‌ به‌ هفته دستمال بکشد روی آن و قربان‌صدقه‌اش برود. مادری که همه سرمایه زندگی‌اش را داده است و حالا فقط یک نشانه می‌خواهد و بس.»
این کتاب فقط صد تصویر کوتاه از دوران زندگی مردان مردی است که بعد از جنگ، یگانه دلخوشی‌شان آرام‌ کردن دل مادران شهدا بود؛ زیرا این قصه سر دراز دارد. 
در خاطره ای از کتاب می‌خوانیم: «قرار شد یک هفته آزمایشی کار کنیم. اگر شهید پیدا کردیم مجوز بدهند وسایلمان را هم بیاوریم و شروع کنیم. اما هر چه می‌گشتیم پیکری پیدا نمی‌کردیم. روز آخر مهلت‌مان نیمه شعبان بود. با رمز «یا مهدی(عج)» رفتیم پای کار. تا نزدیکی‌ غروب گشتیم. همه کلافه بودند. انصافاً بچه‌ها کم نگذاشته بودند. نشسته بودم با اشک حلقه زده توی چشمم نگاهشان می‌کردم. هر کس دنبال چیزی می‌گشت، برای یادگاری بردن. یکی یک مشت خاک برمی‌داشت، یکی یک تکه سیم خاردار. من هم رفتم سراغ یک شقایق وحشی. می‌خواستم با ریشه درش بیاورم بگذارم توی قوطی کنسرو. یکهو دیدم ریشه شقایق روی یک جمجمه سبز شده، درست روی سجده‌گاهش. با یا مهدی بلند من بچه‌ها بسویم دویدند. آرام آرام خاک‌ها را کنار ‌زدیم. خداخدا می‌کردم کارت و پلاک داشته باشد. دست کردم کارتش را کشیدم بیرون. بچه‌ها بلند صلوات فرستادند. اسمش را که خواندیم افتادند روی زمین؛ «مهدی منتظرالقائم» بود.
بر اساس این گزارش «روزگاران 23: کتاب تفحص» با شمارگان 1100 نسخه با قیمت 5500 تومان توسط نشر روایت فتح به بازار عرضه شد.
captcha