به گزارش ایکنا، به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، ابراهیم پاکآیین، مجری کارشناس ادبی «چشم شب روشن»، شب گذشته میزبان محمدرضا سرشار، نویسنده و منتقد ادبی برای گفتوگو درباره سیر تطور رمان در سالهای قبل و بعد از انقلاب بود. سرشار با اشاره به تعریف غربیها از رمان با عنوان حماسه انسان مدرن گفت: اکنون که در دوره پسامدرنیسم هستیم می گویند رمان مرده است در حالی که رمان انعطافپذیر است و با شرایط خودش را وفق میدهد. رمان هنوز هم مشتری خودش را دارد، مردم ذهنیت خوبی نسبت به آن دارند و این روشنفکران و شبهروشنفکران هستند که طبق مد روز کتاب میخوانند.
وی تاریخ تولد داستان را از ابتدای پیدایش گویایی انسان دانست و با تاکید بر اینکه تا انسان وجود دارد داستان هم خواهد بود، گفت: با کمی مبالغه، داستان هم گرایشی فطری است که از بین نمیرود و شاید فقط دچار انحراف شود. میتوان گفت دوران رمان، قرن ۱۹ میلادی است و عظیمترین رمانها در این دوره نوشته شدهاند. در قرن بیستم رمان بزرگ فوقالعاده اندک داریم و نوشتن رمان خوب یک جریان عام نیست. الان مثل آن زمان کسی ۱۵ سال وقت نمیگذارد تا یک رمان بنویسد، در عرض ۶ ماه به بهانه کمحوصلگی مردم اثری دویست صفحهای مینویسند. طبیعتا این دو با هم تفاوت خواهند داشت.
داور کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در ۱۶ دوره، ادامه داد: چون نویسندگان خودشان حوصله نوشتن ندارند این را به مردم نسبت میدهند. در حالی که همین مردم شاهکارهای چندین صفحهای را با علاقه میخوانند و شاهد این صحبت، آثار گذشته هستند که هنوز هم خوانده میشوند. البته در کشورهای مختلف این قضیه فرق میکند. درباره کشورهای فوق صنعتی این بی حوصلگی یا کمبود وقت قابل توجیه است، اما در کشوری که آمار بیکاری آن بالاست و مردم با فضای مجازی راحت الحلقوم وقتشان را پر میکنند حرف دیگری است.
وی هنر را بدون جهش و انقطاع دانست و توضیح داد: قالبهای مختلف بنا به شرایط اجتماع تغییر میکند. از ویژگیهای رمان طولانی بودن و زیاد بودن شخصیتها و حوادث داستان است. رمان از قرن یک و دو وجود داشته، ولی واژه رمان از اواخر قرن ۱۶ و اوایل ۱۷ وارد زبان میشود، در ابتدا تعریف وسیعتری داشت و بعد خاصتر شد و به گونه فعلی اطلاق میشود. در ایران در قرن ۶ اثری به نام سمک عیار داریم که با معیار امروزی رمان همخوانی دارد.
عضو هیئت موسس و رئیس هیئت مدیره «انجمن قلم ایران» گفت: حدود ۱۹۰ سال از نظریات هگل در باب رمان میگذرد. هگل رمان را حماسه انسان مدرن میدانست و اینکه این انسان آرمانهایی دارد و مایل است این آرمانها را محقق کند، ولی جامعه قبول نمیکند. وقتی این تلاش و این نتیجه جواب نمیدهد، تلاش و نتیجه را تباه میداند که تباه اندر تباه میشود.
وی افزود: هگل با فرض اینکه با ماهیت ادبیاتشناسی آشنا بود و آثار داستانهای زمان خود را خوانده بود (که چنین چیزی بعید است)، باز هم برای دوره خودش نظریاتی درباره ناموفق بودن رمان معنویت گرا داده است. در کل نظریه پوچگرایی در هنر در غرب پیروان قلیلی دارد، مردم از اینها اسقبال نکردهاند و فقط عدهای روشنفکر و شبهروشنفکر از طرفدارانش بودند.
مولف کتاب «پشت دیوار شب» تصریح کرد: اکنون دنیا زیر و رو شده است و انسان دوره هگل با انسان امروز فرق کرده است. از عصر هگل تاکنون وقایعی همچون شکست مارکسیسم و دو جنگ جهانی روی داده و سرنوشت جهان را عوض کردهاند و حتی بعضی از مسلمات علوم تجربی را از قطعیت انداختهاند.
سرشار به وجود آمدن قدرتهای آسیایی، ابر قدرت شدن آمریکا، انفجار بمب اتمی، نظریه داروین و نظریه فروید را هم از وقایع این دو قرن اخیر برشمرد و اذعان کرد: با وجود این اتفاقات اگر بخواهیم همچنان به آن نظریه بچسبیم خیلی ارتجاع است. چگونه است که عدهای میخواهند در تمام مسائل به روز باشند، اما نظریه دو قرن پیش را که به نفعشان است مورد استناد قرار میدهند.
وی اظهار کرد: آنهایی که داستان بلند را به رمان تعبیر میکنند صورت مسئله را پاک میکنند زیرا حال ندارند و عادت کردهاند اثر حدود دویست صفحهای بنویسند و بگویند رمان نوشتهاند. اصلاً چه اصراری است که داستان بلند را رمان بنامیم؟ افت نیست که بگویند داستان بلند نوشته است. رمان یا داستان بلند نوعی ساختار است و ماهوی نیست. قطعاً نوشتن رمان به معنای کلمه، کار دشواری است، اما لزوماً به معنی این نیست که داستان بلند مرتبه کمتری دارد.
سرشار با نام هنری رهگذر، دو رمان برتری را که اخیرا چاپ شدهاند مجموعه «هفت هشت» از مسعود انوری و «مفتون و فیروزه» از سعید تشکری دانست که از نظر محتوا و ساختار آثار خوبی هستند. بین انواع مکاتب اولویتی وجود ندارد. هر مکتبی برای خودش اصولی دارد و این به معنای برتری یکی بر دیگری نیست. مثلا در سبک رئالیسم، نباید واقعیت مغایرت چندانی با دنیای بیرون داشته باشد و نباید باورپذیری داستان مخدوش شود.
به قول غربیها هر نظریه ادبی، یک برساخته کاملاً مناقشهپذیر است و به همین تناسب میتواند تغییر کند و بماند. اگر در فرآوردههای انسانی این تغییر با شرایط زمانی نباشد از بین میرود. مکاتب هم همینطور هستند.
وی در پایان بیان کرد: هیچ کس هیچ نویسندهای را محدود نمیکند که حتماً از یک مکتب پیروی کند. مکاتب جدید حاصل نوآوری افراد است. امروزه جوانان، ضعف بیاطلاعی خود را در اجرای مبانی تبدیل به قوت میکنند و میگویند اینها را قبول نداریم در حالی که نوآوری هنر از مبتدیها پدید نمیآید و باید ابتدا به درک گذشته رسید. نوآوری وقتی ارزش دارد که تکامل بدهد یعنی چیزی را که نمیشود در قالبهای گذشته گفت در قالبی جدید بیان کند.
مجله شبانگاهی «چشم شب روشن» به تهیهکنندگی امیر قمیشی و با اجرای محمد صالحعلا شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۳ از شبکه چهار سیما پخش میشود.
انتهای پیام