سامسون جدیدترین محصول هالیوود، بازسازی افسانهای قدیمی از قوم یهود است که بار دیگر در سینما جان گرفته است. آنتونی هاپکینز یکی از بازیگران این فیلم است و در مقایسه با نسخه قدیمی که در سال 1349 ساخته شده، کاری ضعیفتر به حساب میآید. این نقصان با توجه به فناوریهایی که این روزها در اختیار هالیوود است کمی تعجبآور است، زیرا عموم فیلمهایی که در هالیوود با محوریت یهودیان ساخته میشوند کارهای پرهزینه و خوش ساخت هستند.
اما این مطلب به مباحث فنی کار نپرداخته است بلکه بیشتر به روی مضمون این کار متمرکز است. در این فیلم به طور کاملاً مشخصی، سیاستهای اسرائیل تبلیغ میشود. با این توضیح در قدم اول بر این نکته تاکید میشود که فلسطین در ابتدا برای یهودیان بوده و آنها پایهگذار این سرزمین بودهاند، اما با گذشت زمان سرزمین آنها توسط فلسطینیها که در این فیلم به عنوان قومی متجاوز معرفی شدهاند این سرزمین اشغال شده و تحت حاکمیت اعراب قرار گرفته است.
نکته جالب اینجاست که عنوان فلسطینیها به طور مکرر در این فیلم مطرح میشود، زیرا کارگردان آگاهانه میخواهد به روی این نکته تاکید کند که ریشه تاریخی این سرزمین (فلسطین) از حضور یهودیان وام گرفته شده است، حتی استفاده از نام غزه به عنوان شهری که در فیلم پایتخت فلسطینیهاست، گواه بارز این ادعاست.
بحث دیگری که در این فیلم مطرح است، موضوع یکتاپرستی قوم یهود و مشرک بودن فلسطینیها است، حتی کاخ پادشاه یهود به نوعی در فیلم نشان داده میشود که تصویر مکه در ذهن متبادر شود. این رفتارهای اسلامستیزانه نشان میدهد فیلم با سیاستهای ضد اسلامی تولید شده و به هیچوجه نباید برای آن دیدگاهی سینمایی تصور کرد.
بحث جالبتر در این فیلم به پایانبندی سامسون مربوط میشود که همانند یک بیانیه سیاسی عمل کرده و به قوم یهود این اجازه را میدهد که به اصطلاح برای بازپسگیری سرزمینهای اجدادیشان به هر کشوری که میخواهند دست درازی کنند، همچنین نگاه برتری جویانه این فیلم وقتی جدیتر میشود که بدانیم قوم یهود تنها ملتی در جهان معرفی میشود که خدا به آنها نظری ویژه دارد و همیشه برگزیدگان خدا از میان این قوم هستند.
درباره اشارات مغرضانه این فیلم میتوان آیتمهای متعددی را مطرح کرد که اگر با دقت به فیلم بنگریم متوجه آنها خواهیم شد. برای مثال انتخاب بازیگری رنگین پوست کاملاً آگاهانه صورت گرفته تا به تماشاگر این نکته القا شود قوم یهود قادر است تمامی نژادها را در برگیرد. برای همین سامسون رنگین پوست و برادرش سفید پوست است.
مطلب دیگری که در فیلم سامسون مطرح شده بحث صلح دوستی این قوم است. یعنی تماشاگر میبیند این قوم همیشه به واسطه صلح دوستی مورد آزار و اذیت قوم ستمگر واقع شده است. این موضوع به تماشاگر این ذهنیت را میدهد که اگر امروز رفتاری از طرف صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی صورت میگیرد در حقیقت رفتاری دفاعی است.
جدا از توجهات مفهومی فیلم، باید به داشتههای فنی این فیلم هم تا حدودی بپردازیم. در این حوزه هر بخش را که بخواهیم مد نظر قرار دهیم کار ابتدایی و ضعیف است، به نحویکه این سوال در ذهن پیش میآید، چگونه بازیگر بزرگی چون آنتونی هاپکیز حاضر شده در چنین کار ضعیفی حاضر شود. در عرصه بازی همه هنرمندان، بازیگران درجه چندم هالیوود هستند جز یک نفر که نام آن را بردیم، برای همین این فیلم را در حوزه بازی نباید کار جدی دانست.
اما نکته دیگر که به طور مبتدیانهای ضعیف به نظر میرسد، بحث طراحی صحنه، دکور و گریم فیلم است، چون فضاها به اندازهای محدود هستند که قاب تلویزیون نیز برایش بزرگ است. برای مثال اگر بخواهیم این فیلم را با کاری چون «ده فرمان» مقایسه کنیم به خوبی متوجه حقارت صحنههای این فیلم میشویم. از این نکته که بگذاریم چهرهپردازی سامسون بسیار ابتدایی است که حتی برای یک کار تلویزیونی نیز دور از ذهن به نظر میآید. برای مثال مو و محاسن بازیگران از فرسنگها مصنوعی بودنش مشخص است.
درباره سامسون حرف فنی زدن خیلی سخت است، چون هر جایی فیلم را که مد نظر قرار دهیم، ضعفهایش آشکارتر میشود. نمونه دیگر از ضعفهای فنی به بحث فیلمبرداری و موسیقی این فیلم مربوط میشود که آن نیز در حد یک کار تلویزیونی است. در کنار این نقصها باید به جلوههای ویژه تقریبا خندهدار این کار نیز به عنوان ضعفی دیگر نام برد. البته ما بهعنوان مسلمان باید خوشحال باشیم فیلمهای اسلامستیزانه چنین کیفیتی داشته باشند، زیرا این قبیل کارها نه تنها برای شرکتهای فیلمسازی صهیونیستی هیچ دستاوردی نخواهد داشت، بلکه به نوعی موجب تبلیغات منفی برای این دست تولیدات خواهد شد.
در انتها باید تاکید کرد سینما ما نباید ضعف چنین کارهایی را بهانهای برای کم کاری در حوزه سینمای تاریخی در نظر گرفت، چون مطمئناً ساخت مداوم کارهایی نظیر سامسون در نهایت تجربهای برا برای آن فراهم خواهد آورد که منجر به تولیدات خوش ساخت خواهد شد، برای همین باید تلاش کنیم ما نیز با محصولات خود، معرف صحیحی برای آموزههای دینی و تاریخی باشیم.
به قلم داود کنشلو
انتهای پیام