عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه عنوان کرد:
«مامورم و معذور»؛ مهمترین عامل روانشناختی جنایت کربلا
گروه حوزههای علمیه: عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با تبیین چندین عامل اصلی روانشناختی در پیدایش واقعه کربلا گفت: یکی از مهمترین عوامل این واقعه، اطاعت از مافوق بود که امروز در ادبیات ما میگوییم «مامورم و معذور» در حالی که این عبارت هیچ انطباقی با فرهنگ اسلامی ندارد.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی، شب گذشته 17 مهرماه در نشست علمی «عاشورا از منظر روانشناسی اجتماعی» در موسسه دینپژوهان گفت: یکی از ابعاد دینپژوهی ابعاد معرفتی است که ضرورت دارد در کنار ابعاد عاطفی سیاسی و اجتماعی به صورت جدیتر مورد بحث و تحقیق قرار گیرد که با همت دبیرخانه دینپژوهان این مسئله دنبال میشود.
عضو شورای دینپژوهان کشور افزود: دینپژوهی و مطالعات دین به دو دسته بزرگ تقسیم میشود؛ دانشهایی مانند فسلفه دین، الهیات و تاریخ ادیان که به قضاوت درباره گزارههای دینی میپردازند و دسته دوم علومی هستند که این نقش را دنبال نمیکنند و در صدد داوری و قضاوت و بررسی صدق و کذب گزارههای علمی نیستند مانند جامعهشناسی و روانشناسی دین که رابطه و تاثیر نهادهای اجتماعی در دین بررسی میشود بدون اینکه داوری در این زمینه داشته باشد.
آذربایجانی اظهار کرد: وقتی ما میخواهیم عاشورا را از منظر روانشناسی بررسی کنیم این ماجرا از دو جهت قابل بررسی است؛ یکی از جهت انتساب عاشورا به امام حسین(ع) که بررسی احوالات امام یک مسئله دینی است و دیگر سوگواری امام حسین(ع) است که پدیده و منسکی دینی است و از منظر روانشناسی دینی قابل دنبال کردن است. بنابراین این موضوع میتواند جزء مباحث روانشناسی دینی باشد.
کلیدواژههای سخنران
عضو هیئت علمی شورای دینپژوهان کشور با اشاره به روایت پیامبر مبنی بر «حسین منی و انا من حسین» تصریح کرد: اگر از منظر این حدیث به امام حسین(ع) و کربلا بنگریم نهضت امام تنها بعد شیعی ندارد زیرا اسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء است و شور عاشورا هر روز گذشته از دیروز افزایش مییابد و این ماجرا و امام حسین(ع) جنبه اسلامی پیدا میکند.
وی با اشاره به واژههای کلیدی بحث این نشست افزود: کلیدواژه اول عاشوراست و مراد ما از عاشورا به عنوان واقعهای است که در سال 61 هجری در کربلا انجام و منجر به شهادت امام و یاران با وفای ایشان شد و واژه دوم نیز روانشناسی اجتماعی است؛ روانشناسی رشتهای علمی است که در صدد یافتن ماهیت و علل رفتارها و افکار افراد در موقعیتهای اجتماعی است. امتیاز روانشناسی اجتماعی در مقایسه روانشناسی بالینی و ... این است که این رفتارها در بستر اجتماع بررسی میشود و عاشورا نیز پدیدهای است که در بستر اجتماعی رخ داده است.
این محقق و استاد حوزه با اشاره به مسایل و موضوعات روانشناختی عاشورا بیان کرد: جاذبه میان فردی یکی از مباحث مهم در بحث عاشوراست؛ مثلا بررسی اینکه چه شد زهیر بن قین با یک گفت و گوی میان فردی جذب امام میشود در حالی که میداند نتیجه آن کشته شدن است و یا جذبههایی که برای مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر برای فداکاری در راه امام ایجاد شده است.
وی افزود: اینکه افراد بدون انگیزه مالی به دیگری کمک میکنند بحث مهمی در روان شناسی اجتماعی است که در عاشورا به خوبی مشهود است. همچنین بحث پیشداوری در عرصه اجتماعی که اقوام مختلف نسبت به یکدیگر دارند و در عاشورا نیز میبینیم؛ مقوله دیگر نیز رفتارهای پرخاشگرانه اجتماعی است که در سپاه دشمنان امام حسین(ع) میبینیم. همچنین از دیگر موضوعات اطاعت از مراکز قدرت است که بررسی میکنیم چرا حادثه عاشورا بر اثر اطاعت از مراکز قدرت رخ میدهد؟ آیا افراد غیرعادی باعث ایجاد این ماجرا شدند، آیا حوادث عاشورا را عمدتا کفار حربی ایجاد کردند یا مسلمین؟
اطاعت از مافوق؛ عامل کلیدی در پیدایش حوادث اجتماعی
آذربایجانی با تشریح اطاعت از مافوق به عنوان یک اصل روانشناسی مهم در پیدایش حوادث اجتماعی که در کربلا نیز نقش عمدهای ایفا کرد، ادامه داد: تحقیقات نشان میدهد که 65 درصد انسانها بعید نیست در یک حادثهای به دلیل تبعیت از مراکز قدرت علیه بیگناهی و یا علیه رفقای خود اقدام خشن و بسیار خشن داشته باشند؛ عبیدالله بن زیاد مرتب نامه به عمر سعد میفرستاده است که علیه امام فلان اقدام را انجام بدهد و حتی نامهای به شمر مینویسد که اگر عمر سعد در برخورد با امام تسامح کرد سر او را برای من بیاور یعنی مسئله اطاعت از مراکز قدرت، موضوعی بسیار جدی در عاشورا بوده است به همین جهت میبینیم حوادثی که در عاشورا رخ داد، در حقیقت جنایاتی است که نسبت به بیگناهان انجام شد و علت عمده آن اطاعت از قدرت است.
این محقق تصریح کرد: البته ما قصد نداریم که عمر سعد و امثال آن را تبرئه کنیم، بلکه میخواهیم به خودمان هشدار دهیم که مبادا ما گرفتار این مسایل شویم و اطاعت از مافوق را در هر شرایطی بپذیریم، زیرا برخی افراد تا کاری خلاف اخلاق و عدالت انجام میدهند با این تعبیر که مامورم و معذور میخواهند از زیر بار گناهشان شانه خالی کنند.
وی با تاکید مجدد بر این اهمیت این مسئله در روانشناسی اجتماعی افزود: نمونه دیگر این نوع جنایات تشنگی زن و بچهها و حایل شدن آب است که در فرهنگ عرب بسیار زشت بود، همچنین کشتن کودکان و کودک شیرخواره و انداختن مسلم از بالای دارالعماره و ... همه به خاطر اطاعت از قدرت مافوق بوده است و امروز نیز نمونههای آن در دوره خود ما جنایات آمریکا در زندان ابوغریب و گوانتانامو و ... است همچنین نمونههای دیگری مانند جنایات داعش را میبینیم که وقتی با بخشی از این افراد صحبت میشود سخن از اطاعت از مافوق را در چرایی کارشان بیان میکنند و یا نمونه ضعیفتر آن در زندان کهریزک بود که لکه سیاهی برای کشورمان شد.
عضو پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: دانشمندی به نام میلگرام تحقیقات زیادی در این زمینه یعنی اطاعت از مافوق کرده است؛ وی آزمایشی با ایجاد 30 کلید برق انجام داد و از افرادی خواست که با دستورات خودش به تدریج دستشان را به کلیدهایی با ولتاژ بالاتر بزنند و تا جایی این اطاعت از مافوق جواب داد که برخی افراد دستشان را به بیشترین ولتاژ زدند، این تحقیق شان داد 65 درصد از آزمودنی ها از میلگرام اطاعت کردند و حتی ولتاژ بالا را تحمل کردند. این آزمایش در سالهای مکرر و مجدد انجام شد و همین نتیجه به دست آمد و در سال 1976 نیز این آزمایش بر روی تعدادی از دانش آموزان دبیرستانی توسط فرد دیگری انجام شد و آمار حتی از 65 درصد نیز بالاتر رفته و وقتی این دانشآموزان در نقش زندانبان ایفای نقش کردند، اوامر مافوق را اطاعت کردند.
عوامل هفتگانه در اطاعت از مافوق
وی با اشاره به عوامل و چرایی این اطاعت از مافوق ولو در رفتار نسبت به انسان بیگناه، تصریح کرد: چندین عامل در این مسئله دخیل است. اولین عامل این هنجار است که میگوید باید از فرمان فرد صاحب قدرت به عنوان رئیس اطاعت شود که در فرهنگ ما نیز میگوییم «مامورم و معذور» در حالی که باید این هنجار اجتماعی اصلاح شود و این درسی است که از عاشورا می گیریم زیرا اطاعتی در اسلام شایسته است که در راه خدا باشد.
وی اظهار کرد: عامل دوم توالی دامگستری و افزایش تدریجی وظیفه است یعنی انسان از نظر روانشناسی مورد زمینهسازی قرار میگیرد مثلا کسی که چندین بیگناه را میکشد، در ابتدا برای او سخت است اما به تدریج عادی میشود. سومین عامل نیز محذور اخلاقی در برابر قرارداد ضمنی است، زیرا فرد احساس میکند که به مسئول مافوق خود تعهد داده است که البته این محذور نیز باید تا جایی باشد که آسیب اخلاقی ایجاد نشود. چهارمین عامل فاصله زمانی است که هرقدر فاصله زیادتر شود اطاعت بیشتر میشود مثلا کسانی که در هیروشیما بمب اتم زدند اگر در فاصله نزدیک بودند و آثار جنایات خود را میدیدند شاید دستشان برای زدن دکمه بمب میلرزید؛ پنجم نظارت مافوق و حضور مداوم او است که در عاشورا میبینیم هر روز تقریبا نامهای از ابن زیاد به عمر سعد میرسد که کار امام را تمام کن و بر ایشان سخت بگیر و تحقیقات نیز نشان داده که نبود نظارت مافوق اطاعتپذیری را تا مقدار زیادی کاهش میدهد؛ عامل ششم نیز دادن فرم و یونیفرم به افراد و هفتم نیز قدرت و ایدئولوژی مسلط است که نمونه آن درباره آلمان نازی بود که شعار آلمان بالاتر از همه منجر به کشتار وسیع آلمان نازیها علیه دیگر کشورها شد.
این محقق و استاد حوزه عنوان کرد: از مجموع این مباحث نتیجه میگیریم که این حوادث و مسایل مختص دوره امام حسین(ع) نیست و ممکن است امروز نیز در کشور ما رخ داد که گاهی نیز مانند آنچه در زندان کهریزک رخ داد شاهد بودیم و متاسفانه لکه سیاهی برای نظام شد.
وی با بیان اینکه اطاعت از مافوق و عوامل آن تنها مختص افراد منفی نیست و در افراد مثبت نیز جواب میدهد که البته این بحث بیشتر در جاذبه میان فردی دنبال میشود در پاسخ به سؤالی در مورد تعمیم دادن نتایج این آزمایش در یک کشور بیگانه با فرهنگ امروز مردم ایران و با انطباق آن با صدر اسلام افزود: از نظر عقلی هم این مسئله قابل پذیرش است زیرا اگر فرد در یک گروهی قرار بگیرد از نظر روانی، دادن نظر مخالف برای او بسیار سخت میشود. از طرفی انسانها طبیعت مشترکی دارند و تحت قانونمندیها مشترک هستند البته ممکن است عوامل اجتماعی و فرهنگی متفاوت باشد ولی در اصل طبیعت انسانی مشترک هستند که تعمیمپذیری را قابل پذیرش میکند.
وی همچنین در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه این نوع بررسی توجیه عملکرد جنایتکارانی مانند عمر سعد و شمر است تاکید کرد: اصلا ما در این بحث در صدد این نیستیم که توجیهگر عملکرد جنایات افراد باشیم زیرا این افراد مقصر و شایسته مجازات دنیا و آخرت هستند ولی از نظر روان شناسی اجتماعی آنها افرادی مانند ما بودند و نباید تصور کنیم منحصر به فرد و یک دوره خاص بوده است لذا این مسایل اگر مراقبت نشود ممکن است در دوره ما نیز تکرار شود.
راهکارهای مواجهه با عوامل هفتگانه
آذربایجانی درباره راهکار برخورد با عوامل محدثه هفتگانه گفت: هر کدام از عوامل هفتگانه راهکار خود را دارد و مثلا در موضوع اول، باید با فرهنگسازی به مردم بفهمانیم که «المامور و معذور» حرف مطلقا درستی نیست زیرا وقتی به مظلومی آسیب میرسد حق نداریم این حرف را بزنیم و باید در قیامت پاسخگو باشیم یا در بحث افزایش تدریجی وظیفه باید فرهنگسازی کنیم تا افرادی که وارد دایره بدی و گناهی میشوند، بدانند تا زاویه کم است فرد راحتتر می تواند خود را از منجلاب بیرون بکشد، ولی اگر در آن غرق شد دیگر نخواهد توانست و خودمان هم بدانیم وقتی در یک گروهی قرار میگیریم از ابتدا مراقب باشیم و دوراندیشی کنیم.
وی افزود: یا در بحث قرارداد اخلاقی که اگر با کسی داشتیم مادامی قابل رعایت کردن است که منجر به لطمه و آسیب به افراد بیگناه نشود و این قرارداد در هر شرایطی قابل پذیرش نیست.
پس