به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام و المسلمین سیدمهدی میرزابابایی، محقق و پژوهشگر قرآنی حوزه علمیه شب گذشته، هفتم آبانماه در نشست علمی «جایگاه ادراک حسی در نظام معرفتشناسی قرآن» که در ساختمان انجمنهای علمی حوزههای علمیه برگزار شد گفت: بنای ما در بررسی جایگاه ادراک حسی در معرفتشناسی قرآن نه تایید و نه رد و ابطال معرفتشناسی فلسفی است.
وی با بیان اینکه قرآن، نظام معرفتشناسی خاصی دارد که با توجه و التفات به آیات میتوانیم این نظام را استخراج کنیم و به کشف جایگاه ادراک حسی در این نظام بپردازیم تاکید کرد: معتقد هستیم که خود قرآن نه تنها در باب حواس بلکه در همه ابعاد ادراکات، نظام و جهانبینی ویژه خود را دارد.
میرزابابایی بیان کرد: در ادبیات علمی و عرف عام حواس را پنجگانه میدانند ولی اینکه قرآن، این حواس را به چند دسته تقسیم کرده نیازمند یک تحقیق علمی در جایگاه خود است ولی مبنای کار ما در این بحث، ناظر به وجود همین حواس پنجگانه است.
پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث با اشاره به بحث حس شنوایی در قرآن تصریح کرد: در باب حس شنوایی دو واژه «اذن» و «سمع»، واژه محوری و کانونی هستند اما جز این دو، واژگان دیگری هم وجود دارند که میتوان از آن به مطالبی در مورد این حس دست یافت که به آن واژگان کلیدی میگویند.
میرزابابایی تصریح کرد: نگاه قرآن به حواس، نگاه ابزاری است لذا فرموده است: «أَلَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنْظِرُونِ »(اعراف/195) ...؛ که بیانگر آن است که هر عضوی را برای کاری بیان فرموده و وقتی مانع هم مطرح است مانع مادی و ظاهری است.
وی افزود: برخی از لغتدانان سمع را همان اذن معنا کردهاند اما سمع نهتنها اذن نیست بلکه سمع حتی بصر و فؤاد هم نیست، یعنی قرآن کریم به سمع نگاه استقلالی دارد؛ همانطور که فرموده: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا»(36 اسراء).
وی با بیان اینکه قرآن پیرامون ادراک حسی، غوغا کرده است و ایضا در مقولات دیگر افزود: وقتی قرآن کریم از واژگان متعدد در ادراک و موانع آن بهره برده است؛ برای هر کدام مانع مستقل ذکر کرده و ذکر همین موانع متعدد نشاندهنده هویت استقلالی هر کدام از این حواسها است.
پژوهشگر و محقق پژوهشگاه قرآن و حدیث با اشاره به حس دیداری تصریح کرد: در این حس، چهار واژه کانونی در قرآن وجود دارد؛ عین، رای، نظر و بصر؛ خداوند فرموده: «أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِهَا»؛ در میان این واژگان، واژه عین جایگاه ابزاری دارد و واژه رای در قرآن به نگاه ابتدایی و اولیه انسان گفته میشود همان طور که فرمود: «وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»(بقره/55) و یا «فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ»(مائده/31) همچنین «فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ»(یوسف/28) و «وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ»(هود/20).
میرزابابایی با بیان اینکه توهم و خطای حسی از مهمترین دلایل در عدم حجیت این نوع ادراکات است عنوان کرد: در مورد نظر به نگاه با تامل و با دقت گفته میشود؛ و در قرآن نیز همین معنا در 35 موردی که این واژه با «کیف» استفاده شده به کار رفته است، از جمله فرمود: «فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا»(بقره/259).
این محقق ادامه داد: خطا و توهمات حسی در قرآن معمولا در حوزه رویت و رای دیده شده است که نمونه آن آیات «وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ»(قصص/31)؛ «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ»(نمل/88) و «وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»(انفال/44) است.
وی با اشاره به واژه «بصر» با بیان اینکه بصر واژهای بالاتر از رای هست تصریح کرد: قرآن کریم
فرموده است که«وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ»(اعارف/198)؛ یعنی این افراد نظر دارند ولی بصر ندارند لذا ابصار مرحله بالایی است که اگر مراحل قبلی در کنار ایمان باشد .برای افراد حاصل خواهد شد
محقق و پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث عنوان کرد: یکی از نکات کلیدی در جهانبینی قرآن در مورد ادراک حسی این است که نگاه قرآن به علم و معرفت اگر چه کمال است ولی ارزش بالاصاله نیست و معرفت و علم مقدمه ایمان است و در صورت وجود ایمان، ادراک هم اصالت خواهد یافت.
میرزابابایی با اشاره به حس «لامسه» ادامه داد: در قرآن واژه جلد، لمس و مس به عنوان واژگان کانونی این حس مطرح شده است؛ بعضی از اندیشمندان وقتی حواس را میشمارند حس لامسه را اول میآورند و بعد بقیه حواس را و در توجیه می گویند این حس، اشرف حواس انسان است.
این محقق و پژوهشگر قرآنی حوزه علمیه با اشاره به زاویه دید متفاوت قرآن کریم به این مسئله اظهار کرد: گاهی نگاه ما به انسان، نباتی و حیوانی است، لذا اولین حس، لامسه است ولی در قرآن تاکید بیشتر بر روی شنوایی و بینایی است.
این محقق و پژوهشگر حوزه علمیه تصریح کرد: دو گروه واژگان کلیدی نیز در این زمینه داریم که یک دسته بیانکننده بُعد ادراکی برای انسان و دسته دیگر بیانگر بُعد احساسی برای انسان هستند، لذا پوست بدن هم میتواند جایگاه احساسی و هم معرفتشناسی داشته باشد همان طور که در این آیه شریفه فرمود: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ»(زمر/23).
وی افزود: برخی واژگان مثل نار و نضج با جلد همنشین شده و بعد ادراکی حس لامسه را بیان میکنند، البته توجه قرآن به این حس، توجه به جایگاه احساسی و معرفتی ندارد مانند «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا»(نساء/43).
میرزابابایی با اشاره به واژه مس نیز عنوان کرد: در تمامی موارد آیات مس، ادراک ظاهری نیست و مس قرح و مس سوء و ... مطرح است مانند؛ «إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ»(آل عمران/ 140) لذا تنها واژه در حس لامسه، واژه جلد است که دو گروه واژه نیز با این واژه همنشین میشود.
پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث با اشاره به حس بویایی افزود: واژهای که بیانکننده حس بویایی در قرآن است واژه «ریح» است و تنها آیه قرآن نیز که این واژه در آن به کار رفته و فرموده است: «وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ»(یوسف/94) که در اینجا نیز بویایی از طریق شامه و بویایی معمولی محقق نشده بلکه یا از طریق وحی و یا به واسطه آشنایی یعقوب با بوی بهشت بوده است.
این محقق تصریح کرد: به هر حال با دقت در تمامی تفاسیر اجد ریح یوسف از طریق حس بویایی و معمولی نیست لذا در قرآن توجهی به این حس نشده است.
میرزابابایی با اشاره به حس چشایی تصریح کرد: در قرآن دو واژه در این زمینه وجود دارد که یکی «ذق» و دیگری «لسان» است؛ در بررسی واژه ذق تمامی واژگان همنشین، معنوی است و ارتباطی با غذا و اطعمه ندارد که نمونه آن این آیه شریفه است که فرمود: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ»(نحل/112) و یا«كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ»(آل عمران/185).
این محقق ادامه داد: همچنین در مورد واژه لسان نیز تمام مواردی که با آن همنشین میشود ادراکی است، که میتوان به آیات زیر به عنوان نمونه اشاره کرد؛ قرآن کریم فرمود: «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ»(نحل/103) و یا «وَ وَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا»(مریم/50)؛ «وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ»(نحل/62)؛ «وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ»(نحل/62).
وی تاکید کرد: به تعبیری حس چشایی در قرآن واقعا همین حس معمول در محاوره نیست و در تبیین لسان نیز بیشتر حس گفتاری را ذکر کرده است.
محقق و پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث تصریح کرد: آنقدر بحث حواس در نظام معرفت قرآن گسترده است که میتوان به صورت مستقل بر روی هر کدام از این مقولات کار تحقیقی صورت بگیرد.
میرزابابایی بیان کرد: چنین نشستی فضای جدید برای پرداختن بیشترین به نظام معرفتی قرآن کریم باز میکند، زیرا مباحثی مانند اینکه بصر و نظر و ... مقدمه ایمان هستند از مباحث مهم قابل تحقیق است از طرف دیگر نیز میتوان رابطه میان حواس در عین استقلال آنان را بررسی کرد.