به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) پایگاه اطلاعرسانی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در گزارشی به بهانه جنایات ضد بشری اخیر علیه مسلمانان میانمار به ریشههای تاریخی اسلام در این کشور و علل وقوع این بحران توسط بوداییان پرداخته است که در ادامه میآید:
میانمار کشوری در آسیای جنوب شرقی است که از شمال شرقی با چین، از شرق با لائوس، از جنوب شرقی با تایلند، از غرب با بنگلادش و از شمال غربی با هند مرز مشترک دارد و از جنوب غربی با خلیج بنگال و از جنوب با دریای آندامان محصور است. این کشور با مساحت ۶۷۸۵۰۰ کیلومتر مربع دومین کشور بزرگ آسیای جنوب شرقی است.
در سال ۱۹۳۷ بریتانیا برمه را به همراه منطقه «آراکان» که اکنون به آن راخین نیز میگویند، مستعمرهای جدا از حکومت هند خواند و آن را برمه بریتانیا نام نهاد. تا اینکه در سال ۱۹۴۸ بریتانیا اجازه داد تا برمه استقلال یابد و از آن زمان به «میانمار» تغییر نام یافت. براساس آخرین آمار میانمار بیش از ۵۵ میلیون نفر جمعیت دارد که ۷۰درصد آنها بودایى هستند.
در سال ۱۹۸۲ قانون حقوق شهروندی به تصویب رسید که براساس این قانون از میان ۱۴۴ اقلیت موجود، ۱۳۵ اقلیت حق شهروندی دریافت کردند و ۹ دسته از اقلیتها از حق شهروندی محروم شدند که بزرگترین این اقلیتها، قوم روهینگیا است که چهار درصد جمعیت میانمار را تشکیل میدهد و بیشتر در ایالت راخین در سواحل غربی میانمار ساکن هستند. براساس آخرین آمار رسمی جمعیت این قوم صد در صد مسلمانان، 6 میلیون نفر است.
اما اسلام چگونه به میانمار راه یافت. براساس اسناد تاریخی، تاریخ گسترش اسلام در میانمار به قرن اول هجرى برمىگردد. بعد از ظهور اسلام و گرایش اعراب و ایرانیان به اسلام، دریانوردان عرب و ایرانى مسافرتهاى دریایى خود را انجام مىدادند و در مسیر خود همچنین دستبه تبلیغ و دعوت مردم به اسلام مىزدند. بعدها بازرگانان مسلمان از مسیرهاى زمینى که از منطقه غربى میانمار و ایالت آراکان این کشور مىگذشت به مناطق غربى چین سفرمىکردند. بسیارى از این افراد در منطقه حاصلخیز و مستعد ساحلى آراکان، اقامت کردند و اولین مناطق مسلماننشین را ایجاد کردند.
تاجران چینى در نوشتههاى خود از مناطق ایرانىنشین در مرزهاى بین میانمار و یونن (ایالتى در جنوب غربى چین) در قرن سوم میلادى یاد کردهاند. امروز در حدود ۸ میلیون در میانمار هستند و یک زبان محلی به نام روهینگیا دارند که در واقع مسلمانان میانمار را امروز به همین نام میشناسند و این زبان هم ترکیبی از عربی، فارسی و ترکی است که نشان دهندۀ این است که اسلام از منطقۀ آسیای غربی به آن منطقه رفته است.
اما ریشه بحرانهای چند سال اخیر چیست. موج جدید درگیریهای میان آنها از دو ماه قبل و به بهانه کشته شدن یک زن بدست مسلمانان آغاز شده است. ابتدا در ماه مه ۲۰۱۲ (۱۱ اردیبشهت تا ۱۱ خرداد ۱۳۹۱) ۱۱ مسلمان بیگناه به دست نظامیان کشته میشوند. پس از آن خبری منتشر میشود مبنی بر اینکه یک زن بودایی مورد هتک حرمت سه مرد مسلمان قرار میگیرد و کشته میشود. این سه مرد دستگیر میشوند و یک نفر از آنها در زندان نظامیان میمیرد و دو نفر دیگر اعدام میشوند.
در ماه ژوئن (۱۱ خرداد تا ۱۱ تیر) یک اتوبوس حامل مسلمانان مورد حمله بودائیان قرار میگیرد. این بار یک بودایی میمیرد. متعاقب آن شبه نظامیان تندروی بودایی که «ماگ» خوانده میشوند، به مناطق مسلمان نشین در استان راخین حمله میبرند و بیش از ۲۰ روستا و حدود ۲۰۰۰ واحد مسکونی را به آتش میکشند.
روز دهم ژوئن (۲۱ خرداد) آقای «تین سین» رئیس جمهور میانمار در استان راخین وضعیت فوق العاده اعلام میکند. حملات بودائیان تندرو به مسلمانان از این پس تحت حمایت ارتش آغاز میشود؛ ۱۰۰۰ نفر از مسلمانان بیگناه کشته، ۵۰۰ نفر زخمی و ۳۰۰ نفر ربوده شدند. این کشتار کماکان ادامه دارد. ولی از آنجا که دولت به هیچ خبرنگاری اجازه حضور در منطقه راخین را نمیدهد، کسی از ابعاد فاجعه باخبر نیست. البته تصاویری که در اینترنت قرار گرفته است، صحنههای دلخراشی را روایت میکنند. کشتار فجیع زنان و کودکان خردسال و یا نمایش صدها جسد سوخته شده در محوطه یک مدرسه از جمله این صحنهها و تصاویر است.
دولت میانمار برای رفع اختلافات و مشکلات میان مسلمانان و بوداییان، سیاست کوچ اجباری کل ۶ میلیون مسلمان روهینگیایی را از منطقه آرکان اتخاذ کرده است. به واسطه این سیاست اتخاذ شده از جانب دولت قریب به ۱۵۰ هزار نفر از مسلمانان آرکان به بنگلادش، ۵۰ هزار نفر به تایلند و ۴۰ هزار نفر به مالزی و تعداد قابل توجهی به دیگر کشورهای آسیایی مهاجرت کردند. در آخرین اظهار نظر رییس جمهوری میانمار بیان شده است که ۸۰۰ هزار نفر از این قوم را باید از میانمار اخراج کرد تا تنشها پایان یابد.
شمار زیادی از مسلمانان آواره (از ۹۰هزار نفر تا ۳۰۰هزار نفر) هم اکنون در اردوگاههای مناطق مرزی نزدیک به بنگلادش به سر میبرند، اما از ظلم نظامیان میانمار و خشم طبیعت در امان نیستند؛ از یک طرف در اردوگاههاى مرزى که در آنها غذا به اندازه کافى یافت نمىشود، گرسنگی، بارانهای موسمی و بیماریهای واگیر آنها را آزار میدهد و از طرف دیگر، به گفته نشریه انگلیسى «ساندى تایمز»، نظامیان مردم مسلمان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، به زنان در جلوی چشم دیگران تجاوز میکنند و هر کسی را که دلشان میخواهد به قتل میرسانند. آنها اگر با قایق به بنگلادش فرار کنند، پذیرفته نمیشوند چون دولت داکا میگوید گنجایش پذیرش بیش از ۳۰۰ هزار آواره میانماری را ندارند. اگر به تایلند بگریزند، به دریا برگردانده میشوند تا بر اثر گرسنگی و تشنگی بمیرند و یا امواج اقیانوس آنها را ببلعد. به همین خاطر، در سرزمین مادری خود میمانند و منتظر مرگ مینشینند؛ مرگی که یا به دست بودائیان متعصب و تحریک شده رقم میخورد و یا بر اثر خشم طبیعت، بارانها و گردبادهای موسمی و بیماریهای واگیر و خطرناک از راه میرسد.
براساس گزارش سازمانهای بینالمللی بخشی از ظلمهای دولت میانمار به مسلمانان روهینگیا به شرح ذیل است:
ـ رژیم میانمار از صدور کارت هویت برای مسلمانان امتناع میکند و به همین خاطر این مردم نمیتوانند در داخل کشور تردد کنند. علاوه بر آن، دولت برای مسلمانان گذرنامه صادر نمیکند و لذا آنها از مسافرتهای خارجی محروم هستند؛
ـ دولت میانمار به مسلمانان روهینگیا اجازه سفرنمی دهد و اگر آنها بخواهند از یک روستا به روستای دیگر بروند باید مبلغی را به عنوان مالیات به دولت بپردازند.
ـ تحصیل در دانشگاهها برای مسلمانان ممنوع است؛
ـ مسلمانان نمیتوانند در ادارات دولتی استخدام شوند؛
ـ مسلمانان بدون کسب مجوز نمیتوانند ازدواج کنند و برای گرفتن این مجوز هم باید مالیات بدهند و پس از ازدواج نیز نمیتوانند بیش از دو فرزند داشته باشند؛
ـ بالغ بر ۴۰ هزار نفر از کودکان روهینگیا در غرب میانمار به این خاطر از هرگونه تحصیل و سفر و… محروم هستند که والدین مسلمان آنها بدون اجازه دولت ازدواج کردهاند و خودشان جزو فرزندان سوم و یا چهارم هستند. این کودکان شناسنامه ندارند؛
ـ خانوادههای مسلمانان میانمار مجبور هستند تا در هر سال یک عکس خانوادگی را که شامل تمامی اعضای خانواده آنها باشد به دولت تحویل بدهند و در صورتی که نوزاد جدیدی در خانواده آنها متولد شده و یا یکی از اعضای خانواده آنها درگذشته باشد باید مبلغی را به عنوان مالیات به دولت بپردازند.
ـ آنها اغلب برای بیگاری (کار اجباری) برده میشوند و از آنها به زور اخاذی میشود؛
ـ خدمات عمومی مثل خدمات بهداشتی و آموزش و پرورش از مسلمانان روهینگیا دریغ میشود و بیسوادی در میان آنها تا ۸۰ درصد است و در واقع، هیچ نهادی وجود ندارد که مشابه دولت آنها را سرپرستی نماید؛
ـ این مسلمانان حق مالکیت بر زمین را نیز ندارند. این آزارها و شرایط ضدانسانی بسیاری از بومیان روهینگیا را وادار میکند که از زادگاه خود به سمت کشورهای بیگانه مثل بنگلادش، تایلند و مالزی بگریزند، اما اغلب جان خود را از دست میدهند و یا به جای اول بازگردانده میشوند.
ـ مسلمانان روهینگیا اجازه تعمیر و نوسازی مساجد و یا مدارس خود را بدون مجوز دولت ندارند و هر کسی که اقدام به نوسازی این بناها کند زندانی میشود و از همین رو به مدت ۲۰ سال است که در این منطقه مسجد و یا مدرسه جدیدی ساخته نشده است.
ـ اگر مسلمانی در میانمار قصد دایر کردن فروشگاهی را داشته باشد باید با یک بودائی شریک شود. فرد بودائی در این شرکات هیچ سهمی را نمیپردازد اما از سود حاصل از این فروشگاه بهرهمند میشود.
در پایان باید به علل و ریشههای اصلی این بحران پرداخت که عبارتند از:
ـ تبعیض نژادی
به گفته «سلکوم کولاک اوغلو» کارشناس ترک حاضر در سازمان تحقیقات استراتژیک بین الملل آنکارا، دولت میانمار از زمان استقلال این کشور، یک سیاست حذفی را در قبال مسلمانان بکار گرفته تا کشوری را براساس آئین بودا تشکیل دهد. در این زمینه سایر مذاهب و گروههای قومی یا مجبور به همسان شدن با بودائیان شدهاند و یا آنکه به اجبار دست به مهاجرت زدهاند. این سیاست با هدف کاهش نفوذ گروههای مختلف دینی در میانمار انجام شده است. محمد الماسری میگوید که «یو نو»، اولین رییس جمهور میانمار مسئول رسمی کردن آیین بودایی در میانمار بود. بعد از عزل وی در ۱۹۶۲، ژنرال «نی وین» تمام سربازان مسلمان را از ارتش اخراج کرد. میانمار در حال حاضر شاهد پاک سازی نژادی تمام عیار هست، مثل چیزی که در میانه دهه ۱۹۹۰ در بوسنی و هرزگوین جریان داشت و یا صهیونیستها در حق فلسطینیها انجام دادهاند. هیچ بعید نیست که در مورد مسلمانان میانمار هم مثل فلسطین و بوسنی معامله پشت پردهای میان غرب و دولت نظامیان میانمار صورت گرفته باشد.
ـ منافع آمریکا و چین و…
آمریکا ولع سرمایه گذاری در میانمار را دارد و بقیه مسائل حاشیهای محسوب میشوند، هرچند پای کشتار فجیع هزاران انسان در میان باشد. «سیت (سعید) دمیر» از صندوق کمکهای انسان دوستانه ترکیه (IHH) نیز در این باره میگوید: قدرتهای اصلی منافع مشخصی را در میانمار دارند و به دلیل این منافع در قبال وضعیت موجود در این کشور سکوت کردهاند. دمیر در ادامه افزود: میانمار همچنین منابع طبیعی مهمی دارد در نتیجه سیاستهای آمریکا و چین در میانمار درگیر هستند. و هر دو یعنی پکن و واشنگتن به دولت میانمار چشم دوختهاند. خانم «هیلاری کلینتون» نیز دو هفته قبل به میانمار رفت و در دیدار با «تین سین» رئیس جمهور این کشور، وعده داد که سرمایه گذاران آمریکایی را روانه میانمار کند. سیاست آمریکا در مورد میانمار (و دیگر کشورهای جنوب شرق آسیا) این است که خود کنترل اقتصادی و سیاسی این کشور را در دست بگیرد و میانمار را در مقابل چین قرار دهد؛ سیاستی که دولت به شدت غربگرای آتی تحت رهبری سوچی و حزبش، آن را محقق خواهد کرد. این سرمایه گذاریها قطعاً نوعی گشایش در اقتصاد درحال رکود آمریکا محسوب میشود و البته اعتراض به کشتار مسلمانان، ممکن است این فرصت تازه را از آمریکاییها بگیرد. ضمن اینکه پاکسازی و سرکوب مسلمانان به نفع آمریکا هم هست و کاخ سفید در نبود آنها میتواند موقعیت خود را در میانمار بهتر تثبیت کند.
ـ شرایط سیاسی داخلی ویژه
مسلمانان میانمار قربانی یک شرایط سیاسی ویژه شدهاند؛ نهاد نظامی از سر اجبار میخواهد قدرت را به نهادهای دموکراتیک واگذار کند و دراین بین، با اعلام وضعیت فوق العاده در ایالت راخین، میخواهد اهمیت و جایگاه خودش را در مملکت داری به رخ سوچی و چهرههای غیرنظامی بکشد و بگوید که کشورداری چندان هم آسان نیست. در ماه مه سال ۱۹۹۰ دولت پس از حدود ۳۰ سال نخستین انتخابات آزاد را برگزار کرد و در این انتخابات حزب «اتحاد ملی برای دموکراسی» تحت رهبری خانم «آنگ سان سوچی» توانست ۳۹۲ کرسی از مجموع ۴۸۹ کرسی مجلس را تصاحب کند. اما دولت نظامی پس از مشاهده شکست حزب خود، این انتخابات را باطل کرد. در سال ۲۰۱۱ دولت میانمار تحت فشارهای داخلی و خارجی مجبور شد که به برگزاری انتخابات آزاد تن دردهد. خانم «آنگ سان سوچی» نیز پس از ۲۱ سال از حبس خانگی آزاد شد و اخیرا به غرب رفت و جایزه صلح نوبل که قبلا برنده شده بود را دریافت کرد. اکنون ۴۲ کرسی پارلمان را در اختیار دارند.
ـ سیاست وحدت ملی
در این سرزمین نه چندان وسیع ۱۳۵ اقلیت قومی و مذهبی زندگی میکنند که مسلمانان با چهار درصد جمعیت بعد از بوداییها قرار میگیرند و پس از مسلمانان نیز مسیحیها قرار دارند. به هر حال تا یک سوم جمعیت این کشور را اقلیتها تشکیل میدهند. برخی از آنها سال هاست که با ارتش میجنگند و شماری از این اقلیتها هم درگیر تولید موادمخدر هستند. نظامیان خود را ضامن وحدت ملی میدانند و طی دهههای اخیر از این طریق سلطه خود را بر مردم توجیه میکنند.
ـ اسلامهراسی جهانیآنها همسو با غربیها، در چارچوب یک سیاست جهانی هدفمند، اسلام هراسی را در همه جا تبلیغ میکنند و کشتار میانمار در اصل، یکی از محصولات همین اسلام هراسی است.
ـ سیاست تلافیجویانه بوداییهامیانمار از وقتی که طالبان مجسمههای بودا را در افغانستان تخریب کرده، صحنه آشوبهای ضد مسلمان بوده است. تعصب، تعصب به دنبال دارد. آشوب دیگری نیز به علت تخریب مجسمههای بودا توسط افراد ناشناسی در ماندالیا ایجاد شد. شدیدترین درگیریهای میان بوداییها و مسلمانان از دو ماه قبل و به بهانه تجاوز و کشته شدن یک زن بودایی به دست ۳ مرد مسلمانان آغاز شد. به دنبال آن ماجرای اتوبوس و کشتارها و تجاوز به زنها و تبعیدها پیش آمد.