به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) آیتالله اراکی، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، در دوران دفاع مقدس رئیس دادگاه انقلاب در خرمشهر و آبادان و رئیس دادگستری اهواز بوده است و خاطرات زیادی از آن دوران و پشتیبانیهای آیتالله هاشمی از نیروهای مردمی در مقابل توطئههای بنیصدر در کمکرسانی نظامی به نیروهای مردمی دارد. فرصتی دست داد که به مناسبت فرارسیدن چهلمین روز درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی گفتوگویی با ایشان در محل مجمع تقریب درباره نقش آقای هاشمی رفسنجانی در آن دوران پرالتهاب و همچنین شخصیت قرآنی ایشان انجام دهیم.
درباره نقش آیتالله هاشمی در دوران مبارزه با نظام شاهنشاهی و دفاع مقدس چه خاطراتی در ذهن دارید؟ ابعاد شخصیت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی متعدد است. یک بعد شخصیت آیتالله هاشمی رفسنجانی بعد مبارزاتی ایشان است که که یک شخصیت پیشتاز در مبارزه بودند. باید گفت نام آیتالله هاشمی رفسنجانی با تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) گره خورده است. من با شخصیت آیتالله هاشمی از همان روزهای اولی که مبارزات انقلابی آغاز شد آشنا شدم. شاید حدود ۱۰ ساله بودم که ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شکل گرفت و مبارزات حضرت امام(ره) اوج پیدا کرد و از همان روزها با نام آیتالله هاشمی آشنایی پیدا کردم و در مراحل مختلف مانند مسئله سربازی ایشان و شکنجهها و فشارهایی که دیدند به لحاظ پیگیری خبرها و فعالیتهای ایشان همراه آیتالله هاشمی بودیم.
اما آشنایی نزدیک من با ایشان عمدتا به دوران پس از پیروزی انقلاب برمیگردد. از همان دورانی که ایشان به عنوان عضو شورای انقلاب شناخته شدند ما گاهی مزاحم ایشان میشدیم، نظر میخواستیم و در رابطه با برنامههای آتی انقلاب گفتوگو میکردیم و گاهی از ایشان حتی دستورالعمل درخواست کردیم.
همکاری من با آیتالله هاشمی رفسنجانی در دوران دفاع مقدس افزایش یافت. من در سال ۱۳۵۸ مأموریت یافتم که در خرمشهر و آبادان حضور پیدا کنم. در ان دوران توطئه خلق عرب و برخی دیگر گروهکها در آن مناطق شدت یافته بود و این مسائل نزدیکی من را با آقای هاشمی ایجاب میکرد تا از ایشان کمک بخواهم و ایشان هم همواره پشتیبانی میکردند. بعدها در اهواز به عنوان رئیس دادگستری و ریاست دادگاه انقلاب حضور پیدا کردم واین مأموریت در دوره جنگ بسیار ویژه و سخت بود. آقای هاشمی در آن دوران یک پشتیبان بسیار محکم بود و در رابطه با تهیه سلاح برای رزمندگان در آغاز جنگ و برخوردهای بسیار بد بنی صدر با رزمندگان و نحوه پشتیبانی جنگ بسیار کمک میکرد.
من با سند و مدرک و براساس اینکه رئیس دادگاه انقلاب خرمشهر و آبادان و رئیس دادگاه جنگ بودم و از تمام مشکلات آن دوران باخبر بودم معتقدم بنی صدر در دوران جنگ خیانت کرد. در آن دوران بخشنامهای از سوی بنی صدر مبنی بر منع هرگونه تحویل سلاح به نیروهای مردمی از جمله سپاه صادر شد. در همان زمان که این بخشنامه ابلاغ شده بود من با مجموعهای که همراهم بود جلوی یک مجموعه سلاحی که از پادگان دژ خرمشهر برای تحویل به منافقین خارج میشد را گرفتیم و مصادره کردیم و به رزمندگان دادیم. به عبارتی در آن دوره دو کار از سوی بنی صدر صورت میگرفت؛ یکی منع تحویل سلاح به نیروهای مردمی و دیگری تحویل سلاح منافقین و گروهکها طبق یک طرح و برنامه.

شاید تا به حال درباره این برنامه چیزی گفته نشده باشد. براساس مدارکی که به دست ما رسید و مشاهدات میدانی که داشتیم برنامه این بود که منافقین و گروهکهایی که با صدام از روز اول جنگ و حتی پیش از جنگ همکاری تنگاتنگ داشتند، میخواستند وقتی محاصره خرمشهر به وسیله نیروهای بعثی کامل شد آنها از داخل آزاد شدن شهر را اعلام کرده و در منطقه آبادان و خرمشهر اعلام ایران آزاد کنند. لذا از پیش از آغاز جنگ، منافقین و گروهکها وارد خرمشهر و آبادان شدند و سلاح آوردند و شهر را به زرادخانه ضد انقلاب تبدیل کردند و در حالی که هنوز جنگ شروع نشده بود به بهانه احتمال آغاز جنگ شهر را سنگربندی کردند. ما به آنها میگفتیم اگر دشمن بخواهد حمله کند چرا در شهر سنگربندی میکنید باید به مرز بروید و آنجا جلوی دشمن را بگیرید. لذا ناچار شدم با صدور بخشنامهای همه این نیروها را دستگیر کنیم آن هم در حالی که هنوز با منع قانونی برای فعالیت مواجه نشده بودند.
آقای هاشمی در این رابطه خیلی به ما کمک کرد و هم در پشتیبانی معنوی از اقدامات ما و هم در پشتیبانی از ناحیه ارسال سلاح نقش شایانی ایفا کرد و یک مجموعه سلاح با وجود اینکه محدود بود وارد خرمشهر شد. در واقع پشتیبانیهای آقای هاشمی از دفاع مقدس به ویژه در دوران اولیه جنگ بسیار اثرگذار بود.
از نگاه و انس آیتالله هاشمی به قرآن بفرمایید. یکی از نکات مهم درباره آقای هاشمی انس عمیق ایشان با قرآن است. این فکری که در ذهن ایشان شکل گرفت که بخواهند در زندان و تفسیر و واژهشناسی قرآن را انجام دهند دفعتا شکل نگرفته بود و این ناشی از سابقه ممتد آشنایی و کار بر روی قرآن و معارف آن بود. شاید سالهای ۱۳۶۱ یا ۱۳۶۲ بود که خدمت ایشان رسیدم و ایشان پیشنهاد کرد من یک سری کارهای قرآنی انجام دادهام و شما گروهی تشکیل دهید و روی این نوشتههای کار علمی انجام دهید. ایشان آنجا به من گفت که این ایده را از قبل از دوره زندان در ذهن داشتم.
نگاه تخصصی آقای هاشمی به قرآن، مفاهیم و واژگان آن چگونه بود.دو نگاه به واژگان قرآنی وجود دارد. یک زمان به قرآن به مثابه یک دائرةالمعارف نگریسته میشود که شامل مجموعه معارفی است که با هم پیوند ندارند و در عرصهها و موضوعات مختلف مطرح شدهاند و آنگاه فرهنگ قرآن نوشته میشود که کار آقای هاشمی این نبود. کار آقای هاشمی در تدوین فرهنگ قرآن یا واژهشناسی قرآن، برای کشف رابطه این واژهها برای دستیابی به ساختار مفاهیم قرآن بود.
ما دو نوع محکمات قرآنی داریم؛ محکم در مقابل متشابه و محکم در مقابل تفصیل، که با هم تفاوت دارند. نظر آقای هاشمی این بود که با واژهشناسی قرآن روابط آیات و واژگان را با یکدیگر کشف کند و زمینه کشف ساختارهای قرآن را فراهم نماید. اگر کسی میخواهد کار آقای هاشمی را تکمیل کرده و به نتیجه مطلوب برساند باید ساختاری که مفاهیم قرآنی را به هم پیوند میدهد کشف کند.
ساختارسازی به معنای به دست آوردن چارچوب کلی مفاهیم قرآنی است و همین چارچوب کلی است که مفاهیم را به هم پیوند میدهد.براین اساس چارچوب کلی همان «محکم در مقابل تفصیل» است که این تفصیل باید در مجموعه محکم قرار بگیرد و مجموعه محکم همان ساختار کلان این مفاهیم است. به عقیده من آقای هاشمی گامهای خوبی در زمینه پژوهش و تفسیر قرآن برداشتند و امیدوارم علاقهمندان به ایشان و اهل تحقیق بتوانند گام دوم را در ادامه این راه بردارند.