غلامعلی طاهری،هنرمند پیشکسوت عرصه تجسمی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) گفت: من دبیرکل نخستین دوره از جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی بودم و خاطرم هست سال 87 که عنوان مشاور مرکز هنرهای تجسمی ارشاد و موزه هنرهای معاصر تهران را به عهده داشتم با توجه به احساس نیازی که کردم و جای خالی جشنوارهای در حوزه هنرهای تجسمی در کنار سایر جشنوارههای هنری فجر محسوس بود، طرح کلی این جشنواره را مطرح کردم که به موافقت و تصویب معاونت هنری وقت ارشاد رسید.
وی ادامه داد: اهدافی مترقی و پیشرو از برگزاری این جشنواره دنبال میشد که در طرح کلی هم به آن اشاره شده بود لذا براین اساس اساسنامهای با حضور صاحبنظران و تأیید هنرمندان پیشکسوت عرصه هنرهای تجسمی برای برگزاری این جشنواره تدوین شد که از جمله آن اهداف یکی آن بود که ما بتوانیم در جریان برگزاری جشنواره ماحصل تلاش یک ساله هنرمندان کشور را چه در سطح حرفهای و چه نیمهحرفهای و نسل جوان یکجا گردآورده و مورد ارزیابی قرار دهیم.
این هنرمند نقاش تصریح کرد: همانطور که گفتم این ارزیابی در تمام سطوح کیفی خلق اثر به انجام میرسید و براساس اساسنامه تدوین شده جشنواره، آثار هنرمندان فعال و نسبتاً جوان در کنار آثار هنرمندان پیشکسوت و اساتید هنرهای تجسمی به شکل مشترک مورد قضاوت قرار میگرفت؛ درست مانند چیزی که آن زمان در سایر جشنوارههای هنری فجر همچون فیلم و موسیقی متداول بود.
طاهری در ادامه گفت: قصد شخصی من از این اتفاق در درجه نخست شکسته شدن تابویی بود که طی آن برخی از هنرمندان پیشکسوت فعال در عرصه هنرهای تجسمی از موقعیت و اعتبار خود سوءاستفاده کرده و هیچگاه راضی به آن نمی شدند که مثلاً چون مقام استادی و پیشکسوتی دارند لذا نباید آثارشان در هیچ رویداد رقابتی شرکت کند و مثلاً این توهم وجود داشته باشد که آثار آنها بدون نقص است.
وی افزود: شرکت آثار هنرمندان پیشکسوت در کنار هنرمندان نسل جوان و نیمهحرفهای در یک عرصه رقابتی علاوه بر آنکه یک جریان پیشرونده و متحول شده را در ارتقای سطح کیفی آثار نوید میداد، سبب می شد تا نسل پیشکسوت ما که معمولاً به شکل سنتی بر یک مدار مشخص و به شکل عادتی سالیان سال بود که بر روی یک فرم اجرایی در کار درجا زده بودند، در معرض قضاوت با آثار نوین عرصه تجسمی قرار گرفته و پویایی و نوآوری را چاشنی تجربه و کسوت خود نمایند این در حالیست که باید بگویم در مواردی حتی مشاهده شد که درصدی از این اساتید که حتی تا سطح هیئت علمی دانشکدههای هنری نیز پیش رفته بودند، دانش و معلوماتی در حد مباحث نظری و تئوریک داشته و از اجرای یک فرم ساده هنری در قالبهای مختلف به شکل عملی نیز عاجزند.
دبیرکل نخستین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در ادامه تأکید کرد: با چنین دورخیزی، جشنواره «تجسمی فجر» میرفت تا تبدیل به یک معیاری استاندارد در زمینه سنجش و ارزیابی آثار خلق شده در رشتههای گوناگون عرصه تجسمی شود، هر چند که اکنون شاهد آن هستیم که بعد از گذشته 10 دوره از برگزاری آن، از اهداف متعالی که برای آن در نظر گرفته شده است فاصله گرفته و مانند بسیاری از رویدادهای هنری تبدیل به روندی شده که طی آن با انتشار فراخوانی آثاری به دبیرخانه ارسال و در محدوده زمانی مشخصی به نمایش درمیآیند بدون آنکه بتوان تأثیرات حسن و سوءمدیریت دستگاه اجرایی هنرهای تجسمی در عرصه تجسمی را با بررسی آثار هر دوره مورد بررسی قرار داد.
طاهری در پایان گفت: اساساً ما پیرو اساسنامه این جشنواره وظیفه داشتیم تا آثار هنرمندان برگزیده دوره پیشین جشنواره را در جشنوارههای پیش روی دور بعد در بخش آثار مدعو در معرض نمایش قرار دهیم تا به این واسطه علاوه بر پیشرفت مشهود هنری در آثار جدید در قیاس با آثار قدیمی، ملاکها و معیارهای داوری و ارزیابی آثار را نیز تقویت ببخشیم؛ امری که در شرایط کنونی اثری از رعایت آن در جشنواره هنرهای تجسمی فجر نیست.