به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، برنامههای پنج ساله توسعه از اقدامات مناسب در جهت ایجاد تغییر در اقتصاد و تحقق رشد و توسعه در کشور و در واقع سندی برای مخارج دولت محسوب میشوند.
تاکنون در جمهوری اسلامی ایران، پنج برنامه توسعه را پشت سر گذاشتهایم و اکنون مجلس شورای اسلامی، سرگرم بررسی برنامه ششم توسعه است؛ بنابراین اولا لازم است که دولت با اقدامات کارشناسانه و توجه به اقتصاد مقاومتی برای آمادهسازی این برنامه اقدام میکرد و همچنین لازم است که مجلس شورای اسلامی، با توجه به تأکیدات رهبر معظم انقلاب بر مقوله اقتصاد مقاومتی و مسائلی همانند کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، اقتصاد دانشبنیان و درونزا و مسائلی از این قبیل نسبت به بررسی این برنامه اقدام کند.
قطعا مقاومسازی اقتصاد، از لوازم اصلی اقتصاد ایران است که دولت نقشی اساسی در آن دارد و تدوین برنامه ششم توسعه به عنوان یک سند بالادستی، مبتنی بر اصول اقتصاد مقاومتی، میتواند در تحقق این امر بسیار مؤثر باشد
نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که رهبر معظم انقلاب، بارها بر لزوم توجه به اقتصاد مقاومتی در برنامههای پنج ساله توسعه تأکید کردهاند و با توجه به این تأکیدات، لازم است میزان توجه به اقتصاد مقاومتی در برنامه ششم توسعه مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
برای بررسی بیشتر این موضوع، با ابراهیم رزاقی، اقتصاددان و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، گفتوگویی انجام دادهایم که متن این مصاحبه در ادامه میآید:
همانگونه که مطلعید، یکی از تأکیدات رهبر معظم انقلاب در چند سال گذشته بر مقوله اقتصاد مقاومتی بوده است و یکی از لوایح مهمی که در این روزها در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار دارد، برنامه ششم توسعه است. مسلما برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید این سیاستها در برنامه ششم توسعه به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد. ابتدا بفرمائید که در این برنامه تا چه اندازه اقتصاد مقاومتی و مخصوصا کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی مورد توجه قرار گرفته است؟از ابتدای سرکار آمدن جناب آقای هاشمی رفسنجانی یعنی از حدود 26 سال پیش، برنامهریزیهایی برای اقتصاد ایران شده که در بودجه و تمام رفتارهای اقتصادی دولتها منعکس شده و این برنامهریزیها نشاندهنده این موضوع است که برخلاف برنامه بیستسالهای که قبلا وجود داشت و به دلیل جنگ تحمیلی و ... اجراء نشد و آن را کاملا کنار گذاشتند، سایر برنامهها همگی تحت تأثیر سیاستهای لیبرالی صندوق بینالمللی پول و نظام سرمایهداری بوده است.
چنین روندی هیچ ربطی به قانون اساسی ما و اندیشههای اقتصادی امام خمینی(ره) و اخیرا اندیشههای مقام معظم رهبری درباره اقتصاد مقاومتی نداشته و ندارد و تا زمانی که شرایط بدینگونه باشد وضعیت اقتصادی خاصی پدید میآید که مشاهده میکنیم بیکاری، فقر و وابستگی اقتصادی پدید آمده است و نکته بسیار تعجبآور این است که با وجود اینکه زمانی نفت بشکهای 140 دلار فروخته میشد و اکنون به زیر چهل دلار رسیده اما هنوز هم بر خامفروشی نفت و پتروشیمی تأکید میشود.
به نظر میرسد در این 25 سال که پنج برنامه اجراء شده، چیزی تحت عنوان علم اقتصاد وجود نداشته است. اگر شخصی سواد دانشگاهی هم نداشته و حتی باسواد هم نباشد، وقتی تصمیمی میگیرد که نتیجه لازم را ندارد باید تصمیمات خود را تغییر دهد تا راهحل را پیدا کند؛ چراکه در ضربالمثل هم آمده است که انسان دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود.
در زمان قبل از انقلاب 15 هزار روستا به دلیل اصلاحات ارضی تخلیه شد اما اکنون 35 هزار روستا از جمعیت خالی شده و 12 هزار روستا، کمتر از 20 خانوار جمعیت دارد و در شُرُف خالی شدن هستند و نزدیک 65 درصد مصارف کشاورزی ما از خارج میآید.
همه قطعات و ماشینآلات صنایع ما از خارج وارد میشود و این نشان میدهد مسئولانی که کشور را اداره کرده و نمایندگانی که این قوانین را تصویب کردهاند، هیچکدام از آنها به این فکر نیفتادند که چرا باید نسخه صندوق بینالمللی پول را اجرا کنیم، مگر قرار است سیستم اقتصادی ایران، سرمایهداری شود که البته به مراتب بدتر شده است و اصلا توجه نکردند که قانون اساسی و اندیشههای اقتصادی امام خمینی(ره) چه میگوید.
مبانی فلسفی و راهنمای اصلی اقتصاد ایران اندیشههای امام خمینی(ره) و اندیشههای مقام معظم رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی است اما مسئولان اصلا به این مسائل توجه نکرده و کار خود را کردهاند و این امر شرمندگی دارد که وکلای ملت این را متوجه نشوند و آثار منفی آن را در نظر نگیرند.
برای حل این مشکلات چه اقداماتی باید انجام داد؟اگر مسئولی چنین مسئلهای را متوجه نشود جای تأسف دارد. از چهار رئیس جمهور، سه نفر از آنان از روحانیون بودهاند اما باز به این مسائل توجه نکردهاند. اکنون برنامه ششم تدوین شده است فقط برای اینکه مردم را مشغول کنند اما به هیچ وجه از آثار پیاده کردن پنج برنامه قبلی درس نگرفتهاند که در صدد رفع مشکل بر بیایند و در سیاستهایی که قبلا اتخاذ کردهاند تجدیدنظر کنند.
افرادی که بر سر کار گذاشته شدهاند باید تغییر پیدا کنند؛ پدیده حقوقهای نجومی ناشی از مشکلات مدیریتی است. وقتی وضعیت بدینگونه باشد همین وضع کنونی ادامه پیدا میکند، در حالیکه با یک انقلاب مدیریتی و سر کار آوردن افراد انقلابی و با دارا بودن روحیه جهادی و ایثارگرانه میتوان وضعیت کنونی را تغییر داد.
صنایع دفاعی و هستهای را مشاهده کنید که چه موفقیتهایی را حاصل کردهاند. به نظرم اگر کسی بیشترین علم و دانش را داشته اما به جای دوست داشتن ایران، فقط به فکر خودش باشد و همچنین از اخلاق و دین به دور باشد، بسیار وضعیت بدی پدید خواهد آمد اگر چنین شخصی مدیر شود.
این موارد در طول تاریخ تجربه شده است که کسیکه ایثارگری ندارد و انقلابی نیست هرگز کارها را به درستی پیش نخواهد برد و هنگامیکه چنین شخصی در رأس مسئولیتی قرار گیرد همه را فاسد میکند.
علت بیتوجهی به این مسائلی که شما میفرمائید بسیار دارای اهمیت است، چیست؟ قطعا نمیتوان گفت که دولتها دلسوز کشور و مردمشان نیستند اما برنامههای متفاوتی در پیش میگیرند اما سؤال این است که علت اینکه به اهداف اصلی که شما فرمودید توجه نمیشود، چیست؟منشأ اصلی این است که اینها معتقدند یک علم اقتصاد در دنیا وجود دارد و آن هم اقتصاد سرمایهداری است اما به این نکته توجه نمیشود که حتی سرمایهداریها هم با هم متفاوتند و سرمایهداری ژاپن با سرمایهداری آلمان و سرمایهداری اسکاندیناوی متفاوت است و یا اگر آمریکا منافع ملی و معنوی خود را در نظر نمیگرفت توسعه پیدا نمیکرد.
وقتی فضا اینگونه است این سؤال پیش میآید که مسئولان ما تا الان چه کردهاند و جواب این است که همگی یک خط را پیگیری کردهاند که همان خط سرمایهداری لیبرال و سیاستهای تعدیل و اصلاح ساختاری با اندکی تفاوت است. همه دولتها اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و اعتدالگرا چنین روندی را در پیش گرفتهاند.
علاوه بر انتقاداتی که بنده به مسئولان دارم، در مورد دانشگاهها هم باید عرض کنم که متأسفانه برخی از دانشگاهها اصلا به این مسائل توجه نمیکنند که چه اندیشه اقتصادی باید اقتصاد ایران را تغییر دهد. ما دارای الگو نیستیم اما برخی میگویند باید الگو را از دل تاریخ اسلام پیدا کرد که باید از آنها پرسید آیا واقعا چنین چیزی ممکن است؟. نکته بعدی که باید به مدافعان این دیدگاه گفت، این است که بر اساس نگاه آنها باید اذعان کنیم که اساسا ما انقلاب نکرده و قانون اساسی نداریم، در قانون اساسی اصلا اقتصاد مطرح نیست و الگویی برای پیشرفت ارائه نداده است و حضرت امام(ره) هم در نوشتههای خود چیزی راجع به اقتصاد نگفته است که تبدیل به مبانی الگوی اقتصادی ما شود و آنچه که مقام معظم رهبری با عنوان اقتصاد مقاومتی بیان کردهاند هم به معنای اقتصاد سرمایهداری و لیبرالی است که هماکنون وجود دارد و مسئولان هم بر آن تأکید میکنند.
بسیاری از مسئولان کشور اعلام میکنند که در حال پیاده کردن اقتصاد مقاومتی مورد نظر رهبر معظم انقلاب هستیم اما خط فکری لیبرالی را پیگیری میکنند و این رویهای که در بُن ذهن آنها از جمله همه چهار رئیسجمهور ایران وجود داشته است باعث شده همه صنایع و کشاورزی تعطیل شود اما از این روند دست برنمیدارند.
مسئولان ما از ابتدا گمان کردند توسعه به معنای مصرف است و توجهی به تولید نکردند و تولید روز به روز شکنندهتر و نابودتر شد اما اکنون کار به جایی رسیده است که تولیدکنندگان داخلی، مواد اولیه و قطعات خود را از خارج از کشور وارد میکنند و بعد از مونتاژ با عنوان تولید داخلی به مردم عرضه میکنند.
الگویی که در صنایع دفاعی پیاده کردهایم برای ما افتخارآمیز است و اگر این الگو نبود تاکنون آمریکاییها به ایران حمله کرده بودند و به دلیل تصوری که از هزینههای چنین حملهای دارند هیچ وقت حمله نمیکنند اما در سایر حوزههای داخلی از جمله در اقتصاد، حداقل نگاه علمی به چنین روندی وجود ندارد.
اصل 43 قانون اساسی میگوید دولت در جمهوری اسلامی باید مسکن، خوراک، پوشاک، کار، درمان، بهداشت و بیمه را برای همگان فراهم کند اما اکنون مشاهده میکنیم که مردم روز به روز فقیرتر و بیکارتر میشوند و 6 میلیون مستأجر، نیمی از درآمد خود را به صاحبخانهها میدهند.
اصل 44 قانون اساسی میگوید نظام اقتصادی در ایران دارای سه بخش شامل، دولتی، تعاونی و خصوصی است بنابراین بخش خصوصی در اقتصاد ایران مکمل دو بخش دیگر است اما مشاهده میکنیم که همه اقتصاد را خصوصی کردهاند. آلمانها هم اقتصاد را خصوصی کردهاند اما این اقدام آنها هدفمند است و باعث ثروتمند شدن مردم کشورشان شده است اما خصوصیسازی در ایران با انواع و اقسام فساد همراه است. دولت در این زمینه دارای وظیفه است اما دولتها در کشور ما حتی به اندازه دولت سرمایهداری لیبرال هم از منافع ملی ما حمایت نکردهاند.
آیا این مواردی که فرمودید، فقط مختص برنامههای قبلی توسعه است یا در برنامه ششم هم همین رویه در پیش گرفته شده است؟در برنامه ششم، وضعیت بسیار بدتر است. وقتی دولت تعدادی احکام بیرون داده است به چه معناست؟ اگر مجلس هم این برنامه و از جمله قراردادهای نفتی را تصویب کند، تاریخ تکرار میشود.
این شرایط به معنای نابود کردن ملت ایران است؛ چراکه شرایطی پدید آوردهاند که قیمت نفت مدام پائین میآید در حالیکه میتوانند آن را تثبیت کنند. اگر به پتروشیمی هم دقت کنیم، همگی به صورت خام فروخته میشود و آن را تبدیل به مواد قابل صادرات نمیکنند. از این نمونهها در عرصههای مختلف وجود دارد اما رسانهای نشده است.
مردم ایران در قرن بیستویکم انقلاب دینی کردند و این نشان دادند در دنیا تَک هستند. همین مردم در جنگ تحمیلی و در همه عرصهها با دست خالی دفاع کردند و این امر در طول تاریخی بینظیر است و هنوز هم جان خود را برای عدالت فدا میکنند.
تصور کنید که اگر فسادی پدید آمده است، اعلام کنیم که مردم ما مستحق همین مدیران فاسد هستند! بنابراین باید این روند تغییر پیدا کند؛ چراکه همین مردم بودهاند که تاکنون ایران را سرپا نگه داشتهاند و خدمت نکردن به آنها شرمندگی دارد.
آیا وضعیت اقتصادی کنونی، ظلم به مردم نیست؟ همین برخی مدیران فاسد بودند که عدهای از مردم را دچار فساد کردند و چرا وضعیت کنونی پدید آمده است که به غیر از خیانت، نامی دیگر نمیتوان بر آن گذاشت.
اکبر ابراهیمی